بازگشت

نتيجه


آنچه تا اينجا بيان شد شمه اي از شؤون و مقامات حجتهاي الهي يعني ائمه معصومين: بطور فشرده و اشاره مي باشد.

و اما مراد از کلمه «حجت» در اين دعا شخص اقدس قطب زمان و ولي دوران حضرت امام دوازدهم حجه ابن الحسن العسکري ـ أرواح العالمين له الفداء ـ مي باشد زيرا دعا مربوط به زمان غيبت است و چنانکه مکرر تذکر داده شد، دعاء کننده مؤمن و عارف به خدا و رسول خدا وحجتهاي خدا مي باشد و در اين دعاي يا مسئلت معرفت کامل تر و مددهاي عرفاني و غيبي بيشتر مي نمايد و يا از خداوند متعال ثبات و بقاي بر ولايت حضرت مهدي (ع) را طلب مي کند. زيرا بيم تزلزل فکري و خطر انحرافات عقيدتي در اين عصر بسيار است و بر حسب بعضي روايات جز کساني که خدا دل آنها را به ايمان امتحان و آزمايش کرده باشد بر عقيده به امامت آن حضرت ثابت نمي مانند.

و آخرين نکته اي که در شرح دعاي شريف به عرض مي رسد، ارتباط ضلالت از دين نا نشناختن حجت و امام است که با مطالبي که در ضمن ضرح جمله هاي ديگر بيان شد کاملاً معلوم مي شود که يکي از فوائد بزرگ نصب حجت و امام، منحرف نشدن مؤمنان از راه راست است که با وجود چنين مرجعي الهي و علامت يقيني، هر کس او را مقتدا قرار دهد و از تخلف نکند و پيشي نگيرد و از ارشادات و هدايتهاي او تخطي ننمايد، از دينش گمراه نخواهد شد و اگر در ايمان به امامت و معرفت حجّت لغزشي پيدا کند و ثابت نماند از دين گمراه مي شود.

اين خصيصه ايمن از ضلالت به وسيله تمسّک به امام (ع) خصيصه اي است که در حديث «ثقلين» و در احاديث ديگر بسيار به آن تصريح شده است و هر يک از ائمه معصومين: در عصر خود به آن بر ساير امت امتياز دارند و گذشت زمان و زندگي و سيره امامان و علوم و معارفي که از آنها صادر شده و اصحاب و علمائي که در مکتب و مدرسه اهل بيت: تربيت شدند نيز ثابت نمود که، اين بزرگواران به علوم و فضايل اخلاقي و عملي که دارند، داراي اين امتيازند و اهليّت عنايات خاص و درجات متعالي را که به آنها عطا شده است دارند.

و از جمله صدها حديث و روايت که در اين موضوع صراحت دارند مي توانيد شمه اي را در نهج البلاغه مطالعه فرمائيد، مانند اينکه در خطبه2 مي فرمايد:

«هم أساس الدين وعماد اليقين اليهم يفيء الغالي وبهم يلحق التالي: اهل بيت پيغمبر (ص) که اساس دين و ستون يقين هستند به سوي ايشان بازگردانده مي شود غالي (مفرط و از حد برون شده) و به ايشان ملحق و پيوست مي شود تالي».

و در خطبه ديگر مي فرمايد:

«ألا انّ مثل محمد (ص) کمثل نجوم السماء اذا خوي نجم طلع نجم [1] آگاه باشيد که مثل آل محمد (ص) مثل ستارگان آسمان است که هرگاه ستاره اي غروب نمايد ستاره ديگري طلوع مي کند».

و در خطبه ديگر مي فرمايد:

«نحن شجرة النبوة ومحط الرسالة ومختلف الملائکة ومعادن العلم وينابيع الحکم ناصرنا ومحبنا ينتظر الرحمة وعدونا ومبغضنا ينتظر السطوة [2] ما درخت نبوت و فرودگاه رسالت و محل آمد و شد فرشتگان و معدن هاي علم و چشمه هاي حکمتيم، ياري کننده و دوست ما منتظر رحمت و دشمن ما منتظر سخط است».

و در خطبه ديگر مي فرمايد:

«به خدا سوگند به تحقيق تعليم شدم تبليغ رسالات و اتمام و عده ها و تمام را و نزد ما اهل بيت است درهاي حکم و روشني امر (يعني اينها شؤوني است که اهل بيت به آنها اختصاص دارند)».

اينها بعضي از شؤوني است که به ائمه طاهرين: اختصاص دارد، ساير شؤون و مقامات و درجات آنها با بررسي کتابهاي اهل سنت و مؤلفات علماي شيعه مانند: مناقب ابن شهر آشوب و کشف الغمه و بحار الانوار و مطالعه تواريخ زندگي آن بزرگواران و علوم و معارفي که از ايشان در تفسير و الهيات و فقه و اخلاق صادر شده است معلوم و شناخت مي شود. والله ولي التوفيق.


پاورقي

[1] نهج البلاغه، خطبه100.

[2] نهج البلاغه، صبحي صالح، خطبه109.