بازگشت

ياران امام


ياران امام، سنگهاي زيرين انقلاب جهاني اند. همان گونه که پيامبربا همراهي مهاجران و انصار، رسالت شکوهمندش را به انجام رساند و علي (ع) با مجاهدات افسران رشيدش، حماسه هاي بزرگ آفريد، فرياد رس موعود نيز، با همکاري مردان نمونه و خود ساخته عدالت را به جهان باز خواهد آورد وراثت را به محرومان زمين خواهد بخشيد.

منابع ديني ما، بر جايگاه والاي آن جوانمردان اشارتها دارد. [1] امامان، همواره آرزومند همراهي آن حضرت بوده اند و ياوري آن چهره پنهان کرده را به دوستان خويش، همه گاه، يادآوري مي فرموده اند:

«خدايا، درود بفرست بر مولا و سرورم صاحب الزمان و مرا از ياران و پيروان و حاميان او قرار داده و از آنان که در رکابش، شربت شهادت مي نوشند، با شوق و رغبت بي هيچ گونه کراهت.» [2] .

عدد ياران، سيصد و سيزده نفر ياد شده است:

در موثقه مفضل بن عمر از امام صادق:

«کاني انظر الي القائم علي منبر الکوفه و حوله اصحابه ثلاث مائة و ثلاث عشر رجلا علي هذه اهل البدر.» [3] .

گويا مي نگرم قائم را بر منبر کوفه و سيصد و سيزده نفر يارانش، که پيرامونش گرد آمده اند، به شمار اهل بدر.

اين مضمون، به طور مستفيض از ائمه به ما رسيده است، از جمله: روايت محمد حنيفه از علي (ع) [4] روايت عبدالاعلي [5] و ابي الجارود [6] و ابي بصير از امام باقر [7] و روايت ابي خالد [8] و ابن حضرمي [9] و ابان بن تغلب [10] و مفضل بن عمرو [11] از امام صادق و...

در متون عامه نيز، در عدد ياران مهدي، شمار ياد شده، بارها و بارها ياد شده است، از جمله: روايت ام سلمه از پيامبر [12] و روايت سيوطي از امام باقر (ع). [13] .

محمد حنيفه از علي (ع). [14] روايت عبدالاعلي [15] و ابي الجارود [16] و ابي بصير از امام باقر [17] و روايت ابي خالد [18] و ابن حضرمي [19] و ابان بن تغلب [20] و مفضل بن عمرو [21] از امام صادق و...

متون عامه نيز، در عدد ياران مهدي، شمار ياد شده، بارها و بارها ياد شده است، از جمله: روايت ام سلمه از پيامبر [22] و روايت سيوطي از امام باقر (ع) [23] .

در برخي از روايات، ياران مهدي ده هزار نفر ياد شده و تا آنان گرد نيايند قيام صورت نمي گيرد.

در صحيحه ابي بصير از امام صادق:

«لا يخرج القائم (ع) حتي يکون تکلمة الحلقة. قلت: کم تکلمة الحلقة. قال: عشرة آلاف.» [24] .

تا حلقه کامل نگردد، قائم خروج نمي کند.

گفتم: کامل شدن حلقه به چند است؟

فرمود: ده هزار نفر.

در روايات ديگر، به جاي کامل شدن حلقه، از کامل شدن «العقد» [25] و «فئه» [26] سخن به ميان آمده است که با گرد آمدن ده هزار نفر تکميل مي شوند.

در نقلهاي ديگر، از شمار کمتر و در برخي فزونتر از پيش نيز، ياد شده است.

از جمله، ابن رزين غافقي از علي (ع) روايت مي کند.

«مهدي، در ميان دوازده تا پانزده هزار ياور قيام خواهد کرد.» [27] .

در روايت ابن مسعود، شمار بيعت کنندگان، بيش از پنج هزار نفر ذکر شده است. [28] .

در احاديث ديگر به توده هاي انبوهي اشاره شده است که از نقاط گوناگون جهان، بويژه مشرق زمين به کمک امام مي شتابند. [29] .

چه بسا بشود گفت: سه دسته گزارشهاي ياد شده، با يکديگر تعارض ‍ ندارند، بلکه در طول يکديگرند. در مجموع، نشانگر سير تشکل يارانند. سيصد و سيزده نفر نخستين گروندگان هستند که در انتظار ظهور موعود در مکه بوده اند. با گرد آمدن اين گروه، دعوت آغاز مي شود، پس از انتشار خبر و گزارش آن به محرمان، ده يا دوازده هزار نفر، که ستونهاي اصلي نيروهاي انقلاب را تشکيل مي دهند، به سرعت به امام مي پيوندند. با اجتماع آنان، پاکسازي حجاز آغاز مي شود. در ادامه نهضت، توده هاي انبوه، از سراسر جهان، به حضرت مي پيوندند و درگيري بزرگ و خونبار با مستکبران شروع مي شود.

امام صادق (ع) مي فرمايد:

«سيصد و سيزده نفر ياران با او بيعت مي کنند. او تا هنگام کامل شدن ده هزار نفر در مکه اقامت کرده سپس رهسپار مدينه مي گردد.» [30] .

