بازگشت

رسول اکرم و خراب شدن مسجد براثا


مسجد براثا واقع در غرب بغداد مسجدي است بسيار باعظمت که هفتاد پيامبر در آن نماز خوانده اند. در اين روايت، پيامبر خدا صلي الله عليه و آله پس از ذکر موقيعت اين مسجد، خراب شدن آن را يکي از فتنه هاي پيش از ظهور بيان فرموده اند. خلاصه روايت از اين قرار است که مسجدي را در حيات پيامبر صلي الله عليه و آله شبانه خراب کردند. اصحاب ناراحت شدند، آن حضرت فرمودند:

لا تنکروا ذلک فان هذا المسجد يعمر ولکن اذا هدم مسجد براثا بطل الحج قيل له و اين مسجد براثا هذا قال في غربي الزوارء من ارض العراق صلي فيه سبعون نبيا و وصيا و آخر من يصلي فيه هذا و اشار بيده الي مولانا علي بن ابي طالب عليه السّلام. [1] .

منکر نشويد اين را زيرا که اين مسجد آباد مي شود، اما اگر مسجد براثا خراب شود (کنايه از اهميت مسجد است) زيانهايي در بر دارد که از جمله آن تعطيل شدن برنامه حج است. عرض کردند: اين مسجد در کجا قرار گرفته است؟ فرمودند: در غرب زوراء (بغداد) از زمين عراق. هفتاد پيامبر در اين مسجد نماز خوانده اند و آخر کسي که در آن نماز مي خواند علي بن ابي طالب عليه السّلام است.

رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله بعد از خودشان براي امت اسلامي از سه عامل مي ترسيدند:

1. لغزش عالم و دانشمند که قدرت تخريبي آن از صدها بمب اتمي بيشتر است. زيرا لغزش عالم عقايد و افکار مردم را مسموم مي کند و آنها را براي ابد از بين مي برد، اما اثر بمبهاي اتمي فقط مربوط به جسم است.

2. حکم حاکم ستمگر که بر مبناي خلاف حق صادر مي شود.

3. متابعت از هوي و هوس که همه چيز مردم را به باد فنا مي دهد (وضع فعلي مسلمانان در دنيا خود گواه اين مطلب است):

قال رسول الله صلي الله عليه و آله: اني اخاف علي امتي من بعدي من اعمال ثلاثه قالوا ما هن يا رسول الله قال: زلة العالم و حکم الجائر و هوي متبع. [2] .

رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمودند: در خصوص امت، پس از خود در سه مورد بيمناک هستم. سؤ ال شد يا رسول الله آن سه مورد چيست؟ فرمودند: لغزش عالم و حکم ستمگر و هوي و هوسي که متابعت و پيروي شود.

ان جبرئيل اتي النبي صلي الله عليه و آله فقال انالله و انااليه راجعون فقال النبي صلي الله عليه و آله وسلم: و انالله و انااليه راجعون فمم ذلک؟ فقال ان امتک ستفتن بعدک بقليل زمان من دهرک غير کثير فقلت: فتنة کفر او فتنة ضلال؟ فقال: کل سيکون. فقلت: و من اين و انما فيهم کتاب الله تعالي؟ فقال: بکتاب الله تعالي يفتنون و ذلک من قبل اءمرائهم و قرائهم يمنع الامراء القراء الحقوق فيظلمون حقوقهم و لايعطونها فيقتتلون و يقتتنون و يتبع القرآن اهواء الامراء فيمدونهم بي الغي ثم لايقصرون فقلت يا جبرئيل فکيف يسلم من يسلم؟ فقال: بالکف والصبر ان اعطوا الذي لهم اخذوه و ان منعوا ترکوه. [3] .

