بازگشت

سر گزينش امامان


سرّ گزينش امامان (عليهم السلام) به مقام امامت و ولايت چيست؟ آيا عقل بشر قادر است که به آن پي ببرد؟

اين سؤال تنها به انتخاب ائمه (عليهم السلام) اختصاص ندارد بلکه اين پرسش در مورد برگزيده شدن تمام انبيا و حتي ملائکه اي چون جبرييل، امين وحي و در مورد برتري بعضي از پيامبران بر بعض ديگر و بعضي اقوام و افراد و به اقوام و افراد ديگر، و همين طور برتري نوع انسان بر بسياري از انواع مخلوقات ديگر هم قابل طرح است.

حقيقت اين است که گزينش يکي از کارهاي خدا است که آيات متعدد بر آن دلالت دارد، و از جمله آن ها است:

1 ـ آيه: (اِنَّ اللهَ اصْطَفي آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ اِبْراهيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَي العالَمينَ). [1] .

[«خداوند، آدم و نوح و آل ابراهيم و آل عمران را بر جهانيان برتري داد».]

2 ـ آيه: (قُلِ الْحَمدُللهِِ وَ سَلامٌ عَلي عِبادِهِ الّذينَ اصْطَفي). [2] .

[«بگو! حمد مخصوص خدا است و سلام بر بندگان برگزيده اش».]

3 ـ آيه: (يا مَريَمُ اِنَّ اللهَ اصْطَفيکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفاکِ عَلي نِساءِ الْعالَمين). [3] .

[«اي مريم! خدا تو را برگزيده و پاک ساخته و بر تمام زنان جهان، برتري داده است».]

4 ـ آيه: (اِنَّ اللهَ اصْطَفاهُ عَلَيکُم). [4] .

[«خدا او را بر شما برگزيده».]

5 ـ آيه: (اِنّي اصْطَفَيتُکَ عَلَي النّاسِ بِرِسالاتي). [5] .

[«اي موسي! من تو را با رسالت هاي خويش و با سخن گفتنم بر مردم برتري دادم».]

6 ـ آيه: (ثُمَّ اَورَثنَا الکِتابَ الّذينَ اصْطَفَينا مِن عِبادِنا). [6] .

[«سپس اين کتاب ـ آسماني ـ را به گروهي از بندگان برگزيده خود به ميراث داديم».]

که حتي منصور خليفه عباسي هم مي گفت: امام جعفر صادق (عليه السلام) از مصاديق (الَّذينَ اصطَفَينا مِن عِبادِنا) [7] [«گروهي از بندگان برگزيده»]هستند.

7 ـ آيه: (وَ لَقَدِ اصْطَفَيناهُ فِي الدُّنْيا). [8] .

[«ما او را در اين جهان برگزيديم».]

8 ـ آيه: (اَللهُ يَصْطفي مِنَ المَلائِکَةِ رُسُلا وَ مِنَ النّاس). [9] .

[«خداوند از فرشتگان رسولاني برمي گزيند و همچنين از مردم».]

9 ـ آيه: (وَ اِنَّهُم عِندَنا لَمِنَ المُصْطَفَيْنَ الاَْخيار). [10] .

[«و آن ها نزد ما از برگزيدگان و نيکانند».]

10 ـ آيه: (وَ مِمَّن هَدَينا وَاجْتَبَينا). [11] .

[«و از کساني که هدايت کرديم و برگزيديم».]

11 ـ آيه: (وَاجْتَبَيناهُم وَ هَدَيناهُم). [12] .

[«ـ افرادي را برتري داديم ـ برگزيديم و به راه راست هدايت نموديم».]

12 ـ آيه: (وَ لکِنَّ اللهَ يَجتَبي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشاءُ). [13] .

[«ولي خداوند از ميان رسولان خود هر کس را بخواهد برمي گزيند ـ و قسمتي از اسرارِ نهان را که براي مقام رهبري او لازم است، در اختيار او مي گذارد ـ».]

13 ـ آيه: (اَللهُ يَجتَبي اِلَيهِ مَن يَشاءُ). [14] .

[«خداوند هر کس را که بخواهد برمي گزيند».]

14 ـ آيه: (وَ کَذلِکَ يَجتَبيکَ رَبُّکَ). [15] .

