بازگشت

مهدي جان






مرا به غير تو نبود پناه مهدي جان

که من گدايم و هستي تو شاه مهدي جان



در انتظار تو شاها گذشت عمر عزيز

نگشت حاصل من غير آه مهدي جان



شها فقيرم و مسکين و بر سر راهت

نشسته ام به اميد نگاه مهدي جان



من عاشقم که به بينم جمال تو آيا

بود به سوي جناب تو راه مهدي جان



شها محب تو و دشمن عدوي توام

به صدق گفته ام هستي گواه مهدي جان





[ صفحه 175]



بحق حرمت اجداد خودنما نظري

ز مرحمت به من رو سياه مهدي جان



خميده پشت من از بار معصيت شاها

نموده ام همه عمر اشتباه مهدي جان



اميدوارم چنانم که لطف تو شويد

ز نامه ام اثرات گناه مهدي جان



بحق محسن در خون طپيده زهرا

طلب نما فرجت از اله مهدي جان



اگر کني سوي طاهائي از وفا نگهي

رها شود ز غم از آن نگاه مهدي جان