بازگشت

بررسي و پاسخ به پرسش درباره جمله ليت شعري اين استقرت بک النو


براي اينکه پرسش بهتر بررسي شود، لازم است نخست ذوطوي، و رضوي، اين دو مکان مقدس را، بشناسيم، و سپس جواب را مطرح کنيم.

ذو طوي: «مجمع البحرين» مي گويد: ذو طوي بفتح طاء و ضمّ، امّا ضمّ مشهورتر است، موضعي است در داخل حرم، در يک فرسخي مکّه که از آنجا خانه هاي مکّه ديده مي شود «قاموس» گفته است، ذوطوي ـ مثلثة الطاء که گاهي هم با تنوين تلفظ مي شود ـ موضعي است نزديک مکّه.

«معجم البُلدان» از جوهري نقل کرده است که: ذي طوي ـ به ضم طا ـ موضعي است نزديک مکّه.

«أخبار مکّة المشرفة» [1] مي نويسد: ذوطوي نمازگاه پيغمبر صلي الله و عليه و آله است. هر زمان آن حضرت به مکّة تشريف مي آوردند در ذي طوي فرود مي آمدند، و شب را در آنجا توقف فرموده، نماز صبح را در آنجا مي خواندند.

و نيز در «أخبار مکّة المشرفة» [2] ، روايت شده است که ذوطوي بطن مکّه، يعني زمين آن است.

بنا بر اين به هر يک از اين دو معني که مراد باشد، ذوطوي مکاني است مقدّس و محترم و مبارک و محل نزول رسول خدا صلي الله و عليه و آله است.

رضوي: «رضوي» ـ به فتح راء ـ مانند سَکري، کوهي است مقدّس و مبارک که از کوههاي مدينه طيّبه بوده و در نزديکي ينبُع قرار دارد و داراي دره ها و زمينها و مسيلها و آبها و درختها مي باشد، و آن ابتداي کوههاي تهامه است، و تا مدينه چهار شب راه است، و در مدح و فضل آن روياتي وارد شده است [3] .

اما پاسخ

اينکه فرموديد: غيبت امام عليه السلام به اين صورت نيست که در مکان مخصوصي منزل گزيده باشد، و از آنجا بيرون نرود، سخني حق و صحيح است. آن حضرت نه در رضوي، و ذي طوي، و نه در سرداب غيبت، چنانچه بعضي از اهل سنّت به شيعه افترا بسته اند، پنهان نمي باشند، و اين سخن که آن حضرت در سرداب غايب شده، و از أنجا ظاهر مي شود، و شيعه انتظار بيرون آمدن ايشان را از سرداب مي کشند، يکي از افتراهاي شاخ دار آشکار است [4] و در موضوع رضوي و ذي طوي نيز مطلب به همين قرار است يعني اين دو محل نيز جايگاه حضرت صاحب الزمان عليه السلام در طول زمان غيبت نمي باشد. نه شيعه اماميّه اين را گفته و حتي اهل سنّت هم به ايشان آن را نسبت نداده اند.

بله، فقط در مورد محمد حنفيّه نقل شده است که برخي از فرق کيسانيّه [5] که اکنون قرنها است منقرض شده و از بين رفته اند، اين عقيده را داشته اند که وي در کوه رضوي اقامت گزيده است.

اين مطلب هم که آن حضرت در عصر غيبت در مکان معيّني قرار ندارند، بلکه به هر جا و هر مکان بخواهند تشريف مي برند، و وظايفي را که دارند انجام مي دهند، و اين ما هستيم که آن حضرت را نمي بينيم، صحيح است، و در همين دعاي ندبه در اين جمله «بنفسي أنت من مغيّب لم يخل منا = جانم به فدايت اي که از چشم ما نهاني ولي از اجتماع ما به دور نيستي». به اين معني تصريح شده است، و از نهج البلاغه و اخبار و احاديث ديگر نيز استفاده مي شود [6] و در عبارت يکي از زيارات است:

«السلام علي الامام الغائب عن الابصار الحاضر في الامصار = سلام بر امامي که از چشم ها پنهان و حاضر در شهرها است».


پاورقي

[1] ج1، ص436.

[2] ج1، ص197.

[3] وفاء الوفا باخبار دار المصطفي، فصل7 از باب5 و فصل8 از باب هفتم، ص926 و 927. ج3، ص1218 و 1219، ج4.

[4] در دو کتاب نويد امن و امان، ص204 ـ 206، و منتخب الاثر، ص371 ـ 373، تأليف نگارنده اين موضوع بطور مفصل بيان شده، و بطلان اين افترا آشکار گرديده است.

[5] کيسانيه فِرَق متعددي بوده اند: فرقه اي مي گفتند محمد حنفيه نمرده و غيبت کرده و جايش معلوم نيست. فرقه اي گفتند در جبال رضوي مقيم شده، و فرقه ديگر گفتند او از جهان رفته، و فرزندش عبدالله ابوهاشم بعد از او قائم مقامش شد. بالجمله فرق و اختلافات زياد داشتند، و آنها که مي گفتند در کوه رضوي است يک فرقه از کيسانيه بوده اند (رجوع شود به فرق الشيعه نوبختي، ص26 ـ 36، والتبصير ص34 ـ 38).

[6] رجوع شود به ـ نهج البلاغه خطبه150 ـ که ابتداي آن اين است وأخذوا يميناً وشمالاً، و غيبت شيخ طوسي، ص102 ـ و منتخب الاثر از نگارنده، باب27، فصل2، ص257 و 262.