بازگشت

کعبه جان






مسجد جمکران کعبه جان است اينجا

قبله آرزوي اهل جهان است اينجا



از نسيم سحرش بوي خدا مي آيد

نفس باد صبا مشک فشان است اينجا



نقش ها از قدم يوسف زهرا دارد

خوشتر از دامن گلزار جنان است اينجا



اشک از ديده چو يعقوب بر اين خاک بريز

که از آن يوسف گم گشته نشان است اينجا



تا بجوئيد گل گمشده زهرا را

چشم عشاق به هر سو نگران است اينجا



چشم دل را بگشاييد و ببينيد همه

آن جمالي که نديديد عيان است اينجا





[ صفحه 150]



همره يوسف زهرا که خدا يارش باد

همه سو قافله روح روان است اينجا



حوريان همچو پريزاد در اينجا جمعند

که حرم خانه آينه جان است اينجا



مسجد جمکران است و به هر کس نگرم

نام آن خوبتر از جان به زبان است اينجا



سزد از طور کليم آيد و فرياد زند

کي گنه کار بيا مهد امان است اينجا



گوش جان مي شنود زمزمه جبرائيل

از نسيمي که به هر سو وزان است اينجا



معجز تربت خونين حسيني دارد

که شفا خانه هر درد نهان است اينجا



خم نمائيد به تعظيم همه قامت خويش

که عيان سايه آن سرو روان است اينجا



ميثما خرد و کلان سائل اين درگاهند

کعبه آرزوي پير و جوان است اينجا