جبرئيل شرفياب محضر مقدس رسول اکرم صلي الله عليه و آله شد و اين آيه شريفه را تلاوت کرد:«انالله و انااليه راجعون». پس پيامبر صلي الله عليه و آله آيه «انالله و انااليه راجعون» را تلاوت فرمودند و سپس از جبرئيل پرسيدند: خواندن اين آيه براي چيست؟ عرض کرد: يا رسول الله! امت شما بعد از رحلتتان مبتلا به يک امتحان سنگين مي شوند، آن هم خيلي زود. فرمودند: امتحان کفر است يا گمراهي و گم کردن راه حق؟ عرض کرد: همه اينها خواهد بود. پيامبر صلي الله عليه و آله فرمودند: اين از کجاست، و حال آنکه قرآن در ميان امت من است؟ عرض کرد: به وسيله قرآن امتحان مي شوند و اين برنامه از ناحيه دو دسته پياده مي شود: زمامداران و قراء و دانشمندان آنها. فرمانروايان حقوق قراء را نمي دهند، پس به آنها ظلم مي شود و درگيري و جنگ در بين آنها پديد مي آيد. آنگاه فرمانروايان قرآن را تابع هواهاي نفساني خود قرار مي دهند (طبق دلخواه خود تفسير مي کنند) و قراء را به گمراهي مي کشانند (ممکن است غرض از قراء علما و دانشمندان هر زماني باشند). پرسيدم از جبرئيل که راه سلامت ماندن از اين خطر کدام است؟ گفت: کف نفس و بردباري در مقابل تضييع حقوق و کناره گيري از مراکز فتنه.

درباره اوضاع و احوال آخرالزمان از رسول اکرم صلي الله عليه و آله روايت شده است که فرمودند:

ياءتي علي امتي زمان تکثر فيه الاراء و تتبع فيه الاهواء و يتخذ القرآن مزامير و يوضع علي الحان الاغاني يقراء بغير خشي لاياءجرهم الله علي قراءته بل يلعنهم فعند ذلک تهش النفوس ‍ الي طيب الالحان فتذهب حلاوة القرآن اولئک لانصيب لهم في الاخرة و يکثر الهراج و المرج و تخلع العرب اعنتها و تکتفي الرجال بالرجال و النساء بالنساء و يتخذون ضرب القصيب فيما بينهم فلا ينکره منکر بل يتراضون به و هو من احدي الکبائر الخفية فويل لهم من ديان يوم الدين لاتنالهم شفاعتي فمن رضي بذلک منهم ولم ينههم ندم بذلک يوم القيمة و انا منه بري و عندها تتخذ النساء مجالس و تکون الجموع الکثيرة حتي ان المراءة لتتکلم فيها مثل الرجال و يکون جموعهن لهوا و لعبا و في غير مرضاة الله و هي من عجائب ذلک الزمان فاذا راءيتموه فباينوهم و احذروهم في الله فانهم حرب الله و لرسوله و الله منهم بري. [4] .

زماني بر امت من بيايد که مردم داراي آراء مختلف خواهند شد و از هواها و خواهشهاي نفساني پيروي مي کنند و قرآن را با آواز و مزامير و به صورت غنا مي خوانند بدون اينکه از خداوند ترسي داشته باشند. خداوند بزرگ در سايه خواندن قرآن به آنها اجري نخواهد داد بلکه آنها را لعن مي کند (چون به قرآن عمل نمي کنند). پس، در چنين عصري ترانه ها و ساز و آواز آدميان را به طرب مي آورد آنچنانکه نفسهايشان گويي در طرب مي آيد و لذت و شيريني قرآن خواندن از آنها گرفته مي شود. اين دسته از مردم از ثوابهاي اخروي بي بهره اند. در اين موقعيت بيگناهان را زياد مي کشند، هرج و مرج بالا مي گيرد و اجتماع عرب خودسر مي شود (هر کاري که خواستند انجام مي دهند و در مقابل دستورهاي دين بي تفاوت مي شوند)، مردها به مردها اکتفا مي کنند (از نظر جنسي) و زنها به زنها قناعت مي ورزند در فجور. ساز و آواز در ميان آنها رواج مي يابد و در مجامع خودشان از آن استفاده مي کنند و کسي آنها را نهي نمي کند بلکه تشويق مي شوند، با اينکه يکي از گناهان کبيره است که کبيره بودنش بر آنها پوشيده است، پس اي واي بر آنها از جزا دهنده روز رستاخيز. و شفاعت من به آنها نخواهد رسيد و کسي که راضي به اعمال بد آنها باشد و آنان را از اين عمل نهي نکند نيز در روز قيامت پشيمان شود (البته پشيماني ديگري سودي نخواهد داشت) و من بيزارم. در چنين جامعه اي زنها براي خود تشکيل مجلس مي دهند (کنفراس تشکيل مي دهند) و جمعيتهاي زيادي به راه مي اندازند، به نحوي که زنها در آن اجتماعات براي سرگرمي است و در مسير غير رضاي خداوند انجام مي شود. پس چون اين مردم را با اين کيفيت ديديد از آنها فاصله بگيريد و اگر مي توانيد آنها را نهي کنيد و از ايشان بترسيد براي خدا؛ زيرا اين جمعيت در حال جنگ با خدا و رسول او هستند و خداوند و رسولش از آنها بيزارند.

