جمود انديشان
از بامداد اسلام، ظاهر گرايان از مهم ترين موانع احياي دين و تحولات اجتماعي بوده اند، کساني که به باطن و روح و هدف دين توجه نکرده و افق در کشان فراتر از پوست و قالب را نمي نگرد. دور بودن از واقعيتهاي عيني، آنان را کوته بين کرده و به خود محوري دچار. محدود بودن در کشان نسبت به دين، موجب مي شود که در زمانهاي حساس، تکليف را نشاسند و به رويارويي پيامبر و امامان کشانده شوند.
در جريان نزول آيه روزه و نماز مسافر، پيامبر در سفر، دستورافطار دادند و خود روزه گشودند، ولي گروهي که به خيال مقدس مآبانه خود، هر سختي ثواب دارد، به روزه ادامه دادند. پيامبر با آنان برخورد کرد و بديشان لقب گناهکار داد. [1] .
وجود پيامبر و مخالفت صريح با اين گروه، به آنان عرصه ميدانداري نمي داد. پس از پيامبر، تفکر قشري و ظاهر بيني در لواي حراست از سنت و جماعت، در ميان مردم رايج شد و رود نحله هاي گوناگون فکري به فرهنگ اسلامي، بويژه در دوران غيبت، آن را تشديد کرد. فرقه هاي گوناگون در عالم اسلام پيدا شد. ارباب مذاهب و فرق، به اسلام به عنوان ديني جامع و حيات بخش توجه نکردند و با يکسونگري به برخي از جوانب دين، زمينه ناتواني ساير اجزاء آن را فراهم کردند.
عالم تشيع نيز، از اين خوان بي نصيب نماند. غيبت امام و دور کردن شيعه از عرصه سياست و اجتماع، سبب شد که حرکت اجتهاد بيشتر در حل مسائل فردي متمرکز شود و دستورات اسلام به عنوان يک سيستم اجتماعي و اقتصادي و... کمتر در کار تحقيق و تدريس قرار گيرد. [2] .
سايه انداختن تفکر اخباري گري بر افکار گروهي از علما مساله را تشديد کرد و سبب شد که نوعي جمود و گذشته گرايي در محافل علمي شيعه رسوخ کند. و مراکز فرهمگي آن، بويژه در سده هاي اخير، در برخورد با مسائل نو ظهور کمتر واکنش مثبت نشان دهند. ريشه معارضه برخي از متدينين در برابر انديشه هاي ناب امام امت را بايد در گذشته گرايي و يکسو نگري در مسائل اسلام، جست و جو کرد.
به هنگام ظهور امام، تحجر در انديشه ها و رفتار اجتماعي، نه تنها از ميان نرفته که در لفافه هاي نو ظهور جلوه هاي ديگر مي يابد.
امام، احياگر دين است در همه مسائل فکري و کاربردي اسلام، به دگرگونيهاي وسيعي دست مي زند و دستوراتي را که در طي روزگاران دراز، بر توده مردم پنهان مانده و مردم ناشيانه به آن عمل مي کنند، آشکار مي سازد. [3] .
حضرت، براي ايجاد عدالت عمومي، اموال نامشروع را مصادره مي کند، قطايع و زمينهايي که حکومتها به ناروا به افراد واگذار کرده اند، به بيت المال بر مي گرداند. [4] دست حرامخواران را از اموال عمومي کوتاه مي کند و نقبهاي نامريي به بيت المال را مسدود مي کند. [5] .
در اجراي عدالت، تا آن جا پيش مي رود که راه را بر افرادي که به زيارت مستحبي خانه خدا مي روند بسته و حج واجب را در اولويت قرار مي دهد. [6] .
شيوه حرمسازي و مسجد نمايي را نمي پسندد و مساجد را از تزئينات غير ضروري پاک مي سازد. [7] در حرم پيامبر و مسجد الحرام تغييرات مهمي را به اجراء مي گذارد. در قضاوت، شيوه داودي را پيش مي گيرد و با معيارها و موازين نويني که در اختيار دارد، کشف حقيقت مي کند و تنها به شيوه قضايي گذشته، يعني بينه و سوگند اکتفا نمي کند. [8] .
در تفسير قرآن، اسرار پنهاني و رموزي که بر مردم پنهان مانده را آشکار ساخته و درهاي حکمت و معرفت را بر مردم مي گشايد. تأويل قرآن و مصاديق بارز و پنهان آيات آن را بر مردم آشکار مي سازد. [9] .
امام زمان، احکامي که پيامبر و امامان پيشين، به سبب نبودن شرايط، نتوانسته اند اجرا کنند، جاري مي کند و اسلام را با همه شرايط و ويژگيها، در جهان حاکم مي سازد.
