بازگشت

تعداد امامان شيعه


چنانکه مي دانيم فرقه حقّه اماميه اثني عشريه را از آن جهت اثني عشريه مي نامند که پيروان آن ها معتقدند بعد از پيغمبر (صلي الله عليه وآله وسلم) جانشينان آن حضرت دوازده نفرند و در ميان تمام امّت اين ها يگانه گروهي هستند که اين عقيده را دارند لذا احاديث ائمّه اثني عشر که شيعه و سنّي هر دو آن ها را روايت کرده اند ـ و صدور آن ها از پيغمبر (صلي الله عليه وآله وسلم) غير قابل انکار است ـ در بين مسلمانان فقط بر فرقه شيعه اثني عشريه صدق مي کند و طبعاً فرقه حقه منحصر در اين گروه است با اين همه گفته مي شود که از بعضي احاديث ـ که از جمله در کتاب «سليم» وارد شده است ـ ممکن است اين برداشت بشود که عدد امامان سيزده نفر است و اين رأي به ابي سهل نوبختي هم نسبت داده شده است اگر چنانکه گفته شده روايتي با اين مضمون وجود داشته باشد (يا اين که خود نوبختي اين رأي را داشته که البته بعيد به نظر مي رسد) اين چگونه قابل توجيه و تصحيح است؟

ما درباره حديث يا احاديثي که دلالت کنند بر اين که تعداد ائمه (عليهم السلام) سيزده نفرند در رساله «جلاء البصر لمن يتولي الائمة الاثني عشر» توضيح کافي داده ايم. و در آن جاروشن کرده ايم که حديثي به اين معني وجود خارجي ندارد علاوه بر آن اگر چنين حديثي باشد هم چون خبر واحد است و به خبر واحد در اصول دين و عقايد و اموري که تحصيل يقين در آن ها شرط است اعتماد نمي شود.

در چنين موردي تنها به دليل عقلي محکم يا به حديث متواتر و قطعي الصدور از معصوم مي شود اعتماد کرد.

از طرف ديگر احاديث متواتر و بالاتر از تواتر دلالت دارند که عدد ائمه دوازده نفر است. در چنين موردي اگر يک خبر غير قطعي در برابر اين همه احاديث پيدا شد آن چه اعتباري مي تواند داشته باشد و چگونه شخص محقق به آن مي تواند اعتماد کند؟ به علاوه تنها در اخبار مسند احمد به سي و چند طريق از پيامبر اکرم (صلي الله عليه وآله وسلم) روايت شده که تعداد ائمه (عليهم السلام) دوازده نفر است و در صحيح مسلم اين مطلب از هشت طريق نقل شده است و همين طور در ساير جوامع و صحاح و سنن و کتاب هاي ديگر اهل سنت بارها به اين موضوع اشاره شده است.

در کتاب هاي شيعه هم به دوازده نفر بودن امامان با صدها طريق روايت وجود دارد که همه آن ها را افراد معروف و شناخته شده اي از صحابه و مشاهير تابعين حتي دو قرن قبل از تولد امام دوازدهم حضرت مهدي (عليه السلام) نقل نموده اند که در حقيقت اين يک نوع پيش گويي و خبر از آينده هم محسوب مي شود.

با اين همه گفته شد که از «سليم» خبري نقل شده است که پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) به اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود: تو و دوازده نفر از نسل تو امامان بر حق هستند.

حقيقت اين است که در نسخه موجود و در نسخه هاي معتبري که پيش از عصر ما در اختيار علما بوده است اين روايت نبوده است و به علاوه اخبار بسياري هم در همين کتاب «سليم بن قيس» هست که امامان و اسامي آن ها را به صراحت دوازده نفر ذکر مي کنند و اسامي آن دوازده نفر را از اميرالمؤمنين (عليه السلام) تا حضرت مهدي (عليه السلام) به همان ترتيبي که شيعه اماميه قائلند بيان کرده است.

اين کتاب که در قرن اول هجري نوشته شده است مورد اعتماد است و مجموعه مطالب آن حقانيت مذهب اماميه را به وضوح ثابت مي نمايد زيرا در آن خبر از امامت اماماني داده مي شود که هنوز در آن زمان متولد نشده بودند به صحت اين کتاب قرائن و امارات محکمي دلالت دارد.

حال اگر فرض کنيم که چنين خبري در آن باشد با توجه به احاديث ديگر کتاب آن روايت قابل تفسير است يعني مقصود از آن روايت هم اشاره به عدد امامان بوده و هم اين که آن ها از نسل علي (عليه السلام) هستند و چون بيشتر آن ها ـ يازده نفر از دوازده نفر ـ از اولاد آن حضرت هستند لذا به اين تعبير ـ که به احتمال قوي کامل هم نقل نشده ـ بيان شده است.

اين رأي مخالف روايات اثني عشر را ابن نديم به ابي سهل نوبختي هم نسبت مي دهد که درست به نظر نمي رسد، چون ابو سهل نوبختي کسي نيست که چنان رأيي را که هيچ دليل قابل اعتنايي ندارد اظهار کند و در کتب تراجم و رجال شيعه که خاندان نوبختي را به تفصيل معرفي کرده اند در بررسي شرح حال ابو سهل و ديگران چنين نظري را از او نقل نکرده اند و همه مذهب و عقيده و عمل او را ستوده اند، به نظر مي رسد اين ها از همان سلسله اشتباهاتي است که در کتاب هاي تراجم و فِرَق رخ مي دهد و مؤلفان آن ها به مسامحه از آن گذشته اند.

اسناد دادن اين نسبت هاي بي پايه به اشخاص شناخته شده نتيجه اي جز به اشتباه انداختن افراد بي اطلاع يا کم اطلاع چيزي در پي ندارد.

در هر حال مسأله مهدويت و غيبت و ساير امور مختص به امام دوازدهم (عليه السلام) از صدر اسلام مطرح بوده است. و بلکه بر حسب آن چه در همين تورات و انجيل هاي رايج هست سابقه اين باور در اديان الهي قبل از اسلام و کتب عهد عتيق و جديد هم ريشه دارد.