خواننده عزيز!

اين روايت را به منزله آيينه اي قرار ده و سيماي جهان را در آن ببين و براي تعجيل در امر فرج امام عصر ارواحنا له الفداء دعا کن - اللهم عجل فرجه -.

رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله از سوي خداوند متعال اين حديث را بيان فرموده است:

قال الله تبارک و تعالي: اذا هتکوا عبادي حرمتي و استحلوا محارمي و خالفوا امري سلطت عليهم جيشا من المشرق يقال لهم الترک هم فرساني انتقم بهم ممن عصاني نزعت الرحمة من قلوبهم لايرحمون من بکي لايجيبون من شکي يقتلون الاباء و الامهات و البنين و البنات يهلکون بلاد العجم و يفتحون العراق فيفترق جيش العراق بثلاث فرق فرقة يلحقون باذناب الابل و فرقة يترکون عيالهم وراء ظهورهم و فرقة يقاتلون فيقتلون اولئک هم الشهداء و تغبطهم الملائکة فاذا راءيتم ذلک فاستعدوا القيامة قالوا يا رسول الله اذا ادرکنا ذلک الزمان اين تاءمرنا نستکن فقال رسول الله صلي الله عليه و آله عليکم بالغوطة بالشام الي جانب بلد يقال له دمشق خير بلاد الشام طوبي لمن کان له فيها مسکن ولو مربط شاة فان الله تعالي تکفل بالشام و اهله. [5] .

خداوند فرموده است: وقتي که بندگان من هتک احترام مرا کردند (دين خداوند را محترم نشمردند) و حرام مرا حلال شمردند و اوامر مرا ترک گفتند، جمعيتي را بر آنها مسلط مي کنم که سواران منند و به وسيله اينها از کساني که نافرماني من کنند انتقام مي گيرم. رحمت را از دلهاي آنها کنده ام. لذا به آنهايي که مي گويند رحم نمي کنند، التماس ملتمسان را ناديده مي گيرند، پدران و مادران و فرزندان را مي کشند، بلاد عجم را ويران مي سازند و عراق را فتح مي کنند لشکريان عراق سه دسته مي شوند: يک دسته به دنبال شتران مي روند (ممکن است کنايه از فرار آنها و رو به بيابان نهادن باشد)، دسته دوم خانواده هاي خود را رها مي کنند و مي روند، دسته سوم جنگ مي کنند، مي کشند و کشته مي شوند. اينها شهدا هستند و ملائکه آسمان به آنها غبطه مي خورند. هرگاه اين برنامه ها را در دنيا ديديد آماده قيامت باشيد. عرض کردند: يا رسول الله! اگر اين زمان را درک کرديم به کجا منزل کنيم؟ فرمودند: بر شما باد که به غوطه در دمشق برويد که بهترين بلاد شام است. خوشا به حال آن کسي که در شام منزل بگيرد ولو به قدر جايگاه يک گوسفند باشد، زيرا خداوند بزرگ تکفل شام و مردم آن را خود قبول فرموده است.

از وصاياي رسول اکرم صلي الله عليه و آله در کتاب «مکارم الاخلاق» به ابن مسعود است که در آن آينده دنيا را در آيينه کلمات و سخنان حياتبخش خود مجسم فرمودند و اکنون خلاصه فرمايشات آن سرور را با خوانندگان عزيز در ميان مي گذاريم. اميد است براي همه ما آموزنده باشد.

يا ابن مسعود الاسلام بداء غريبا کما بداء فطوبي للغرباء فمن ادرک ذلک الزمان ممن يظهر من اعقابکم فلا يسلم عليهم في ناديهم و لايشيع جائزهم و لايعد مرضا هم فانهم يستسنون بسنتکم و يظهرون بدعواکم و يخالفون افعالکم فيموتون علي غير ملتکم اولئک ليسوا مني ولست منهم الي ان يقول يا ابن مسعود ياءتي علي الناس زمان الصابر فيه علي دينه مثل القابض بکفه الجمرة فان کان في ذلک الزمان ذئبا والا اکلته الذئاب.

