بازگشت

نظم و انضباط


نظم در زندگي و کار، از ارزشهاي انساني و از رموز کاميابي است. انسانهاي موفق. برنامه دارند و بر اساس اصول مشخص، حرکت مي کنند. انقلابهاي رهايي بخش و سازمان يافته، کمتر با شکست روبه رو مي شوند. پيامبر اسلام، سمبل نظم بود. در زندگي شخصي، اوقات خود را تقسيم مي کرد و عبادت و استراحت و روابط خانوادگي و اجتماعي حضرت، بر اساس نظمي روشن شده بود. [1] علي (ع) نيز، با نظم بود و به هنگامي مرگ فرزندان و پيروان خود را به نظم در کارها سفارش فرمود. [2] .

ياران امام زمان نيز، داراي نظم و تشکيلاتي مناسب با حکومت جهاني اند. با اين که روابط گرمي با مردم دارند، بسان پدر و فرزند، ولي کارها را بر اساس اصولي محکم و روشن پيش مي برند و تشکيلاتي بر اساس معيارهاي اسلامي در ميانشان برقرار است.

از ياران امام برخي سمت نقابت و نمايندگي دارند. [3] .

ديگران، در اختيار اين گروهند.

سپاهيان امام، لباس يکسان استفاده مي کنند. نيروهاي متحدالشکل و منظم مهدي، منظم ترين نيروهاي رزمي جهانند.

علي (ع) آنان را اين گونه مي ستايد:

«کاني انظر اليهم و الزي واحد و القد واحد و الجمال واحد و اللباس واحد.» [4] .

گويا آنان را مي نگرم، زي و هيأتي يکسان، قد و قامت برابر، در جمال و برازندگي همانند و هم لباسند.

در آغاز و انجام کارها، سازماندهي دارند و در بيعت با امام و دعوت به قيام و جهاد با دشمنان هماهنگ عمل مي کنند. دوستاني با صفايند و کارها را ماهرانه به نظم و رديف در آورده اند و پيشاپيش، مقدمات حرکت را براي امام فراهم مي کنند. [5] .


پاورقي

[1] «عيون اخبار الرضا»، شيخ صدوق، ج 1: 317؛ «فتح الباري في شرح صحيح بخاري» ابن حجر عسقلاني، ج 8: 118،دار الفکر، بيروت.

[2] «نهج البلاغه»، نامه 47.

[3] «فروع کافي»، ج 8: 167.

[4] «الملاحم و الفتن»: 148.

[5] «بحارالانوار»، ج 52: 35.