شهادت از جنبه رابطه اش با جامعه
رابطه شهيد با جامعه اش دو رابطه است، يکي رابطه اش با مردمي که اگر زنده و باقي بود از وجودش بهره مند مي شدند و فعلا از فيض وجودش محروم مانده اند. و ديگر رابطه اش با کساني که زمينه فساد و تباهي را فراهم کرده اند و شهيد به مبارزه با آنها برخاسته و در دست آنها شهيد شده است
بديهي است که از نظر پيروان شهيد که از فيض بهره مندي از حيات او بي بهره مانده اند، شهادت شهيد تأثر آور است
[ صفحه 119]
آنکه بر شهادت شهيد اظهار تأثر مي کند در حقيقت به نوعي برخود مي گويد و ناله مي کند
[ صفحه 120]
از اين نظر بايد عمل قهرمانانه شهيد از آن جهت که به او تعلق دارد و يک عمل آگاهانه و انتخاب شده است و به او تحميل نشده است بازگو شود، و احساسات مردم شکل و رنگ احساس آن شهيد را بگيرد. اينجا است که مي گوئيم: گريه بر شهيد، شرکت در حماسه او و هماهنگي با روح او و موافقت با نشاط او و حرکت در موج او است اينجا است که بايد ببينيم آيا جشن و شادماني و پايکوبي و احيانا هرزگي و شرابخواري و بد مستي آن چنانکه - در جشن هاي مذهبي مسيحيان ديده مي شود - هم شکلي و هم رنگي و هم احساسي مي آورد يا گريه
معمولا درباره گريه، اشتباه مي کنند، خيال مي کنند گريه هميشه معلول نوعي درد و ناراحتي است و خود گريه امري نامطلوب است
خنده و گريه ظاهرا از مختصات انسان است، حيوانات ديگر لذت و رنج دارند، سرور و اندوه نيز دارند، اما خنده و گريه ندارند. خنده و گريه مظهر شديدترين احساسات انسان مي باشند. آن چيزي که ما در عرف امروز آنرا احساسات مي خوانيم از مختصات انسان است و خنده و گريه مظهر شديدترين حالات احساسي انسان
[ صفحه 121]
خنده انواع و اقسام دارد. که نمي خواهم فعلا وارد بحث انواع و اقسام آن بشوم. گريه نيز به نوبه خود انواع و اقسام دارد. گريه هميشه ملازم است با نوعي رقت و هيجان. اشک شوق و عشق را همه مي شناسيم. در حال گريه و رقت و هيجان خاص آن، انسان بيش از هر حالت ديگر خود را به محبوبي که براي او مي گريد نزديک مي بيند، و در حقيقت در آن حال است که خود را با او متحد مي بيند، خنده و شادي بيشتر جنبه خودي و شخصي و در خود فرو رفتن دارد و گريه بيشتر از جنبه خود بيرون آمدن و خود را فراموش کردن و با محبوب يکي شدن. خنده از اين نظر مانند شهوت است که در خود فرو رفتن است و گريه مانند عشق است که از خود بيرون رفتن است
امام حسين (ع) به واسطه شخصيت عاليقدرش، به واسطه شهادت قهرمانانه اش مالک قلبها و احساسات صدها ميليون انسان است. اگر کساني که بر اين مخزن عظيم و گرانقدر احساسي و روحي گمارده شدند يعني رهبران مذهبي بتوانند از اين مخزن عظيم در جهت هم شکل کردن و هم رنگ کردن و هم احساس کردن روحها با روح عظيم حسيني بهره برداري صحيح کنند، جهان اصلاح خواهد شد
راز بقاء امام حسين اينست که نهضتش از طرفي منطقي است، بعد عقلي دارد و از ناحيه منطق حمايت مي شود. و از طرف ديگر در عمق احساسات و عواطف راه يافته است. ائمه اطهار که به گريه بر امام حسين سخت توصيه کرده اند، حکيمانه ترين دستورها را داده اند. اين گريه ها است که نهضت امام حسين را در اعماق جان مردم فرو مي کند. تکرار مي کنم به شرط آنکه گروهي که بر اين مخزن عظيم گمارده شده اند بدانند چگونه بهره برداري کنند
دل بسي خون به کف آورد ولي ديده بريخت الله الله که تلف کرد و؟ که اندوخته بود؟
[ صفحه 122]