بازگشت

چگونگي ولادت


حضرت مهدي (عج)، ولادت استثنايي داشته و اين، براي بسياري سؤ ال انگيز بوده و هست.

از اين روي، ترسيم و تصوير و شرح مقدمات و برخورد مخالفان و دشمنان اهل بيت (ع)، در برابر اين پديده، ضرور مي نماد. جريان امامت پيشوايان معصوم (ع)، پس از رسول خدا (ص) فراز و فرودهاي گوناگون پيدا کرد. امامان (ع)، با حفظ استراتژي کلي و خطوط اساسي امامت، در رابطه با حفظ مکتب و ارزشهاي آن، تاکتيکها و روشهاي گونه گوني را در برابر ستم پيشگان، در پيش گرفتند.

اين فراز و نشيبها، تا زمان امامت علي بن موسي الرضا (ع)، استمرار داشت و امامان اهل بيت، هر يک به تناسب زمان و مکان و ارزيابي شرايط و اوضاع سياسي و اجتماعي، موضعي خاص انتخاب مي کردند.

پس از امام رضا (ع)، جريان امامت شکل ديگري يافت.

امام جواد، و امام هادي و امام حسن عسکري (ع)، در برابر دستگاه حاکم و خلفاي عباسي موضعي يگانه برگزيدند.

از آن جا که اين بزرگواران، زير نظر مستقيم و مراقبت شديد خليفه وقت، در حصر و حبس به سر مي بردند، حرکتها، هدايتها و رهبريهاي آنان محدود شد و فرصت هر گونه حکومت سياسي، از آنان سلب گرديد.

اين محاصره و سخت گيري، نسبت به امامان سه گانه، از تزويج دختر خليفه به امام جواد (ع) آغاز شد [1] و با فراخواني امام هادي (ع) و فرزندش امام حسن (ع) به مرکز خلافت (سامراء) و سکونت دادن آنان در محله «عسکر» ادامه يافت. [2] .

گزارشهاي جاسوسان خليفه از مدينه به وي رسيد که امام هادي محور و ملجاء شيعيان و دوستداران اهل بيت گرديده است. اگر اين مرز و بوم را مي خواهي اقدام کن.

متوکل عباسي، پيامي به والي مدينه نوشت و افرادي را براي آوردن امام، به سامراء گسيل داشت.

به اين اقدام هم بسنده نکرد، پس از اقامت امام در سامرا، گاه و بي گاه مأموران خود را به خانه امام مي فرستاد. بارها و بارها آن حضرت را به پيش خليفه بردند، و مورد آزار و اذيت قرار دادند. [3] .

روز به روز، حلقه محاصره تنگ تر مي شد. و ملاقات شيعيان با امام دشوارتر. البته علت اصلي اين سخت گيريها، از ناحيه حکومت، بيم از انقلاب و شورش مردم عليه آنان و جلوگيري از رسيدن وجوه شرعي و اموال به امام (ع) و مسائلي از اين دست بود.

پس از امام هادي (ع) و در زمان امامت امام حسن (ع)، اين فشارها به اوج رسيد و دشمن، با تمام توان و تلاش، در برابر آن حضرت موضع گرفت و ارتباط شيعيان با امام (ع) را به پايين ترين حد رساند. آزار و شکنجه و زندانهاي مکرر آن حضرت، گوياي اين حقيقت است، بويژه اين که دشمن احساس کرده بود آنچه را که از آن نگران است، در شرف تکوين و وقوع قرار گرفته از اين روي، مي کوشيد تا واقعه را پيش از وقوع آن علاج کند.

تولد مهدي موعود (عج)، به عنوان دوازدهمين پيشواي شيعيان، با نشانه هايي چون، نهمين فرزند امام حسين (ع)، چهارمين فرزند امام رضا (ع) و... مشهور شده بود و مسلمانان حتي حاکمان، آن را بارها از زبان راويان و محدثان شنيده بودند و مي دانستند که تولد اين نوزاد با اين ويژگيها، از اين خانواده، بويژه خانواده امام حسن عسکري (ع) بيرون نيست و روزي فرزندي از آن خانواده به دنيا خواهد آمد که حکومت عدل و داد برپا خواهد کرد و ضمن فرمانروايي بر شرق و غرب، بنياد ظلم را بر خواهد انداخت.

از اين روي بر فشارها و سخت گيري هاي خود نسبت به امام حسن عسکري (ع)، مي افزايد، مگر بتوانند با نابودي ايشان از تولد مهدي و تداوم امامت جلو بگيرند [4] اما بر خلاف برنامه ريزيها و پيشگيريهاي دقيق و پي در پي آنان، مقدمات ولادت امام زمان (عج) آماده شد و توطئه هاي دشمنان، راه به جايي نبرد.

