بازگشت

پيرزن باصفايي در مسجد مقدس جمکران


در قديم ساختمان مسجد مقدس جمکران در شهر مذهبي قم آنقدر وسعت نداشت که جمعيت زيادي در آن جمع شود، علاوه راه ماشيني خوبي هم نداشت که مردم به سهولت بتوانند به آنجا بروند، لذا مسجد مقدس ‍ جمکران تنها براي چند نفر عاشقان پرحرارت آن حضرت باقي مي ماند که آنها به هر نحوي که ممکن بود شبهاي جمعه خود را به آنجا مي رسانند، ولي بقيه شبها مسجد خالي بود که طبعا درش را خادم مسجد مي بست و مي رفت.

پيرزن با صفائي که شايد مکرر خدمت حضرت ولي عصر (ع) در خواب و بيداري رسيده بود، پس از آنکه مسجد مقدس جمکران را توسعه داده بودند شب جمعه اي به مسجد مقدس جمکران مي رود و صدها و بلکه هزارها نفر را مي بيند که در مسجد و اطاقها و حتي در فضاي باز اطراف مسجد براي عبادت و توسل به آن حضرت جمع شده اند و همه نسبت به آن حضرت عرض ارادت مي کنند.

خودش مي گفت: من وقتي اين جمعيت را ديدم و با جمعيت قبل از توسعه مسجد مقايسه کردم خيلي خوشحال شدم که بحمدالله مردم اطراف مولايم حضرت حجه بن الحسن (ع) جمع شده اند و به آن حضرت اظهار علاقه مي کنند، با اين خوشحالي وارد مسجد شدم و اعمال مسجد را انجام دادم و سپس زيارت آل ياسين را خواندم و مقداري با زبان خودم با آن حضرت حرف زدم، ضمنا به آن وجود مقدس عرض کردم آقا خيلي خوشحالم که مردم زياد به شما علاقه پيدا کرده اند و شبها جمعيت زيادي به دور مسجد جمع مي شوند و به شما اظهار علاقه مي کنند.

سپس از مسجد بيرون آمدم و غذاي مختصري از همان غذاهايي که



[ صفحه 120]



در مسجد به همه مي دادند خوردم و به يکي از حجرات مسجد که قبلا براي استراحتم آن را آماده کرده بودم رفتم و خوابيدم، در عالم خواب و يا در عالم معني ديدم حضرت بقيه الله (ع) به مسجد مقدس جمکران تشريف آورده اند و در ميان مردم راه مي روند ولي کسي به آن حضرت توجهي نمي کند، من از اطاقم بيرون دويدم و سلام کردم، آقا با کمال ملاطفت جواب فرمودند.

کلماتم را که در بيداري خدمتشان عرض کرده بودم تکرار کردم و گفتم آقا جان قربان خاک پاي شما گردم، خوشحالم که بحمدالله مردم به شما علاقه و محبت زيادي پيدا کرده اند و به اينجا اين همه براي شما آمده اند.

آن حضرت آهي کشيدند و فرمودند: همه اينها براي من به اينجا نيامده اند. بيا با هم برويم از آنها سوال کنيم که چرا به اينجا آمده اند.

گفتم: قربانتان گردم در خدمتتان هستم.

در همان عالم در خدمت حضرت ولي عصر ارواحنا فداه به ميان جمعيت آمديم، آن حضرت از يک يک مردم سوال مي فرمود شما چرا اينجا آمده ايد؟

يکي مي گفت: آقا مريضي دارم که اطباء جوابش گفته اند. ديگري مي گفت: مستاجرم خانه ملکي مي خواهم، سومي مي گفت: مقروضم، فشار طلبکار مرا به در خانه شما دوانده است. چهارمي از شوهرش مي ناليد و پنجمي از دست زنش شکايت داشت و بالاخره هر يک حاجتي داشتند که در واقع خودخواهي و حب نفس، آنها را وادار کرده بود که به اينجا بيايند.

حضرت فرمودند: فلاني ديدي اينها براي من به اين جا نيامده اند، اينها تازه افراد خوب اين جمعيت هستند که به من اعتقاد دارند و حاجتشان را از من مي خواهند و مرا واسطه فيض مي دانند و اگر از اينها بگذريم جمع



[ صفحه 121]



زيادي هستند که تنها براي تفريح به اينجا آمده اند حتي بعضي از اينها يقين به وجود من ندارند. سپس در همان حال ديدم که يک نفر در قسمتي از اين مسجد نشسته که او براي آقا ولي عصر (ع) آمده است، حضرت فرمودند بيا تا احوال او را هم بپرسيم.

در خدمت آقا در همان عالم خواب نزد سيد معممي که فکر مي کنم از علماء بود رفتيم، او زانوهايش را در بغل گرفته بود و در گوشه اي نشسته بود و چشمش به اطراف مي گرديد، دنبال گمشده اش مي گشت، وقتي چشمش ‍ به آقا افتاد از جا پريد و به دست و پاي آقا افتاد و گفت: پدر و مادرم و جانم به قربانتان کجا بودي که به انتظارتان نزديک بود قالب تهي کنم. حضرت دست او گرفتند و او به دست آن حضرت بوسه مي زد و گريه مي کرد.

آقا از او سوال کردند که شما چرا اينجا آمده ايد، او چيزي نگفت و بر شدت گريه اش افزود، حضرت دوباره سوال را تکرار کردند، او گفت: آقا من کي از شما غير وصل شما را خواسته ام؟ من شما را مي خواهم؟ بهشتم شمائيد، دنيا و آخرتم شمائيد، من يک لحظه ملاقات شما را به ما سوي الله نمي دهم، جان چه باشد که نثار قدم دوست کنم. اين متاعي است که هر بي سر و پايي دارد.

آقا رو به من کردند و فرمودند: مثل اين شخص که فقط براي من به اينجا آمده باشد چند نفري بيشتر نيستند که آنها به مقصد مي رسند. [1] .

اي برادران و خواهران عزيز، اي عاشقان امام زمان، شما هم غسل کرده، وضو گرفته با قلب پاک و نيت خالص فقط براي ديدار يوسف زهراء حضرت ولي عصر امام زمان (ع) به مسجد مقدس جمکران تشريف بياوريد تا اينکه مورد نظر و عنايت حضرت ولي عصر امام زمان (ع) قرار بگيريد،



[ صفحه 122]



مانند هزاران نفر که در شبهاي چهارشنبه از تهران، اصفهان، کاشان، شيراز، همدان، مشهد، تبريز و ديگر استانها و شهرستانها، حتي از کشورهاي خارج براي ديدار با امام زمان (ع) به اين مکان مقدس، مسجد مقدس جمکران قم مي آيند، خداوند متعال از همه قبول بفرمايد و ما را از ياوران امام زمان (ع) قرار بدهد و دست خالي برنگرداند.


پاورقي

[1] ملاقات با امام زمان، ج 2، ص 140.