بازگشت

مقدمه


امام صادق و ندبه بر حضرت مهدي

پوشيده نماند که ندبه بر حضرت مهدي عليه السلام و اظهار شوق به لقاي آن حضرت، و گريه و ابراز نگراني از مفارقت و محروم بودن از فيض حضور، و دعا براي تعجيل فرج و ظهور، و ذکر فضايل و مناقب، و اقدامات و برنامه هاي انقلابي و اصلاحي آن وجود مبارک، و اظهار تأسف از اوضاع ناهنجار، و روي کار بودن حکومت هاي باطل و مستبد، و روش هاي بيدادگرانه، يک سنّت حسنه اي است که همواره شيعه بر آن مداومت داشته، و آن را شعار خود قرار داده، و تا ظهور دولت حق، و تأسيس حکومت جهاني اسلام، و آزادي و نجات تمام انسان ها، اين شعار برقرار، و روشنگر خواسته هاي ارزنده و با ارج، و هدف مترقّي و نجات بخش اسلام است.

و در ضمن هم يک نوع اِنکار مُنکَر، و محکوم کردن باطل و نکوهش ظلم و بيداد و فساد و گناه، و پشتيباني از حق و عدالت، و نشانه زنده بودن احساسات انساني پيروان مکتب مبارز قرآن و تشيع است که: «من ترک إنکار المنکر بقلبه ويده ولسانه فهو ميت بين الاحياء» [1] .

اين ندبه را شيعه از امامان خود که کار و عملشان سرمشق، و پيروي از گفتار و رفتارشان ـ بر حسب حديث متواتر ثقلين و احاديث صحيح ديگر ـ وظيفه هر مسلمان است، آموخته اند.

حضرت رسول اکرم و ائمه: بر حسب روايات، کراراً ضمن آنکه از اوضاع آخر الزمان، و فتنه هائي که ظاهر مي شود، و فشارهائي که بر اهل حق وارد مي گردد خبر مي دادند، نگراني و تأثر خود را هم اظهار مي فرمودند.

شيخ صدوق و شيخ طوسي ـ رضوان الله عليهما ـ هر يک به سند خود حديث مفصلي را از «سدير صيرفي» [2] روايت کرده اند که در آن، گريه و نُدبه امام ششم حضرت امام جعفر صادق عليه السلام بر غيبت صاحب الزمان ـ عجل الله تعالي فرجه ـ بيان شده است که ما براي رعايت اختصار جمله ها و مضمون قسمتي از اين حديث شريف را که ارتباط با ندبه دارد در اينجا نقل مي نمائيم.

سُدير صيرفي مي گويد: من و مُفَضّل بن عمر، و ابوبصير، و أبان بن تغلب به محضر آقايمان حضرت صادق عليه السلام شرفياب شديم. ديديم آن حضرت بر روي خاک نشسته، و لباسي که از مو بافته شده، و طوقدار و بي گريبان بود، پوشيده است و مانند فرزند مرده جگر سوخته گريه مي کرد. آثار حزن و اندوه از گونه و رخسارش آشکار، و اشک کاسه چشمهايش را پر کرده بود و مي فرمود:

«سيدي غيبتک نفت رقادي، وضيقت عليّ مهادي، وابتزت مني راحة فؤادي، سيدي غيبتک أوصلت مصابي بفجايع الابد، وفقد الواحد بعد الواحد يفني الجمع والعدد، فما أحس بدمعة ترقئ من عيني وأنين يفتر من صدري عن دوارج الرزايا وسوالف البلايا إلا مثل بعيني عن غوابر أعظمها وأفظعها وبواقي أشدها وأنکرها، ونوائب مخلوطة بغضبک، ونوازل معجونة بسخطک = آقاي من، غيبت (دوري) تو خوابم را گرفته و خوابگاهم را بر من تنگ کرده و آرامش و راحت دلم را ربوده است. آقاي من، غيبت تو مصيبتم را به مصيبت هاي دردناک ابدي پيوسته، و از دست دادن يکي پس از ديگري، جمع و عدد را فاني مي سازد، پس احساس نمي کنم به اشکي که در چشمم خشک مي گردد، و ناله اي که در سينه ام آرام مي گيرد، مگر آنکه مصائب بزرگ تر و دلخراش تر و پيشامدهاي سخت تر و ناشناخته تر در برابر ديده ام مجسّم مي شود».

