بازگشت

انواع مرگ و ميرها


مي دانيم مرگ و ميرهاي اشخاص انواع و اقسام دارد: 1 - مرگ طبيعي - شخصي عمر طبيعي خود را به پايان مي رساند و به طور طبيعي مي ميرد. اين گونه مرگها قهرا عادي تلقي مي شود، نه افتخار آميز است و نه ملامت خيز، و حتي تأسف زيادي به دنبال خود نمي آورد و قهرا اينگونه مردنها نفله شدن هم تلقي نمي شود

2 - مرگ اخترامي در اثر بيماريها، مثلا حصبه، وبا و غيره، يا در اثر حوادث يا سوانحي از قبيل زلزله و سيل و حوادثي از اين قبيل. اين گونه مرگها هر چند ملامت يا افتخاري ندارد، اما نفله شدن هست، و قهرا موجب تأسف



[ صفحه 82]



3 - مرگهائي که پاي يک جنايت در کار است. يعني مرگهائي که از طرف مقتول هيچ عملي صورت نگرفته است و قاتل صرفا به موجب هوي و هوس خود که وجود طرف را مزاحم منافع خود تشخيص مي دهد او را هدف قرار مي دهد

در روزنامه ها مکرر مي خوانيم که فلان زن فرزند خردسال شوهرشرا سربه نيست کرد، فقط به خاطر اينکه مورد علاقه شوهرش بوده است و مي خواسته قلب شوهر منحصرا در تملک خودش باشد. يا فلان مرد به دليل اينکه فلان زن عشق او را نپذيرفته است او را کشته است. يا در تاريخ مي خوانيم که فلان حکمران همه فرزندان حکمران ديگر را قتل عام کرده است که در آينده رقابت نکنند

در اينگونه جريانها در ناحيه قاتل، جنايت و خباثت وجود دارد و عملش نفرت انگيز تلقي مي شود و در ناحيه مقتول، مظلوميت، بي دخالتي، نفله شدن، هدر رفتن وجود دارد و عکس العملش در انسانهاي ديگر تأسف و ترحم است. بديهي است که اينچنين مردن در عين اينکه تأسف انگيز و ترحم خيز است، تحسين آميز نيست، افتخار شمرده نمي شود، زيرا مقتول به هيچ وجه دخالتي نداشته است. حسادت، عداوت و حقارت طرف موجب شده که بي سبب کشته شود



[ صفحه 83]



4 - مرگهائي که خود آن مرگها جنايت است: از قبيل خود کشيها. اينگونه مرگها نفله کردن و هدر دادن خود است بدترين مرگها است. کساني که در تصادف اتومبيل کشته مي شوند و خود مقصرند، مرگشان از اين قبيل مرگها است و همچنين کساني که در راه يک گناه به هر شکل و به هر صورت باشد کشته شوند