امام هادي (ع)، در زمان حيات خويش مي دانست که آخرين حجت خدا در زمين از نسل اوست. از اين روي در مسأله ازدواج فرزند برومند خود، حسن بن علي اهتمام تام داشت و براي روييدن و رشد آن شجره طيبه، به دنبال سرزميني طيب و طاهر مي گشت.

داستان ازدواج امام حسن (ع) به دو گونه روايت شده است، لکن آنچه با قرائن و روند طبيعي مسأله سازگاتر مي آيد آن است که: خواهر امام هادي (ع)، حکيمه خاتون، کنيزان فراوان داشت. امام هادي (ع) يکي از آنان را به نام «نرجس»، که از آغاز زير نظر وي فرائض و معارف ديني را به درستي فرا گرفته بود، به نامزدي فرزندش در آورد و با مقدماتي که در کتابهاي تاريخي آمده است، به عقد ازدواج امام حسن (ع)درآورد. [5] .

مدتي از اين ازدواج مبارک گذشت دوستان و شيعيان در انتظار ولادت آخرين ستاره امامت، روز شماري مي کردند و نگران آينده بودند.

امام حسن (ع)، گه گاه، نويد مولودش را به ياران مي داد:

«...سيرزقني الله ولدا بمنه و لطفه». [6] .

به زودي خداوند به من فرزندي خواهد داد و لطف و عنايتش را شامل من خواهد کرد.

با تلاوت مکرر آيه شريفه:

«يريدون ليطفئوا نوراللّه بأفواههم و اللّه متم نوره و لو کره الکافرين» [7] .

به ياران اميد و بشارت مي داد که هيچ نقشه و مکري نمي تواند جلو اين قدرت و حکمت خداوندي را بگيرد و روزي اين وعده به تحقق مي رسد.

از آن سو، دشمن نيز، آنچه در توان داشت به کار گرفت، تا اين وعده بزرگ الهي، تحقق نيابد: قابله هاي فراواني در خانواده هاي منسوب به امام حسن (ع)، بويژه در منزل امام (ع) گمارد، امام را بارها به زندان افکند، مأموراني را گمارد که اگر فرزندي پسري در خانه امام ديدند، نابودش ‍ کنند و... [8] .

اما بر خلاف اين تلاشها، نرجس خاتون حامل نور امامت شد و جز امام حسن (ع) و افراد خاصي از وابستگان و شيعيان آن حضرت، از اين امر، آگاه نشدند. [9] .

تقدير الهي بر تدبير شيطاني ستمگران پيروز شد و در شب نيمه شعبان سال 255 ه‍. ق. آن مولود مسعود، قدم به عرصه وجود نهاد و نويد امامت مستضعفان و حاکميت صالحان را داد. [10] .

امام حسن (ع) که آرزوي خود را بر آورده ديد، فرمود:

«زعمت الظلمة انهم يقتلوني ليقطعوا هذا النسل فکيف رأوا قدرة اللّه...» [11] .

ستمگران بر اين پندار بودند که مرا بکشند، تا نسل امامت منقطع گردد، اما از قدرت خداوند غافل بودند.

بدين ترتيب، در آن شرايط رعب و وحشت و در آن فضاي اختناق و حاکميت خلفاي جور، دوازدهمين ستاره فروزان امامت و ولايت طلوع کرد و با تولدش، غروب و افول ستمگران و حاکميت ستمديدگان را اعلام کرد. [12] .


پاورقي

[1] «بحارالانوار»، علامه مجلسي، ج 50: 73، مؤ سسة الوفاء، بيروت؛

«اثبات الوصية»، مسعودي: 237.

[2] «بحارالانوار» ج 50: 113.

[3] «همان مدرک»،: 200؛ «مروج الذهب»، ج 4: 93.

[4] «کتاب الغيبة»، شيخ طوسي: 231.

[5] «همان مدرک»: 664؛ «کمال الدين» صدوق: 417 - 423؛ «بحارالانوار»، ج 51: 2512؛ «اثبات الوصية»: 272.

[6] «اثبات الوصية» مسعودي: 268 - 270.

[7] «اثبات الوصية» مسعودي: 268 - 270.

[8] «ينابيع المودة»، حافظ سليمان: 455، بصيرتي، قم.

[9] «کمال الدين»: 424.

[10] «کتاب الغيبة» شيخ طوسي: 237.

[11] «همان مدرک»: 231، 232، 239.

[12] «همان مدرک»: 231، 232، 239.