بازگشت

خداجويي


خداجويي و توحيد، سرلوحه عقايد و خصال ياران مهدي است. آنان خدا را به شايستگي شناخته و همه وجودشان غرق جلوه نور ايزدي است. همه چيز را جوله او ديده و جز ياد او، سخن ديگران در نظرشان بي لطف و جاذبه است. غيب را چونان شهود ديده و از صفاي روحاني عالم معني نوش کرده اند. ايماني خالصانه در سينه دارند که شک و ترديد با آن بيگانه است [1] در شناخت حقيقت، به مرتبه يقين رسيده اند و حقايق را بدون پرده مشاهده مي کنند. [2] .

کمال معرفت و آشنايي با حقايق آنان را به مرحله عالي خشيت نائل کرده و از کوتاهي در انجام وظيفه، هراس دارند. زيرا آن کس که به خدا نزديکتر است و به عزت و قدرت بي پايان او، بيشتر آگاهي دارد ترسش از خدا فزون تر است و در انجام وظيفه شکيباتر.

شوق ديدار محبوب، دلهايشان را به وجد آورده و در اشتياق وصل او، شب و روز نمي شناسند.

امام صادق عليه السلام درباره اينان مي فرمايد:

«رجال کان قلوبهم زبر الحديد لايشوبها شک في ذات الله.... کالمصابيح کان قلوبهم القناديل و هم من خشيه الله مشفقون يدعون بالشهاده يتمنون ان يقتلوا في سبيل الله.» [3] .

مرداني که گويا دلهايشان پاره هاي آهن است. غبار ترديد در ذات مقدس ‍ خداي، خاطرشان را نمي آلايد.... همانند چراغهاي فروزانند، گويا دلهايشان نور باران است. از ناخشنودي پروردگارشان هراس دارند. براي شهادت دعا مي کنند و آرزومند کشته شدن در راه خدايند.

ام ير المومنان ياران مهدي را گنجهايي مي داند آکنده از معرفت خدايي.

«بخ بخ للطالقان فان الله تعالي که کنوز ليست من ذهب و لافضه ولکن بها رجال مومنون عرفوا الله حق معرفته و هم ايضا انصار المهدي في آخر الزمان». [4] .

خوشا به حال طالقان که خداي بزرگ در آن گنجاي نهفته دارد برتر از طلا و نقره. آن گنجها، مرداني مومناند که خداي را به شايستگي شناخته اند. آنان، ياران مهدي در آخر الزمان هستند.


پاورقي

[1] «کمال الدين»، ج 2: 378.

[2] «همان مدرک»، ج 1: 291.

[3] «بحار الانوار»، ج 52: 308.

[4] «ينابيع الموده»: 449.