[«و اين گونه پروردگارت تو را برمي گزيند».]

و آيات بسيار ديگر، که همه به اين دلالت دارند که گزينش از کارهاي حکيمانه و بلکه از سنّت هاي الهيه است.

از جناب زيد شهيد فرزند امام زين العابدين (عليه السلام) رساله اي بنام «الصفوة» باقي مانده است که در همان قرن اول هجري مسئله گزينش اهل بيت عترت را بررسي کرده است.

در عالم تکوين هم اعطاء مناصب مطرح است و لزوم آن کاملا قابل درک براي عقل است. همان طور که نمي شود انواع منحصر در نوع انسان باشد، يا همه اعضا نمي شود چشم يا سر يا مغز باشند، و يا همه ميوه ها و درختان و گياهان و نباتات با ساق و بي ساق ـ نجم و شجر ـ نمي شود که توت يا کدو باشد، و يا همه درخت نمي شود شاخ و برگ يا ريشه باشد همه افراد هم نمي شود در خصلت ها و صفات و شکل و شمايل فرد کامل باشند، يعني همه محمد (صلي الله عليه وآله وسلم) يا علي (عليه السلام) يا ابراهيم خليل (عليه السلام) و موسي کليم (عليهما السلام) باشند.

مسئله امامت و مأموميت و مبعوث و مبعوث اليه هم به اين ترتيب است، که يا به واسطه تقديرات الهي و اسباب تکويني است و يا به تعيين و تشريع و انتخاب مستقيم الهي انجام مي گيرد، در هر حال همه از آياتي است که پر از اسرار و حکمت هايي است که تنها خدا خود به آن ها عالم است.

در اين مسائل کسي يا چيزي حق ندارد که بگويد، چرا من کس ديگر يا چيز ديگري نشدم؟ يا مثلا چرا همه ملائکه جبرييل امين، و همه انسان ها محمد مصطفي (صلي الله عليه وآله وسلم) نشدند؟ و يا چرا همه کوه ها و سنگ هاي عالم طلا نشدند؟ چون اگر چنان چيزي اتفاق مي افتاد کمال عالَم دچار نقص مي شد و نظم و هماهنگي موجود در بين اجزاء آن از بين مي رفت.

اين در حالي است که قرآن کريم خود از نظم و هماهنگي دقيق موجود در بين اجزاء عالم اين گونه سخن مي گويد:

(وَ الشَّمْسُ تَجري لِمُسْتَقَرٍّ لَّها ذلِکَ تَقديرُ الْعَزيزِ العَليمِ ، وَ القَمَرَ قَدَّرناهُ مَنازِلَ حَتّي عادَ کَالعُرْجُونِ القَديمِ ، لاَ الشَّمسُ يَنبَغي لَها اَن تُدرِکَ القَمَرَ وَ لاَ اللَّيلُ سابِقُ النَّهارِ وَ کُلٌّ في فَلَک يَّسْبَحُونَ). [16] .

[«و خورشيد ـ نيز براي آن ها آيتي است ـ که پيوسته به سوي قرارگاهش در حرکت است، اين تقدير خداوند قادر و دانا است و براي ماه منزل گاه هايي قرار داديم ـ و هنگامي که اين منازل را طي کرد ـ سرانجام به صورت «شاخه کهنه قوسي شکل و زرد رنگ خرما» درمي آيد نه خورشيد را سزا است که به ماه رسد، و نه شب بر روز پيشي مي گيرد، و هر کدام در مسير خود شناورند».]



همه چيز جهان در جاي خويش است

نکو گر بنگري نه کم نه بيش است



همه تقدير حق عدل است و حکمت

نيابد فهم ما اسرار خلقت



در عين حال عالم انسان عالم اختيار و انتخاب است، اسرار اين مسائل يعني تقديرها و گزينش ها تا حدّ زيادي پيچيده است که مي توان گفت اگر بشر ميليون ها سال ديگر هم کاوش و تحقيق کند باز هم اسرار ناشناخته بسياري در پيش روي خواهد داشت.

خلاصه مباحث گذشته آن که، عالم خلقت، عالم اسباب و مسببات است و در عين حال عالم انسان، عالم اختيار و تکليف است.

