بازگشت

طبيب دردمندان






خستگان عشق را ايام درمان خواهد آمد

غم مخور آخر طبيب دردمندان خواهد آمد



آنقدر از کردگار خويشتن اميدوارم

که شفا بخش دل اميدواران خواهد آمد



باغبانا سختي دي ماه سي روز است و آخر

نو بهار و نغمه مرغ خوش الحان خواهد آمد



بلبل شوريده دل را از خزان برگو ننالد

باغ و صحرا سبز و اين دنيا گلستان خواهد آمد



بوي پيراهن رسيد و زين بشارت گشت معلوم

يوسف گم گشته سوي پير کنعان خواهد آمد



دردمندان، مستمندان، بي پناهان را بگوييد

مصلح عالم، پناه بي پناهان خواهد آمد



از خدا روز فرج را اي فلج کاران بخواهيد

کاين جهان روزي کسي را تحت فرمان خواهد آمد



سخت آمد طول غيبت بر تو مي دانم مخور غم

موقع افشاء اين اسرار پنهان خواهد آمد



تلخي هجران شود شيرين به روز وصل جانان

صبح صادق از پي شام غريبان خواهد آمد



کاخهاي ظلم ويران شود بر فرق ظالم

مهدي موعود، غمخوار ضعيفان خواهد آمد





[ صفحه 168]



اين چراغ از صرصر بيداد خاموشي ندارد

آنکه عالم را نمايد نور باران خواهد آمد



نيست شک از عمر اين دنيا اگر يک روز ماند

ذات قائم حجت خلاق سبحان خواهد آمد



اينقدر آخر منال از ضربت بازو و پهلو

مونس تو پادشاه دلنوازان خواهد آمد



محسنا از ضربت مسمار گر مقتول گشتي

عنقريبا دادخواه بي گناهان خواهد آمد



اصغرا از ضربت زخم گلو دل را مسوزان

غم مخور مرهم گذار زخم پيکان خواهد آمد



گفت يا زينب رقيه يک شبي در شام ويران

عمه بابم کي به سر وقت يتيمان خواهد آمد



کودکان شام هر يک با پدرها سوي منزل

باب من کي بهر دلداري طفلان خواهد آمد



(هاشمي) را نام حسين هر آن بر دفتر رقم زد

چشم او با چشم خامه هر دو گريان خواهد آمد





[ صفحه 169]