بازگشت

از مسجد مقدس جمکران نتيجه گرفتم


آقاي حاج حبيب الله بيگدلي فرمودند: در 50 سال قبل روزي از روزها محضر مرحوم حاج شيخ مرتضي محدث اخوي محترم مرحوم آية الله آقاي حاج شيخ عباس محدث انتظار درس حضرت آية الله العظمي امام خميني رحمت الله عليه را داشتيم، آقاي حاج شيخ مرتضي فرمودند: سکينه بزرگ شده بود، مادرش به من اصرار مي کرد جهيزيه براي ايشان تهيه کنم، گفتم خانم به من خيلي اصرار نکن، موقع اش که شد به من بگو، ما با رفتن به مسجد جمکران نتيجه مي گيرم.

روزي از روزها به من گفتند موقع ازدواج سکينه است، من هم همان شب به مسجد مقدس جمکران رفتم و نماز و دعاء صاحب الزمان خواندم و صبح برگشتم تا وارد خانه شدم، ديدم مرحوم آية الله العظمي آقاي حاج صدرالدين در منزل با يک آقاي شيخ نشسته اند، فرمودند آقاي حاج شيخ کجا هستيد، صبح تا به حال صدرالدين منتظر شماست.

گفتم در مسجد جمکران بودم، فرمودند: شب در مسجد بودي، صبح تا به حال کجا بودي؟ عرض کردم رفتم باغ توت بخورم. فرمودند: من اين آقا شيخ را آورده ام دختر شما را به عقد ايشان در بياورم، اجازه مي دهيد



[ صفحه 93]



عقد بخوانم؟ هفته آينده هم مي برند، و هر چه خرج دارد به عهده اينجانب باشد و ايشان هم قبول کردند.