قصيده
در مدح و ستايش ولي الله الاعظم حضرت حجه بن الحسن امام العصر و الزمان عجل الله تعالي فرجه الشريف از مرحوم الهي قمشه اي.
اي شاهد حسن غيب يزداني
اي مظهر اقتدار سبحاني
اي مصلح عالم، اي جهان آرا
اي پرتو آفتاب رباني
اي آيت غيب ذات ناپيدا
پيدا به تجليات رحماني
باز آي و جهان بعدل و داد آراي
تا چند درون پرده پنهاني
باز آي و جهان چو تار گيسويت
مپسند به ظلمت و پريشاني
باز آي و و دو چشم انتظار ما
از طلعت خود نماي نوراني
از ياور و يارت ايزد يکتا
لطف ازلت کند نگهباني
ملک و ملکوت را تويي رهبر
بر غيب و شهود هم تو سلطاني
بر کشور شرع مصطفي بنگر
اي خسرو تاجدار ايماني
اين خانه شرع را عمارت کن
از لطف که مي کشد به ويراني
اي روي تو شمع محفل عالم
در شام جهان تو ماه تاباني
اي مظهر سر آدم و خانم
اي با تو عصاي پور عمراني
[ صفحه 160]
برتر ز فصاحت از مسيحايي
وز حسن فزون ز ماه کنعاني
باز آي و بگير کشور دين را
زين گمشدگان تيه ناداني
بازآ که جهان رهاني از ظلمت
از شعشعه رخت به آساني
اي مهر سپهر علم و دين بازآ
عالم شده شام تار ظلماني
ما را سر خوان جود و احسانت
بپذير تو از کرم به مهماني
اي رهبر عالم ايکه صد خضرست
از شوق لقاي تو بياباني
ما تشنه جرعه وصال تو
تو چشمه کوثري و رضواني
خلقي همه تشنگان ديدارت
اي آب حيات و خضر روحاني
تو ظل خداي فرد يکتايي
تو منبع لطف و جود و احساني
لطفي کن و خلق را ز غم برهان
بنماي رخ اي جمال سبحاني
بر طره شه، الهيا دل بند
بگسل ز تعليقات جسماني
گر غرق گناهي اي الهي باز
نوميد مشو ز لطف رحماني
بر حجت غيب حق توسل جو
هر جا که به کار خويش درماني