يا ابن مسعود علماؤ هم و فقهاؤ هم خونة فجرة الا انهم اشرار خلق الله و کذلک اتباعهم و من ياءتيهم و ياءخذ منهم و يحبهم و يجالسهم و يشاورهم اشرار خلق الله يدخلهم نار جهنم صم بکم عمي فهم لايرجعون و نحشرهم يوم القيمة علي وجوههم عميا و بکما وصما ماءويهم جهنم کلما خبت زدناهم سعيرا کلما نضجت جلودهم بدلنا هم جلودا غيرها ليذوقوا العذاب اذا القوا فيها سمعوا لها شهيقا و هي تفور تکاد تميز من الغيظ کلما ارادو اءن يخرجوا منها من غم

اعيدوا فيها و قيل لهم ذوقوا عذاب الحريق لهم فيها زفير و هم فيها لا يسمعون.

يا ابن مسعود يدعون انهم علي ديني و سنتي و منهاجي و شرايعي انهم مني براء و انا منهم بري. يا ابن مسعود لاتجالسوهم في الملاء و لا تبايعوهم في الاءسواق و لا تهدوهم الي الطريق و لا تسقوهم الماء قال الله تعالي «من کان يريد الحيوة الدنيا و زينتها نوف اليهم اعمالهم فيها و هم فيها لايبخسون» [6] يقول الله تبارک و تعالي «و من کان يريد حرث الدنيا نؤ ته منها و مالة في الاخرة من نصيب.» [7] ....

يا ابن مسعود من تعلم العلم يريد به الدنيا و آثر عليه حب الدنيا و زينتها استوجب سخط الله عليه و کان في الدرک الاسفل من النار مع اليهود و النصاري الذين نبذوا کتاب الله تعالي قال الله تعالي فلما جائهم ما عرفوا کفروا به فلعنة الله علي الکافرين.

يا ابن مسعود من تعلم القران للدنيا و زينتها حرم الله عليه الجنة يا ابن مسعود من تعلم العلم و لم يعمل بما فيه حشره الله يوم القيمة اعمي و من تعلم العلم رياء و سمعه يريد به الدنيا نزع الله برکته و ضيق عليه معيشته و وکله الله الي نفسه و من و کله الي نفسه فقد هلک قال الله «فمن کان يرجوا لقاء ربه فليعمل عملا صالحا و لايشرک بعبادة ربه احدا». [8] .

يا ابن مسعود فليکن جلساوک الابرار و اخوانک الاتقياء و الزهاد لانه تعالي قال في کتابه «الا خلاء يومئذ بعضهم لبعض عدو الا المتقين». [9] .

يا ابن مسعود اعلم انهم يرون المعروف منکرا والمنکر معروفا ففي ذلک يطبع الله علي قلوبهم فلا يکون فيهم الشاهد بالحق و لا القوامون بالقسط قال الله تعالي «کونوا قوامين بالقسط شهداء لله ولو علي انفسکم او الو الدين» [10] .

يا ابن مسعود يتفاضلون باءحسابهم و اموالهم يقول الله تعالي: «و ما لاحد عنده من نعمة تجزي الا ابتغاء وجه ربه الاعلي ولسوف يرضي» [11] . [12] .

اي پسر مسعود! اسلام در روز اول غريب به اين دنيا آمد و بزودي به غربت اول باز مي گردد (اشاره به غربت دين مقدس اسلام در ابتداي کار و نيز غربت مجدد در آخرالزمان). اي پسر مسعود! هر کسي از شما که اين زمان را درک کرد از اعقاب شما. پس به آنها سلام نکند، در تشييع جنازه آنها شرکت نجويد و از بيماران عيادت نکند. زيرا اينان به ظاهر خود را در همان راهي جلوه مي دهند که شما مي رويد و تظاهر به ادعاهاي شما مي کنند، اما عملا با شما مخالف هستند. پس وقتي که مرگ اينها فرا رسد به دين و ملت شما از دنيا نمي روند. آنان از من نيستند و من هم از آنان نيستم (سنخيتي با هم نداريم) تا اينکه مي فرمايد: اي پسر مسعود! زماني بر مردم بيايد که آن کس که بخواهد در دينداري ثابت بماند و ايمانش را حفظ کند همچون کسي است که مي خواهد آتش را در کف دست خود قرار دهد. پس اگر در اين زمان (چون) گرگ باشد مي تواند زندگي کند، والا گرگهاي درنده او را مي خورند.

اي پسر مسعود! علما و فقهاي آنها خيانتکار و فاجرند. آگاه باشيد که اينها بدترين مردم روي زمين هستند و نيز آنهايي که از آنها متابعت مي کنند و با آنها رفت و آمد دارند و از آنها علم ياد مي گيرند و يا آنان را دوست مي دارند و با آنها مجالست و مشورت مي کنند، جايگاهشان در جهنم است. اينان کور و کر و لال خواهند بود و در روز قيامت نيز نابينا و کر و لال محشور خواهند شد... [13] .

