بازگشت

موضع شيعه در برابر زمامداران غاصب


موضع گيري شيعه در برابر زمام داران چگونه و بر چه مبنايي بوده است؟

مواضع شيعه هميشه بر اساس حفظ مصالح اسلام و بقاء دين و نفي مشروعيّت حکومت هاي ستمگر و غاصب بوده است و همواره به عنوان يک جبهه معترض تلاش کرده است که يک حکومت مقتدر اسلامي بر پايه ولايت شرعيه ايجاد نمايد.

شيعه در تبيين مفاهيم شريعت تنها تابع نصوص کتاب و سنت است و با ديگران بر طبق دستور قرآن که مي فرمايد:

(وَ جَادِلهُم بِالّتي هِيَ اَحسَن). [1] .

[«و با آن ها به روشي که نيکوتر است، استدلال و مناظره کن».]

و يا به شيوه گفتگو و مناظره نيکو و در مواقعي هم بر اساس اصل تقيه که در شرائط خاصي در هر زمان و مکان کم و بيش ضرورت پيدا مي کند رفتار مي کند تا بتواند ديگران را به اسلام راستين و مفاهيم واقعي شريعت هدايت نمايد و جامعه را از تحت سيطره زمامداران غاصب و ستمگر و کارگزاران بي رحم آن ها خارج سازد.

از اين جا است که مي بينيم شيعه در طول تاريخ پيوسته قيام هايي عليه قدرت هاي مسلّط داشته است.

شيعه معتقد به امامت کساني است که بارها از طرف پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) به نام و عصمت آن ها تصريح شده است و شيعه در جهت گيري ها هميشه بر اساس تعليمات اسلام و سيره شخص رسول اکرم (صلي الله عليه وآله وسلم) عمل مي کند و در صورت فراهم نبودن شرايط لازم مثل بخشي از دوره زندگي اميرالمؤمنين (عليه السلام) سکوت و کناره گيري ظاهري را بر قيام ترجيح مي دهد يا مثل حضرت مجتبي (عليه السلام) رفتار مي کند تا اسلام را از خطر فروپاشيدگي نجات دهد.

اما واقعه کربلا و امتناع سيدالشهدا (عليه السلام) از بيعت با يزيد يک قيامي بود که نه پيش از آن چنين حرکتي سابقه داشت و نه بعد از اين نظير آن ديده خواهد شد.

آن حرکت براي مسلمانان يک الگو و برنامه راهگشاي مبارزاتي است.

اگرچه آن قيام به ظاهر سرکوب و مغلوب شد ولي در واقع يک قيام پيروزي بود چرا که اسلام راستين را زنده کرد و عوامل يأس و نااميدي را از چهره شيعيان برطرف نمود و سبب ثبات فکري و قوّت روحي آن ها گشت و پس از آن هم در بين شيعيان نهضت و يا قيامي که سرکوب شده و اميدها را به يأس مبدل نموده باشد واقع نشد و پيشوايان معصوم شيعه بر حسب روايات و به واسطه علم امامت که از آن برخوردار بودند مي دانستند اعتقاد و ايمان به اهل بيت (عليهم السلام) را در دل هاي مردم بايد گسترش داد تا از طريق ارتقاء آگاهي آن ها و تربيت نيروهاي توانمند در عرصه هاي علمي و سياسي و فرهنگي زمامداران غاصب را از معارضه با آن ها بازدارند، به اين ترتيب زمينه حاکميت ديدگاه هاي اصيل اسلامي را فراهم سازند.


پاورقي

[1] سوره نحل (16)، آيه 125.