بازگشت

جاري با سنت خدا


آنچه از منابع حديثي و تاريخي بدست مي آيد آنکه خداوند در طول تاريخ بر سنتي استوار هميشه اصرار داشته است و در ميان هر قوم و ملتي آن را به حرکت آورده و به گونه اي عينيت بخشيده است و آن پنهان سازي معلمان و مربيان راستين بشريت از ديده ها بوده است. از اين قانون ژرف امت اسلام نيز استثنا نبوده و به غيبت آخرين امام خود گرفتار آمده است. در اين باره به رواياتي اشاره کرده ايم:

محمد بن مسلم مي گويد: خدمت امام محمّد باقر ـ عليه السلام ـ رسيدم تا درباره ي قائم آل محمّد ـ عليهم السلام ـ از آن حضرت پرسشي کنم. پيش از آنکه من سؤال بنمايم فرمود: اي محمد بن مسلم: در قائم آل محمّد ـ عليهم السلام ـ پنج شباهت [سنت] از پيغمبران است: شباهت با يونس بن متي و يوسف بن يعقوب و موسي و عيسي و محمّد صلوات اللّه عليهم.

شباهتي که به يونس دارد غيبت اوست که بعد از پيري بصورت جواني نزد قومش بازگشت.

شباهت او به يوسف غيبت و پنهاني او حتي از نزديکان و مردم و ديگر برادرانش و هم چنين رنجي که کار وي براي پدرش يعقوب پديد آورده بود با اينکه مسافت بين او و پدرش و خويشاوندان نزديک بود.

شباهتي که از موسي دارد ترس ممتد وي از مردم و غيبت طولاني و پنهان بودن ماجراي ولادتش، و پنهان گشتن پيروان او بواسطه ي آزار و خواري که بعد از وي به نهايت رسيد تا آن هنگام که خداوند عزّ وجلّ فرمان ظهور او را صادر کرد و بر دشمنانش پيروز و مؤيد داشت.

شباهت وي به عيسي اختلافي است که مردم درباره ي او دارند، زيرا جماعتي گفتند: او متولد نشده و عده اي گفتند: او مرده است و گروهي گفتند: او را کشتند و بدار زدند.

و اما شباهتي که به جدش محمّد مصطفي ـ صلّي اللّه عليه وآله وسلّم ـ دارد: قيام بشمشير و کشتن دشمنان خدا و رسول و جباران و گردن کشان و پيروزي وي بوسيله ي شمشير و ترسي که در دلها پديد مي آورد، از جمله علامات قيام او خروج سفياني از جانب شام و شخص يمني از يمن و صداي آسماني در ماه مبارک رمضان و نداکننده اي است که او را بنام و نام پدرش صدا مي زند. [1] .

عبداللّه بن سنان مي گويد: از حضرت صادق ـ عليه السلام ـ شنيدم، مي فرمود:

در قائم ـ عليه السلام ـ علامتي از موسي بن عمران وجود دارد. عرض کردم: آن علامت چيست؟ فرمود: پنهان بودن ولادت و غيبت او از قومش. پرسيدم: موسي چند مدت از خويشان و قوم خود غائب گرديد؟ فرمود بيست و هشت سال! [2] .

شيخ صدوق از زيد شحام روايت نموده که حضرت امام جعفر صادق ـ عليه السلام ـ فرمود:

صالح پيغمبر مدتي از نظر قومش غائب شد. وي در روز غيبت مردي کامل و داراي شکمي هموار و اندامي زيبا و محاسني انبوه و گونه هاي کم گوشت، ميانه بالا و متوسط القامه بود ولي چون بسوي قوم بازگشت تغيير کرده بود و او را نشناختند در موقع بازگشت وي مردم سه دسته گشتند: يکدسته منکر وي شدند و دسته اي بشک افتادند، و دسته ديگر يقين داشتند که او همان صالح پيغمبر است.... [3] .

پيامبر اکرم ـ صلّي اللّه عليه وآله وسلّم ـ فرمودند:

«کائنٌ في أُمّتي ما کان في بني إسرائيل حذو النّعل بالنّعل والقذّة بالقذّة! وانّ الثاني عشر من ولدي يغيب حتّي لا يري!». [4] .

«آنچه در ميان بني اسرائيل واقع شده در ميان امّت من نيز مو به مو واقع خواهد شد. دوازدهمين [امام که اوست] فرزند من، از ديده ها غايب مي گردد و ديده نمي شود».

آنچه که در ميان بني اسرائيل روي داده و موجب سرگرداني و حيرت آنها شده بود، غيبت نخستين سبط آنها «لاوي بن بَرخيا» بود که مدتي بس دراز غيبت کرد و سپس به سوي قوم خود بازگشت و دين خدا را بعد از مندرس شدن ديگر بار زنده ساخت. با پادشاه ستمگري به نام «قرسيطا» جنگ کرده، بر او پيروز شد. به علاوه حوادثي در ميان آنها روي داد که با حوادث امت اسلامي هم گوني فراوان داشت، که يکي از آنها انتظار ظهور حضرت مسيح ـ عليه السلام ـ است که از روز شنيدن نويد آن تا به امروز انتظار مي کشند.


پاورقي

[1] کمال الدين: 327 بحارالانوار: 51 / 217.

[2] کمال الدين: 152 بحارالانوار: 51 / 216.

[3] کمال الدين: 136، بحارالانوار، 51 / 215.

[4] کفاية الاثر: 15.