قضاء و قدر حکيمانه الهي بر همه امور حاکم است. پي بردن به علل انتخاب امام و پيغمبر و جهات تکويني و اختياري آن و مسائل ديگري از اين قبيل نياز به احاطه علمي بر تمام اسرار افعال الله و کائنات دارد که به دقايق آن تنها کساني پي مي برند که مورد عنايت خاص خدا واقع شوند ـ که همه انبيا و ائمّه (عليهم السلام) چنين هستند ـ.

گرچه به همه افراد بشر از طرق مختلف پيشنهاد شده است که به تسخير ماه و آفتاب و... بپردازند، چون خداوند آن ها را مسخر انسان ساخته است، آن ها مي توانند تلاش کنند که به راز امور پي ببرند و از فوايد آن ها بهره مند شوند ولي اگر به علت يا علل پديده اي نتوانستند پي ببرند بايد آن را تقدير الهي بدانند و از برکات وجودي آن استفاده کنند.

بنابر اين ما موظفيم از تعاليم و راهنمايي هاي پيغمبران و امامان بهره بگيريم و نعمت وجود و هدايت آن ها را از اعظم نعمت هاي الهي بدانيم و آن ها را الگوي خود قرار دهيم و اگر فلسفه گزينش آن حجت هاي به حق الهي را با عقل ناقص خود نتوانستيم درک کنيم، نبايد به انکار و يا مخالفت آن ها بپردازيم، در غير اين صورت از جمله کساني محسوب خواهيم شد که در زمان خود پيغمبر (صلي الله عليه وآله وسلم) جاهلانه يا مغرضانه الهي بودن گزينش عترت را منکر شدند و قرآن کريم هم در ضمن آيه اي از آن ها چنين ياد مي کند:

(اَمْ يَحْسَدُونَ النّاسَ عَلي ما آتاهُمُ اللهُ مِن فَضلِهِ فَقَد آتَينا آلَ اِبراهيمَ الْکتابَ وَ الحِکمَةَ وَ آتَيناهُمْ مُلْکاً عَظيماً). [17] .

[«يا اين که نسبت به مردم ـ پيامبر و خاندانش ـ بر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشيده، حسد ميورزند، ما به آل ابراهيم، کتاب و حکمت داديم و حکومت عظيمي در اختيار آن ها گذاشتيم».]

بر حسب تفاسير اين آيه در شأن آن ها نازل شده است. ما بايد از طريق تفکر و تعمق در اوضاع کائنات بفهميم که هر چيز در جاي خاص خود واقع شده است و علم و حکمت الهي در همه مخلوقات بزرگ و کوچک پروردگار عالم نمايان است لذا همان طور که در آيه اي از قرآن کريم مي خوانيم

(اَللهُ اَعلَمُ حَيثُ يَجعَلُ رِسَالَتَهُ). [18] .

[«خداوند آگاه تر است که رسالت خويش را کجا قرار دهد».]

بنابر اين انتخاب انبيا و اوصيا الهي از جمله اموري است که همچون ساير کارهاي خداي عالم از حکمت خاص خود برخوردارند، هرچند بشر با علم و عقل ناقص خود قادر نباشد که به اسرار و پيچيدگي هاي آن پي ببرد.


پاورقي

[1] سوره آل عمران (3)، آيه 33.

[2] سوره نمل (27)، آيه 59.

[3] سوره آل عمران (3)، آيه 42.

[4] سوره بقره (2)، آيه 247.

[5] سوره اعراف (7)، آيه 144.

[6] سوره فاطر (35)، آيه 32.

[7] سوره فاطر (35)، آيه 32.

[8] سوره بقره (2)، آيه 130.

[9] سوره حج (22)، آيه 75.

[10] سوره ص (38)، آيه 47.

[11] سوره مريم (19)، آيه 58.

[12] سوره انعام (6)، آيه 87.

[13] سوره آل عمران (3)، آيه 179.

[14] سوره شوري (42)، آيه 13.

[15] سوره يوسف (12)، آيه 6.

[16] سوره يس (36)، آيات 40 ـ 38.

[17] سوره نساء (4)، آيه 54.

[18] سوره انعام (6)، آيه 124.