تحولات مهم فرهنگي و اجتماعي و سيره امام در حکومت و قضاوت، با ذهنيتي که مردم از دين دارند و تحجر انديشان القا کرده اند، جديد جلوه مي کند و روش امام را با معتقدات خود بيگانه مي بينند.
«اذا قام القائم استانف دعاء جديدا کما دعاء رسول الله». [10] .
امام، نه مشرع است و نه دين ساز، بلکه جديد بودن روش حضرت در ارتباط با شناخت واژگونه مردم آن دوره از دين است، که کارهاي امام را جديد جلوه مي دهد، گويي دين جديد آورده است. گروهي که با اسلام اصيل بيگانه بوده و تنها بر ظواهر گذشته جمود دارند. روش امام را با سيرت نياکان خود ناشناخته ديده، زبان به اعتراض مي گشايند و با سلاح مذهب، به مقابله امام مي شتابند.
گروهي که از فهم بطون و معاني بلند قرآن عاجزند، به ظواهر قرآن، عليه امام استشهاد مي کنند و عده اي با استدلال به سيره اي از پيامبر که در خيال دارند، به تحولات اجتماعي و اقتصادي امام انتقاد مي کنند.
امام زمان، در بيرون کردن اين گروه از صحنه اجتماعي و افکار عمومي، پيش از جدش پيامبر به زحمت مي افتد. پيامبر، با کافران بي پرده، رو به رو بود که از اعلان دشمني ابايي نداشتند و آشکار با اسلام و پيامبر مي جنگيدند. ولي اين دسته از معارضان مهدي، پينه بر پيشاني دارند و در ميان مردم، به زهد و ورع مشهورند و با سلاح دين، به جنگ امام مي روند. بي کمترين ترديد، به تير تکفيرش مي زنند و با ايجاد شايعه و جنگ رواني افکار عمومي را عليه او بسيج مي کنند.
امام صادق (ع) مي فرمايد:
«ان قائمنا اذا قام استقبل من جهلة الناس مما استقبله رسول الله (ص) من جهال الجاهلية».
«فقلت: و کيف ذاک».
«قال: ان رسول الله (ص) اتي الناس و هم يعبدون الحجارة و الصخور والعيدان والخشب المنحوته و ان قائمنا اذا قام اتي الناس و کلهم يتاول عليه کتاب الله و يحتج عليه به. ثم قال: اما والله ليدخلن عليهم عدل جوف بيوتهم کما يدخل الحر والقر». [11] آزردگيهايي که مهدي ما از سوي نادانان روزگار خود متحمل مي شود، بيش از زحماتي است که به پيامبر از جاهلان زمان خود وارد شده.
گفتم: و چگونه؟
فرمود: پيامبر در زماني برانگيخته شد که مردم سنگ و درخت و چوب مي پرستيدند. قائم، آن گاه که قيام کند، مردم عليه او قران را تاويل مي کنند. به خدا سوگند، همانند سرما و گرما عدالت وارد سراهاي آنان خواهد شد.
در قضيه اي، امام در جمع مردم سخن مي گويد و حقايق را بر مردم آشکار مي سازد، گروهي از مردم که تاب سخنان حضرت را نياورده عليه امام خروج مي کنند.
امام صادق (ع) مي فرمايد:
«انه اول قائم يقوم منا اهل البيت يحدثکم بحديث لاتحتملونه فتخرجون عليه برميلة الدسکرة فتقاتلونه فيقاتلکم فيقتلکم». [12] .
در وقت ظهور قائم ما، برايتان سخناني گويد که تاب شنيدن آن را نداريد. عليه او در رميله شورش خواهيد کرد. او، با شما جنگيده و شما را نابود خواهد کرد.
خطاب امام به شيعيان، «يحدثکم» نشانگر آن است که اين گروه، از مخالفان امام، از شيعيان هستند و همگي، به دست امام از ميان مي روند.
پاورقي
[1] تفسير «نور الثقلين»،ج 1: 165.
[2] «مجموعه آثار شهيد صدر»، مقاله همراه با تحول اجتهاد: 8، روزبه.
[3] «ارشاد»، شيخ مفيد، ج 2: 383.
[4] «منتخب الاثر»: 305.
[5] «بحارالانوار»، ج 52: 338.
[6] «فروع کافي»، ج 4: 427.
[7] «الغيبه»، شيخ طوسي: 473 - 475، مؤ سسه معارف اسلامي، قم.
[8] «کافي»، ج 1: 397.
[9] «بحارالانوار»، ج 52: 364 - 336.
[10] «الغيبه»، نعماني: 322.
[11] «همان مدرک»: 297.
[12] «بحار الانوار»، ج 52: 375.