بازگشت

آموزندگي تاريخ


تکيه قرآن بر تاثير تعيين کننده عوامل اخلاقي موجب شده که تاريخ را بصورت يک منبع آموزشي مفيد درآورد



[ صفحه 55]



اگر وقايع تاريخي يک سلسله حوادث تصادفي و اتفاقي باشد و هيچ چيز شرط هيچ چيز نباشد، تاريخ با افسانه تفاوت نخواهد داشت، يک سرگرمي مي تواند باشد و غذاي خيال، جنبه آموزندگي نخواهد داشت

و اگر تاريخ ضابطه و قاعده داشته باشد، ولي اراده انساني نقشي نداشته باشد، تاريخ از جنبه نظري آموزنده است، نه از جنبه عملي، بنابراين فرض آموزش تاريخ نظير آموزش حوادث دورترين کهکشانها است که انسان در عين اطلاع کامل، کوچکترين نقشي در تغيير و هدايت و تعيين جهت آنها نمي تواند داشته باشد

و اگر ضابطه و قاعده داشته باشد و انسان نيز نقش مؤثر داشته باشد و عامل تعيين کننده را زور يا زر بدانيم، تاريخ آموزنده است اما آموزنده بدي. همچنين اگر علم را بعنوان يک وسيله زور و قدرت، عامل تعيين کننده بدانيم

اما اگر تاريخ را داراي قاعده و ضابطه، و اراده انسان را مؤثر در تحولات تاريخ، و نقش اصيل و نهائي را در سعادت و کمال جامعه براي ارزشهاي اخلاقي و انساني بدانيم، آن وقت است که تاريخ هم آموزنده است و هم مفيد. قرآن با چنين ديدي به تاريخ نگاه مي کند



[ صفحه 56]



در قرآن به نقش به اصطلاح مرتجعانه ملاء و مترفين و مستکبرين و نقش حق طلبانه مستضعفين تصريح شده است، در عين حال از نظر قرآن، آن جهاد مستمر پيش برنده اي که از فجر تاريخ وجود داشته و دارد، ماهيت معنوي و انساني دارد نه مادي و طبقاتي