سدير گفت: عقل از سر ما پريد، و دل هاي ما از غم و اندوه اين پيشامد هولناک، و حادثه خطرناک پاره شد، و گمان کرديم از اتفاق ناگوار کوبنده اي اين چنين گريان و سوگوار است، يا از روزگار به او مصيبتي رسيده است.

عرض کرديم، خدا ديدگانت را نگرياند اي پسر خير الوري! از چه پيشامدي اينگونه کرياني، و از ديده اشک مي باري؟ چه حالي روي داده که اينگونه سوگواري؟

حضرت چنان آه عميقي کشيد که ناراحتيش از آن افزون شد، از روي تعجب فرمود:

واي بر شما، بامداد امروز نگاه کردم در کتاب «جَفر»، و آن کتابي است که علم مرگ ها و بلاها، و آنچه واقع شده و واقع مي شود تا روز قيامت، در آن مندرج است. و خداي، محمد صلي الله و عليه و آله و امامان بعد از او را به آن اختصاص داده است. و تأمل کردم در موضوع ولادت غائب ما و غيبت و طول عمر او [3] و گرفتاري مؤمنان در آن زمان، و شک هائي که از جهت طول غيبت در دل هايشان پيدا مي شود، و اينکه بيشتر آنها از دين برگردند، و رشته اسلام را از گردن بردارند (تا آخر حديث که طولاني و مفصل است، و مشتمل است بر دليل بر طول عمر آن حضرت، و اينکه خداوند متعال نسبت به حضرت قائم عليه السلام سه برنامه را که در مورد سه پيغمبر جاري شده اجرا فرموده است) [4] .

فرمايش سيد ابن طاووس

سيد أجل، أورع، أزهد، صاحب کرامات، سيد رضي الدين ابوالقاسم علي بن موسي بن جعفر بن طاووس حسني حسيني (ت664هـ) در کتاب مستطاب اقبال ص260 پس از ذکر دعاهاي وداع ماه رمضان بياناتي فرموده که ترجمه اش بدين مضمون است:

«از وظايف شيعه اماميه، بلکه از وظايف امّت محمّدي اين است که در اين اوقات، و اين فرصت ها متأسف و اندوهناک باشند براي محروم بودن از برکات فيض حضور، و سعادت ظهور حضرت مهدي عليه السلام تا خدا ببيند که بر قدم صفا، و وفا و اخلاص و ارادت به آن رهبران بزرگ ثابت و استوارند، و بايد مضمون اين شعر را از روي تأسف بگويند:

اُردد طرفي في الديار فلا أري وجوه أحبائي الذين اُريد [5] .

زيرا مصيبت هجران و حرمان از لقاي امام، از مصيبت گذشتن ماه رمضان بزرگ تر است.

اگر به فراق پدر مهربان يا برادر پشتيبان، و يا فرزند عزيز گرفتار شوند، وحشت زده و ناراحت و غمناک مي شوند، در حالي که بهره و انتفاع از پدر و برادر و فرزند، در برابر برکات و انتفاعات مهم ما از حضرت مهدي عليه السلام که خليفه خاتم الانبياء، و امام عيسي در نماز و وليّ امور، و بر طرف کننده انواع کرفتاري ها و بليّات و مصلح تمام کارها است، ارزشي ندارد».


پاورقي

[1] هر کس ترک کند انکار منکر را (نهي از منکر ننمايد) به دل و دست و زبان، او مرده اي است ميان زندگان. (وافي، ج9، ب22، ص28).

[2] سدير صيرفي از اصحاب حضرت باقر، و حضرت صادق عليهما السلام است که «کَشّي» در رجال خود ص138، طبع بمبئ حديث معتبري روايت کرده است که بر بلندي پايه او دلالت دارد.

[3] در موضوع طول عمر، و فلسفه غيبت آن حضرت رجوع شود به دو کتاب از نگارنده «منتخب الاثر» باب26 و 27 و 28 و 29 و 30 از فصل دوم، و «نويد امن و امان» بخش دوّم، ص145 ـ 206، و بخش سوّم ص207 ـ 291.

[4] رجوع شود به کتابهاي «کمال الدين»، ص352 ـ 357، و «غيبت» شيخ طوسي ص104 ـ 108، و ترجمه، ج13، بحار، ص166 ـ 170.

[5] مي گردانم نگاهم را در خانه، پس نمي بينم صورت دوستاني را که مي خواهم.