بازگشت

اسرار تغذيه


واقع اين است که علل مرگ و اسرار پيري مرموزتر از آن است که بتوان درباره ي همه ي عوامل و مقتضيات و همه ي موارد و مصداقهاي آن اطلاعي جزمي حاصل کرد. آنچه ما مي دانيم برخي از علل ـ يا شبه علل ـ مرگ است، همانگونه که علل حيات نيز هنوز ناشناخته است.

يکي از امور مهم در مقابله با پيري و مرگ تغذيه است. تغذيه داراي چگونگيها و انواعي است. استفاده از انوار خورشيد و کواکب ـ و بويژه استفاده از انوار کواکب به طرق خاص ـ در امر سلامت جسم و توانايي آن براي بقا تأثيرهايي عظيم دارد. بجز اشعه ي خورشيد اشعه ي ديگري نيز به ما مي رسد. دانستن چگونگي استفاده از انوار و اشعه در کار استوار ساختن نيروهاي بدني و سالم نگاهداري آنها امري مهم و رازي عظيم است. مسأله ي ديگر مسأله ي ادويه و ترکيبات آنهاست چه گياهي و چه حيواني و چه کاني. در برخي از کانيها و کيفيت پروردن آنها فوايدي مهم نهفته است. گاه ممکن است درازْ عمري مستند به رازها و چيزها و خوراکها و آبهاي موجود در طبيعت باشد. البته اگر کسي علم آن را داشته باشد.

بشر در گذشته مسافتها را با زحمت و مشقت بسيار و در مدتهايي دراز مي پيمود. امروز که توانسته است نيروهايي را در مخلوقات خدا و در عالم طبيعي بشناسد و به کار گيرد مسافتهاي عظيم را در زماني بسيار اندک با راحتي و آسايش طي مي کند...

اگر صد سال پيش مي گفتند وسيله اي تواند بود که علاوه بر حجم سنگين خود 500 ـ 600 انسان و بارها و وسائل آنان را حمل کند و با پرواز در هوا و سير از روي کوهها و هامونها و درياها در مدتي کوتاه از اين سوي کره ي خاک به آن سوي کره ي خاک ببرد و هيچ اتصالي به زمين نداشته باشد چه کسي بسادگي باور مي کرد؟ اگر صد سال پيش بلکه پنجاه سال پيش از راديو، تلويزيون سفر به ماه و ديگر کرات عکسبرداري از ته دريا عکسبرداري از کرات گفتگو با انسانِ پياده شده در ماه از زمين، راهنماييِ خودرو و در ماه از زمين و امثال اين امور، سخن گفته مي شد، مردمان چه عکس العملي نشان مي دادند. و امروز اين مسائل براي مردم عصر ما عادي است و شگفتي اي بر نمي انگيزد.

ما بايد از اين اتفاقات و اکتشافات تجربه بياموزيم و بر عرصه ي ديد و درک خود بيفزاييم و وسعت نيروهاي جهان و اسرار زمان را بپذيريم. انسان خردمند هيچگاه اسرار نامحدود جهان را محدود به آزمايشها و اطلاعات فعلي و وسايل کنوني نمي کند و خود را از شناخت وسيع جهان پهناور محروم نمي سازد. در مطلبي که سپس از استاد خود نقل مي کنم، اشاره شده است به اهميت «نور» در کار تغذيه و حفظ قوت و سلامت مزاج.

وقتي همين مطلب را با يکي از پزشکان در ميان گذاشتم او بر اهميت اين مطلب تأکيد کرد. و با اظهار تعجب گفت: چگونه عالمي روحاني و دور از محيط آزمايشي به نور و اهميّت آن در امر تغذيه و تأثير آن در مزاج و بدن توجه کرده است و به اين مطلب پي برده است؟

آري! آن پزشک تعجب کرد. و چه بسيار مطالب و حقايق مسلم بود که آن عالم روحانيِ دور از محيطِ آزمايشگاه مي دانست [1] و صدها دانشمند تجربي و آزمايشگاهي از دانستن و پي بردن به آن حقايق و مطالب محروم بودند و محروم هستند. اين محروميت به دليل همان محدودانديشي و غروري است که در برخي پديد مي آيد و سبب مي شود تا هر دري را بر روي خود ببندند و در چهارچوبه ي دانستنيهاي بسيار محدود خويش محبوس گردند. البته بايد ياد کرد که بسياري از فرزانگانِ اين علوم به محدوديت و نارساييهاي علوم تجربي و آزمايشگاهي بصراحت اعتراف کرده اند. اين محدوديت در خود اين علوم نيز و کشفهايي که پيوسته مسائل تازه اي مطرح مي سازد و داده هاي گذشته را مخدوش مي کند و مجهولات ديگري در پي مي آورد، بخوبي نمايان است.


پاورقي

[1] و همانند او نيز مي دانستند. و اکنون نيز اگر باشند مي دانند.