بازگشت

کافران و منافقان


در طول تاريخ اسلام، افرادي از منافقان، با سوء استفاده از آزاديهاي اسلامي، وارد مسلمانان شده و با تظاهر به شعائر اسلامي، از امکانات جامعه مسلمانان، استفاده کرده اند. مصالح اسلام، ايجاب مي کرد پيامبر و ائمه، با آنان مدارا کنند و از درونشان پي جويي نکنند در حکومت مهدي نيز، اين گونه افراد در صدد نفوذ در حکومت و جامعه اسلامي بر مي آيند. منافقان، گاه تردستانه، تا سطح تصاحب مقامات عالي حتکومت امام پيش مي روند، ولي ذکاوت و قدرت امام جايي براي دست اندازي منافقان باقي نمي گذارد و شديدا پاکسازي مي شوند [1] دو چهرگان که آينده خود را در خطر مي بينند، با پخش شايعه و همکاري با گروههاي معارض، دشمني خود را آشکار مي کنند. در مناطق مرزي، با دشمنان خارجي همدست مي شوند و در مرکز خلافت، کوفه، آشکارا با امام مي جنگند. حضرت، پس از درهم شکستن مقاومت مخالفان، پيروزمندانه وارد کوفه مي شود و منافقان را در رديف ساير فرقه هاي منحرف نافرمان، از ميان بر مي دارد. [2] .

کفار نيز، که ادعاي سرکردگي مردم جهان را داشته و نهضت آزادي بخش ‍ مهدي را مانع منافع نارواي خود مي بينند، در برابر حضرت صف آرايي مي کنند.

آنان، براي جلوگيري از مسلمان شدن مستضعفان و حاکميت محرومان، نيرو تهيه کرده و با سپاهيان امام درگير مي شوند.

امام صادق مي فرمايد:

«اذا خرج القائم لم يبق مشرک بالله العظيم ولا کافر، الاکره خروجه» [3] .

مشرکان و کفار از قيام مهدي ناخشنودند.

دنياي کفر، با دستاويز قرار دادن کيش نصرانيت، با امام درگير مي شوند و به دشمنان امام، کمک مي رسانند و به هنگام شکست، بديشان پناه مي دهند. [4] .

از برخي از روايات استفاده مي شود، سفياني، مهم ترين مخالف امام نيز، صليب در گردن دارد. [5] .

امام، طي گفت و گوهاي اعتقادي و سياسي، معارضان غير مسلمان را همراه خود مي کند و مشرکان کينه ورز جنگ افروز را، شکست مي دهد.


پاورقي

[1] «همان مدرک»: 338.

[2] «همان مدرک»: 338.

[3] «البرهان في تفسير القرآن» محدث سيد هاشم بحراني، ج 2: 121، اسماعيليان.

[4] «بحار الانوار»، ج 52: 344.

[5] «الغيبه»، شيخ طوسي: 463.