بازگشت

بدن شهيد


اسلام ديني حکيمانه است، دستوري خالي از مصلحت و راز و رمز، مخصوصا راز و رمز اجتماعي، ندارد. يکي از دستورهاي اسلامي اين است که هر فرد مسلمان که مي ميرد، بر ديگران واجب است که بدن او را به ترتيب مخصوصا غسل دهند و شستشو نمايند، در جامه هاي پاک به ترتيب مخصوص کفن کنند و سپس نماز بخوانند و دفن نمايند. همه اينها حکمتها و رازها و رمزها دارد که فعلا در مقام بحث از آنها نيستيم

ولي اين دستور، يک استثنا دارد. آن استثنا شهيد است. از اين دستورها فقط نماز و دفن در مورد شهيد اجرا مي شود، اما غسل و شستشو يا کندن لباسهاي دوران زندگي و پيچيدن در جامه اي ديگر به ترتيب خاص، ابدا

اين استثنا خود راز و رمزي دارد. نشانه اين است که روح و شخصيت شهيد آن چنان پاک و وارسته شده که در بدنش و در خونش و حتي در جامه اش اثر گذاشته است



[ صفحه 80]



بدن شهيد يک جسد متروح است، يعني جسدي است که احکام روح بر آن جاري شده است، همچنانکه جامعه شهادتش لباس متجسد است، يعني حکم روح بر بدن جاري شده و حکم جاري شده بر بدن، بر لباس و جامه جاري شده است

بدن و جامه شهيد از ناحيه روح و انديشه و حق پرستي و پا کباختگيش کسب شرافت کرده است

شهيد اگر در ميدان معرکه جان به جان آفرين تسليم کند، بدون غسل و کفن ، با همان تن خون آلوده و جامه خون آلوده دفن مي شود



خون، شهيدان راز آب اوليتر است

اين خطا از صد صواب اوليتر است



در درون کعبه رسم قبله نيست

چه غم از غواص را پا چيله نيست



تو ز سرمستان قلاووزي مجو

جامه چاکان را چه فرمائي رفو



لعل را گر مهر نبود باک نيست

عشق در درياي غم، غمناک نيست



ملت عشق از همه دينها جدا است

عاشقانرا مذهب و ملت خدا است



اين احکام خاص در فقه اسلامي درباره بدن شهيد نشانه ديگري است از قداست شهيد در اسلام



[ صفحه 81]