بازگشت

انتظار ويرانگر يا شبه ديالکتيک


برداشت قشري از مردم از مهدويت و قيام و انقلاب مهدي موعود اين است که صرفا ماهيت انفجاري دارد، فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ظلمها و تبعيضها و اختناقها و حق کشيها و تباهيها ناشي مي شود، نوعي سامان يافتن است که معلول پريشان شدن است

آن گاه که صلاح به نقطه صفر برسد، حق و حقيقت هيچ طرفداري نداشته باشد، باطل، يکه تاز ميدان گردد، جز نيروي باطل نيروئي حکومت نکند، فرد صالحي در جهان يافت نشود، اين انفجار رخ مي دهد و دست غيب براي نجات حقيقت - نه اهل حقيقت زيرا حقيقت طرفداري ندارد - از آستين بيرون مي آيد عليهذا هر اصلاحي محکوم است، زيرا هر اصلاح يک نقطه روشن است

تا در صحنه اجتماع نقطه روشني هست دست غيب ظاهر نمي شود، برعکس، هر گناه هر فساد و هر ظلم و هر تبعيض و هر حقکشي، هر پليديي به حکم اين که مقدمه صلاح کلي است و انفجار را قريب الوقوع مي کند رواست زيرا الغايات تبرر المبادي هدفها وسيله هاي نامشروع را مشروع مي کنند. پس بهترين کمک به تسريع در ظهور و بهترين شکل انتظار، ترويج و اشاعه فساد است



[ صفحه 62]



اين جااست که گناه هم فال است و هم تماشا، هم لذت و کامجوئي است و هم کمک به انقلاب مقدس نهائي. اين جا است که اين شعر مصداق واقعي خود را مي يابد: در دل دوست به هر حيله رهي بايد کرد طاعت از دست نيايد گنهي بايد کرد اين گروه طبعا به مصلحان و مجاهدان و آمران به معروف و ناهيان از منکر با نوعي بغض و عداوت مي نگرند، زيرا آنان را از تأخير اندازان ظهور و قيام مهدي موعود عجل الله تعالي فرجه مي شمارند. برعکس، اگر خود هم اهل گناه نباشند در عمق ضمير و انديشه با نوعي رضايت به گناهکاران و عاملان فساد مي نگرند زيرا اينان مقدمات ظهور را فراهم مي نمايند

شبه ديالکتيکي

اين نوع از برداشت از آن جهت که با اصلاحات مخالف است و فسادها و تباهيها را به عنوان مقدمه يک انفجار مقدس، موجه و مطلوب مي شمارد بايد شبه ديالکتيکي خوانده شود.



[ صفحه 63]



با اين تفاوت که در تفکر ديالکتيکي، با اصلاحات از آن جهت اجازه داده مي شود و تشديد نا بسامانيها از آن جهت اجازه داده ميشود که شکاف وسيعتر شود و مبارزه پيگيرتر و داغتر گردد، ولي اين تفکر عاميانه فاقد اين مزيت است، فقط به فساد و تباهي فتوا مي دهد که خود بخود منجر به نتيجه مطلوب بشود

اين نوع برداشت از ظهور و قيام مهدي موعود و اين نوع انتظار فرج که منجر به نوعي تعطيل در حدود و مقررات اسلامي مي شود و نوعي اباحيگري بايد شمرده شود به هيچوجه با موازين اسلامي و قرآني وفق نمي دهد