ابن قيم جوزي
ايشان در کتاب خود بنام «المنار المنيف في الصحيح والضعيف» پس از نقل تعدادي از روايات مربوط به مهدي منتظر(ع) مي گويد:
«اين روايات بر چهارگونه است: صحيح، حسن [1] ، غريب [2] ، موضوع [3] ، و مردم در مورد مهدي (ع) داراي چهار ديدگاه متفاوت مي باشند: نخستين ديدگاه: اينکه عيسي بن مريم در حقيقت همان مهدي است و طرفداران اين گفته به روايت محمد بن خالد جندي «لا مهدي الاعيسي» که قبلا گذشت استدلال کرده اند و ما چگونگي آن را بيان کرده و گفتيم درست نيست و اگر درست باشد دليلي بر اين امر نخواهد بود زيرا عيسي (ع) بزرگترين مهدي بين پيامبر(ص) تا قيامت است.»
ديدگاه دوم: اينکه مهدي همان مهدي خليفه عباسي است که به خلافت رسيد
[ صفحه 398]
و حکومتش منقرض شد، پيروان اين گفته به روايت احمد در مسند استناد مي کنند.
«وقتي درفش هاي سياه را مشاهده کرديد از سوي خراسان روي آوردند به سوي آنها بشتابيد اگر چه با خزيدن روي برف باشد زيرا مهدي خليفه خدا در ميان آنهاست»
... و در سنن ابن ماجه از عبدالله بن مسعود نقل شده که گفت:
«زماني ما نزد پيامبر(ص) بوديم که جواناني از بني هاشم وارد شدند، همينکه پيامبر آنها را ديدند اشک از چشمانشان جاري و رنگ شان دگرگون شد عرض کردم: ما پيوسته حالتي را در سيماي شما مي بينيم که آنرا دوست نداريم! فرمود: خداوند براي ما اهل بيت آخرت را بر دنيا برگزيده است. و البته بزودي گرفتار بلا و مصيبت و آوارگي خواهند شد تا آنکه قومي از مشرق بيايد در حاليکه درفش هاي سياه با خود دارند حق را مطالبه کنند و به آنها داده نشود، آنگاه به نبرد و مبارزه بپردازند تا پيروز شوند در اين وقت خواسته آنان را عملي کنند ولي آنها نمي پذيرند تا آنکه درفش را بدست مردي از خاندان من بسپارند و او زمين را پر از عدل و داد کند. آنگونه که قبلا از ظلم و ستم پر شده بود پس هر کسي آن زمان را دريابد بايد به نزد ايشان بشتابد گر چه با خزيدن روي برف باشد.»
«... اين مورد و مورد قبلي اگر صحيح باشد. در آن دليلي وجود ندارد بر اينکه مهدي خليفه عباسي همان مهدي است که در آخر زمان ظهور مي کند بکله مي توان گفت وي به آن نام سزاوارتر از مهدي عباسي بود.
... اما مهدي (ع) همواره در جهت خير و هدايت بوده و نقطه مقابل مانند دجال که پيوسته در جهت شر و گمراهي است. و همانگونه که قبل از دجال بزرگ که داراي کارهاي خارق العاده است دجالهاي دروغين ظاهر مي شوند همينطور پيش از مهدي موعود(ع) نيز مهدي هاي هدايتگر و صالح ظاهر مي شوند.
ديدگاه سوم: اينکه وي مردي از خاندان پيامبر(ص) و از فرزندان حسن بن علي در آخر زمان است وقتي که زمين آکنده از ظلم و جور شده باشد ظهور مي کند و آن را سرشار از عدل و داد مي گرداند و بيشتر روايات بر اين قول دلالت دارد و اينکه آن بزرگوار از فرزندان حسن خواهد بود خود سري لطيف است زيرا حسن (ع) که براي خدا دست از خلافت برداشت خداوند از فرزندان وي کسي را به حق، خليفه مي گرداند که زمين را از عدالت مالامال سازد و اين است سنت خداوند که در ميان بندگانش هر کس به خاطر او چيزي را
[ صفحه 399]
ترک کند خداوند به او يا فرزندانش بهتر از آن را عطا مي فرمايد...» [4] .. تا آخر.
پاورقي
[1] روايتي است که بواسطه راوي شيعه و مورد ستايش با قطع نظر از عدالت او، سند آن روايت به معصوم (ع) برسد.
[2] روايتي است که آنرا فقط يک راوي نقل کند و به آن (شاذ) نيز مي گويند.
[3] روايتي است ساختگي و جعلي، و معناي روايت صحيح قبلا گذشت.
[4] الامام المهدي عند اهل السنه ج 1 ص 289.