بازگشت

دعاي ندبه و رکود فعاليتهاي اسلامي


پرسش چهاردهم اين است که: خواندن اينگونه دعاها، سبب رکود فعاليتهاي اسلامي و خمود و تخدير افکار و انصراف از مبارزه و تلاش براي پيشبرد مقاصد اصلاحي، و تبليغ رسالت اسلام مي شود و خواننده، با خواندن دعاي ندبه خود را قانع ساخته و به جاي حرکت و اقدام و مبارزه، گريه و ناله تحويل مي دهد.

پاسخ اين است که: ما هم با شما در اين جهت موافقيم که نبايد براي اين گونه برنامه ها جنبه هاي سلبي و منفي بسازند، و بايد جنبه هاي حقيقي و ايجابي و مثبت آن را در نظر گرفت. متأسفانه به عللي که مهم تر از همه جهل و دست خائن استعمار است، دين در چهار چوب استفاده هاي منفي و سلبي سياسي خاص محبوس شده، و در حالي که جنبه هاي مثبت، و بسياري از جنبه هاي سلبي عمده و حساس آن را مي کوبند، بعضي از جنبه هاي سلبي آن را براي أغراض پليد سياسي وارد ميدان مي سازند و اين کار علاوه بر اينکه ارج و ارزش دين را در انظار کم مي کند، در برابر آراء و مکتبهاي ديگران را يک مکتب منفي ساده نشان مي دهد.

دعا هم منبع رکود و خمود و کناره گيري و رهبانيت نيست، و نبايد از آن براي اين هدف ها استفاده کرد، بلکه دعا قوّت بخش روح و اعصاب، و سرچشمه نشاط و اميد و تلاش و فعاليّت است.

يکي از حالات خطرناک که در تعاليم دين و علم و اخلاق مورد نکوهش واقع شده، حال وقوف و ماندن در يک مرحله است.

بشر در اين جهان، مانند مسافري است که به سوي يک مقصد معين رهسپار است، و منازل و مراحل را طي مي کند. چنانکه در هر يک از اين مراحل بماند و سير و حرکت را متوقف سازد، به مقصد نمي رسد. در تمام شعبه هاي کمال، علم، اخلاق، ايمان، صنع و...، حدي که بشر در آن توقف کند، معين نشده و همواره مي تواند قدمي به پيش باشد.

همه تعليمات و برنامه هاي اسلام، پيشرفت و کمال بيشتر را پيشنهاد مي نمايد، و پرستش و عبادت خدا و کار نيک و عمل خير را در هيچ مرتبه اي متوقف نمي سازد.

تا بشر زنده است بايد پيش برود، و بايد تحصيل کمال کند، و بايد ترقي داشته باشد.

وقوف و ماندن در يک مرحله از مراحل ترقي، بالاخره آغاز سير قهقرائي و ارتجاع و باز گشت به عقب است.

مسلمان نمي تواند بنشيند، و در راه مقاصد اسلام کار و اقدامي نکند، چون اسلام هنوز به هدفهايش نرسيده است.

هنوز انسان ها آزاد نشده اند، هنوز عدالت اجتماعي برقرار نشده، هنوز اختلافات طبقاتي و عنصري و نژادي و کشوري و رژيمي، بشر را فشار مي دهد. هنوز اقويا و زور مندان، حاکم و صاحب اختيار ضعفا هستند. هنوز افق جهان از ظلم و بيداد تاريک است. هنوز فحشاء و منکرات رواج دارد. هنوز زن بازيچه اميال پست وهوسراني مردها هستند و در اسارت هاي تازه و نوظهور افتاده اند هنوز شرک و بشر پرستي به صورتهاي گوناگون رواج دارد. هنوز انسانهائي خود نيافته و آزاد نشده و خود باخته، در برابر افرادي چون خودشان يا بيسوادتر و نالايق تر تا حد رکوع، خضوع مي نمايند، و آنها را به تکبر و ظلم و استبداد تشويق مي کنند. هنوز احکام خدا در جوامع بشري حکومت نيافته است، بلکه اين مفاسد، و معايب روز افزون است. مسلمان نمي تواند در چنين اوضاع و احوالي، حال وقوف و سکوت به خود گيرد و به خواندن دعا و ندبه و گريه خود را قانع ساخته و ترک امر به معروف و نهي از منکر نموده، خاموش و بي حرکت بنشيند.

هرگز دين براي اين نيست و عبادت ها و پرستش ها و نماز و روزه و دعا و ذکر و مناجات، اين نتيجه را ندارد که مسلمان از کارهاي اجتماعي و سياسي و آنچه در حفظ و نگاهباني عظمت اسلام و افزايش شوکت مسلمين مؤثر است، دست بکشد.

اسلام دين دنيا و آخرت و سياست و معنويّت است، و جدا کردن اسلام از دنيا و سياست و اجتماع و اداره تمام امور و شؤون، امکان پذير نيست. انجام وظايف اجتماعي و تطبيق احکام دين بر شؤون دنيا و برنامه اقتصاد و سياست و تجارت و تعليم و تربيت، جزء جوهر دين است و حبس اسلام در محيط عبادت و دعا خيانت به اسلام و تعليمات قرآن مجيد است.