امام صادق عليه السلام در پاسخ شخصي که گمان مي برد، ياران مهدي تنها اندک شمارند و حضرت، تنها با نيروي آنان، به اصلاح جهان خواهد کوشيد، فرمود خروج مهدي به فراهم شدن امکانات بستگي دارد:

«عن ابي بصير قال سال رجل من اهل الکوفه ابا عبدالله عليه السلام کم يخرج مع القائم عليه السلام فانهم يقولون انه يخرج معه مثل عدة اهل بدر ثلاثمائه و ثلاثة عشر رجل.» قال: و ما يخرج الا في اولي القوة و ما يکون اولي القوة اقل من عشرة آلاف.» [31] .

مردي از کوفيان، از امام صادق پرسيد: همراهان قائم چند نفرند؟ مردم مي گويند: بمانند اهل بدر، سيصد و سيزده نفر بيش نيستند.

فرمود: جز به همراهي افراد قدرتمند قيام نکند، آنان هم، کمتر از ده هزار نفر نباشند. علامه مجلسي، همين معني را از روايات استنباط کرده و مي نويسد: «ياران مهدي، منحصر به سيصد و سيزده نفر نيستند، بلکه اين شمار ياراني هستند که حضرت به کمک آنان حرکت را آغاز مي کند.» [32] .

شاهد بر مطلب اين که در برخي از روايات، به جاي «اصحابه» «من اصحابه» [33] آمده که نشان مي دهد شمار ياد شده، طلايه ياران امام را تشکيل مي دهند که خود را به حضرت مي رسانند و نهضت را مي آغازند و در مقابل دشمنان مکي، به دفاع از آقا مي پردازند. [34] .

احتمال مي رود اين گروه اندک، فرماندهان و وزيران امام باشند که در آغاز هسته هاي اصلي نيروها را بر عهده دارند و پس از پيروزي، براي ارشاد و دادرسي و کارگزاري به سرزمينهاي دور و نزديک فرستاده مي شوند.

امام صادق مي فرمايد:

«گويا مي نگرم به قائم بر فراز منبر کوفه، يارانش در پيرامون او حلقه زده اند. آنان پرچمداران لشکرها و کارگزاران امام بر روي زمين هستند. [35] .

از اين گروه، به «نقباء، «خواص» و «ذخر الله» تعبير شده است. [36] .


پاورقي

[1] «بحارالانوار»، علامه مجلسي، ج 52: 125. مؤ سسه الوفاء بيروت.

[2] «مفاتيح الجنان»، شيخ عباس قمي، ترجمه الهي قمشه اي: 988 انتشارات علمي.

[3] «کمال الدين و تمام النعمه»، شيخ صدوق، ج 2: 672، انتشارات اسلامي، وابسته به جامعه مدرسين.

[4] «منتخب الاثر في الامام الثاني عشر»، لطف الله صافي: 166، داوري، قم.

[5] «بحارالانوار»، ج 52: 341.

[6] «الغيبة»، نعماني: 315، صدوق، تهران.

[7] «الغيبة»، نعماني: 315، صدوق، تهران.

[8] «بحارالانوار»، ج 51: 56.

[9] «کفاية الاثر في النص علي الائمة الاثني عشر»، ابن خزاز قمي: 263، بيدار، قم.

[10] «الغيبة» نعماني: 315.

[11] «کمال الدين و تمام النعمه»: 672.

[12] «مجمع الزوائد و منبع الفوائد»، نورالدين هيثمي: 119 چاپ شده در الموسوعة الامام المهدي،

ج 1، مکتبة الامام اميرالمؤ منين.

[13] «الحاوي للفتاوي سيوطي»، ج 2: 150، چاپ شده در «الموسوعة...».

[14] «منتخب الاثر في الامام الثاني عشر»، لطف الله صافي: 166، داوري قم.

[15] «بحار الانوار»، ج 52: 341.

[16] «الغيبة»، نعماني: 315، صدوق تهران.

[17] «الغيبة»، نعماني: 315، صدوق تهران.

[18] «بحارالانوار»، ج 51: 56.

[19] «کفاية الاثر في النص علي الائمة الاثني عشر»، ابن خزاز قمي: 263، بيدار قم.

[20] «الغيبة»، نعماني: 315.

[21] «اکمال الدين و تمام النعمه»: 672.

[22] «مجمع الزوائد و منبع الفوائد»، نورالدين هيثمي: 119 چاپ شده در الموسوعة الامام المهدي، ج 1، مکتبة الامام اميرالمؤ منين.

[23] «الحاوي للفتاوي سيوطي»، ج 2: 150، چاپ شده در «الموسوعة...».

[24] «الغيبة»، نعماني: 307.

[25] «بحارالانوار»، ج 51: 157.

[26] تفسير نور الثقلين»، محدث عبد علي الحويزي، ج 1: 249، علميه.

[27] «الملاحم و الفتن»، سيد بن طاووس: 65، مؤ سسه الوفاء، بيروت.

[28] «الحاوي للتفاوي»، ج 2: 153.

[29] «بحارالانوار»، ج 60: 316.

[30] «ارشاد»، شيخ مفيد ج 2: 383، چاپ شده در «مصنفات شيخ مفيد»، ج 11، کنگره هزاره شيخ مفيد.

[31] «کمال الدين»،: 2: 654.

[32] «بحارالانوار»، ج 52: 323.

[33] «کفايد الاثر في النص علي الائمة الاثني عشر»: 278 - 279.

[34] «کفاية الاثر في النص علي الائمة الاثني عشر»: 278 - 279.

[35] «کمال الدين»: 673.

[36] «بحارالانوار»، ج 53: 7.