اي پسر مسعود! اينها مدعي دينداري و پيروي از من و ادامه دهنده راه من هستند. اما چنين نيست. اينها در حقيقت از من بيزارند و من هم از آنها بيزارم. اي پسر مسعود! در مجالس ‍ با آنها ننشينيد، در بازارها با آنها داد و ستد نکنيد، آنها را به سوي راه رهنمون نشويد، به آنها آب ندهيد، که خداوند متعال درباره آنها فرموده است: «هر کس طالب دنيا و زينت دنيا باشد، پاداش اعمالشان را در دنيا به طور کامل عطا مي کنيم، و چيزي از آن در دنيا فروگذاري نمي شود». و خداوند تبارک و تعالي مي فرمايد: «هر کس خواهان کشت دنيا باشد از آن برايش مي دهيم و در آخرت بهره اي براي او نيست».

اي پسر مسعود! کسي که تحصيل علم کند اما براي دنيا و رسيدن به نعمتهاي دنيوي، مستحق عذاب خداوند خواهد بود و با يهود و نصاري در پست ترين مقامات جهنم محشور خواهد شد. يهود و نصاري کتاب خداوند را پشت سر انداختند و با اينکه نسبت به اسلام و آورنده آن شناخت پيدا کردند، در عين حال، کفر ورزيدند و در نتيجه از رحمت خداوند محروم ماندند. آري، لعنت خدا بر کافران باد.

اي پسر مسعود! هر کس قرآن را براي دنيا و زينتهاي آن فرا گيرد، خداوند بهشت را به او حرام گرداند.

اي پسر مسعود! هر کس علم را بياموزد و به آنچه در آن است عمل نکند، خداوند او را روز قيامت نابينا محشور سازد. و کسي که به خاطر مردم (ريا) تحصيل علم کند و هدفش اين باشد که دنيا را براي خود مرتب کند برکت از زندگي اش برداشته مي شود و به تنگي معيشت گرفتار مي آيد و خداوند او را به خودش وامي گذارد که سرانجامش البته هلاکت است. خداوند در قرآن مي فرمايد: «کسي که به لقاي او (قرب جوار) اميدوار است بايد نيکوکار باشد و در پرستش خدا هرگز احدي را با او شريک نگرداند».

اي پسر مسعود! سعي کن همنشينان تو از نيکان باشند و اگر براي خودت برادري انتخاب مي کني از زهاد برگزين (زاهد آن کسي است که گناه نکند و دنيا را بر آخرت مقدم ندارد و نسبت به دنيا بي رغبت باشد)؛ چرا که خداوند در کتابش فرموده است: «در آن روز دوستان همه با يکديگر دشمن اند مگر پرهيزکاران».

اي پسر مسعود! بدان که اين اشخاص معروف را منکر مي بينند (واجبات الهي به نظر آنها حرام است) و محرمات را معروف (ارتکاب حرام در نظر آنها مانعي ندارد). پس در اين حال، خداوند بر دلهاي آنان مهر مي زند. آنوقت در ميان آنها کسي شهادت به حق نمي دهد و نيز قيام به عدل نمي کند با اينکه خداوند امر فرموده است «نگهدار عدالت باشيد و براي خدا گواهي ديد ولو اينکه به ضرر خودتان و يا پدران و مادران و بستگان نزديک شما باشد».

اي پسر مسعود! اينها افتخارشان را به مال مي دانند با اينکه خداوند فرموده «براي هيچ کس در نزد او نعمتي نيست که پاداش داده شود، مگر در پي خشنودي پروردگار برترش، و بزودي خشنود گردد».


پاورقي

[1] نوائب الدهور، ص 131. طبق روايات زيادي مراد از «دابة الارض» حضرت علي عليه السلام است (ناشر).

[2] نوائب الدهور، ص 146.

[3] نوائب الدهور، ص 166.

[4] نوائب الدهور، ص 170.

[5] نوائب الدهور، ص 168.

[6] هود / 15.

[7] شوري / 20.

[8] کهف / 110.

[9] زخرف / 67.

[10] نساء / 135.

[11] ليل / 20.

[12] الزام الناصب، ج 2، ص 150 - 152.

[13] آنگاه آياتي از قرآن تلاوت فرمودند از سوره «تبارک». طالبان به شرح آيات مراجعه نمايند.