پس مسلمان در هر پايه اي که باشد و هر برنامه اي را که انجام مي دهد نمي تواند آنجا را نقطه وصول به مقصد و نيل به اهداف اسلامي شناخته و منتهي اليه مسير خود بداند. بايد سير خود را ادامه دهد و مراحل و منازل بيتشر را طي کند و همواره در سير و حرکت باشد و با همين تکرار فرائض ديني و دعا و پرستش خدا، از درجه اي به درجه بالاتر صعود کند.

برنامه، برنامه سير و حرکت و ترقي و مجاهده است.

متأسفانه ما هم تصديق مي کنيم که امروز تحرّک در مسلمانها کم شده و آنطور که اسلام از آنها تحرک خواسته، قرنها است حرکت نشان نمي دهند لذا در ميدان حيات اين همه عقب مانده، و افتخارات اسلامي خود را از دست داده ايم، و بسياري از برنامه هاي ديني مثل جسم بي روح گرديده است.

برنامه هاي اسلامي و مساجد و نماز جماعت ها و مجالس روضه و موعظه و سخنراني و دعا، همه بايد مراکز تحرک و نهضت و بسيج نيروهاي انساني باشد.

اين جنبه سلبي و منفي که در دعاي ندبه فرض مي کنيد، در هر کار و براي هر کس ممکن است پيدا شود، که خطرناک است. يک دانشجوي مستعد و موفق که نمره هاي خوب مي گيرد، ممکن است توجهش به وضع ترقي موجودش، مانع از پيشرفت و ترقي بيشتر او شود و او را متوقف سازد. يک جامعه اي که در مسير رشد و ترقي است، به همين حال خطرناک ممکن است گرفتار شود. اين يک خطري است که به هر شخص و هر جامعه و مملکت ممکن است متوجه شود. اختصاص به دعا و عبادت ندارد و محال است اسلام که دين تحرک و جنبش هاي مترقي است، با اين حال که در حقيقت سرآغاز انقراض و زوال است، مبارزه نکند.

دعاي ندبه، دعاي کميل، دعاي سِمات هم بايد نيروهاي انساني ما را بسيج کنند و از تسلط ضعف و نااميدي و انديشه هاي مأيوس کننده و مخرب، مانع شده و توان بخش ارواح شوند.

مجالس اين دعاها مراکز حساس تربيت افراد مبارز و قوي، و وسيله رشد افکار اسلامي مسلمانان خصوصاً جوانان مي باشد.

دعاي ندبه، علاوه بر ثمرات و آثار عمومي دعا، به مناسبت مطالبي که در جمله هاي بلندش مندرج است، خواننده را به يک قسمت و يک سلسله از هدفهاي تحقق نيافته اسلام که بايد تحقق يابد متوجه مي سازد و مفاسد اجتماع را بر مي شمارد.

اين دعا و ندبه است، ولي در ضمن ندبه کسي که بر وضع فاسد اجتماعي، بر روشهاي ستمگرانه، برکژيها و کمبودها، و نابساماني ها و گمراهي ها، ندبه مي کند و غصه مي خورد نمي تواند دست روي دست بگذارد و در برابر اين مفاسد سکوت اختيار کند، و به سهم خود و براي روي کار آوردن يک روش اجتماعي نسبتاً اسلامي تر، کار و اقدامي نکند.

جمله هاي دعاي ندبه احساسات را به هيجان مي آورد و خواننده را تکان مي دهد و از کفر و شرک و تجاوز و ظلم و ستم متنفر مي سازد و اينها همه آثار ايجابي و مثبت است.

حال اگر بهره ما از اين دعا و از برنامه هائي که داريم آثار سلبي و منفي باشد، مربوط به دعا نيست، مربوط به جهل و غفلت است. هر نعمتي از نعمتهاي خدا را مي شود وسيله اتلاف وقت و گذراندن عمر کرد.

پس دعاي ندبه، نه وسيله تخدير است و نه باعث وقوف و رکود بلکه سبب رشد فکري و بسيج نيروها و حرکت و اقدام است.

اين هم خيلي کم است که کسي بگويد اين مجالس دعاي ندبه فايده اش اين است که جوانها را از رفتن به مراکز فساد اخلاق و اشتغال به تفريحات به اصطلاح سالم، و در واقع بسيار نا سالم، باز مي دارد.

نه دعاي ندبه براي اين است که جوانان درهاي آن مؤسسات را هم ببندند و افرادي مبارز و آمر به معروف و هم فکر و متحد و متشکل و مدافع از اسلام تربيت شوند.

شما اگر گاهي ظواهر بعضي از افراد کم اطلاع و کم معرفت را مي بينيد همه را به آنها قياس نکنيد، و جهل و غفلت آنها را از وظايف مهمي که دارند، پاي حساب دعاي ندبه ننويسد. راهنمائي کنيد که از اين همه وسايل براي تجهيز نيروهاي انساني بهتر استفاده شود و افراد عالِم و آگاه به اهداف اسلامي و اوضاع اجتماعي در اين مجالس مردم را بيدار کنند، و دعا را به غرضهاي شخصي و خصوصي و تجزيه و تفرقه، آلوده ننمايد، و همه براي عملي شدن احکام اسلام و مبارزه با معاندين و هدايت منحرفين جداً و دلسوزانه بکوشند. بهترين خدمت و وسيله تقرب به درگاه حضرت ولي عصر ـ أرواحنا فداه ـ إحياي سنن اسلامي، و ميراندن سنتهاي کفر و مبارزه با روش هاي کفار است، که نزديک است اجتماعات مسلمانان را به کلي مسخ نمايد.