بازگشت

احياء دوباره اسلام و جهان شمولي آن


در تفسير آيه شريفه:

«اوست خدائي که رسول خد را با دين حق به هدايت خلق فرستاد تا بر تمام اديان عالم تسلط و برتري دهد هر چند کافران ناراضي و مخالف باشد» [1] .



[ صفحه 356]



از امير المؤ منين (ع) روايت شده است که فرمود:

«آيا خداوند مصداق اين آيه را اکنون آشکار ساخته است؟ هرگز، سوگند به کسي که جانم بدست اوست هيچ آبادي نمي ماند مگر اينکه هر صبح و شام در آن شهادت به وحدانيت خدا و رسالت محمدي (ص) بدهند» [2] .

از ابن عباس روايت شده است که گفت:

«هيچ يهودي و نصراني و يا پيرو ديني نمي ماند مگر آنکه به اسلام گرايش پيدا مي کند. تا اينکه جزيه (ماليات سرانه) برداشته شود و صليب شکسته و خوک کشته مي شود و آن مصداق فرموده خداوند است که: «اسلام را بر تمام اديان جهان پيروز مي گرداند هر چند کافران ناراضي و مخالف باشند» و اين امر در زمان قيام قائم (ع) پديد مي آيد» [3] .

معناي اين جمله که جزيه برداشته مي شود اين است که از اهل کتاب غير از اسلام پذيرفته نخواهد شد. ابوبصير گويد: از امام صادق (ع) درباره اين آيه سؤ ال کردم:

«اوست خدايي که رسول خود را با دين حق به هدايت خلق فرستاد تا اسلام را بر تمام اديان جهان پيروز گرداند هر چند کافران ناراضي و مخالف باشند» امام فرمود: سوگند به خدا هنوز تفسير اين آيه تحقق نيافته است عرض کردم: فدايت شوم، پس چه زماني تحقق مي يابد؟ فرمود: وقتي با اراده خدا، قائم قيام نمايد و چون حضرت ظهور نمايد کافران و مشرکان از قيام و ظهور وي ناراضي و نگرانند، زيرا اگر کافر و يا مشرکي در پشت صخره اي نهان شود، آن صخره به صدا در آيد و گويد: اي مسلمان، در پناه من کافر و يا مشرکي مخفي شده است او را بقتل برسان وي اقدام کرده و او را بهلاکت مي رساند» [4] .

و از امام باقر (ع) منقول است که فرمود:

«قائم، به دست پيدايش ترس (در دل دشمنان) پيروز مي گردد و به ياري شدن از ناحيه خدا تأييد مي گردد و زمين براي او پيموده مي شود گنج هاي زميني برايش آشکار مي گردد و فرمانروائي و سلطنت وي شرق و غرب جهان را فرا مي گيرد و خداوند دين خود را بوسيله او



[ صفحه 357]



بر تمام مکاتب جهان پيروز مي گرداند هر چند مشرکان ناخشنود و مخالف باشند، ويراني هاي زمين آباد مي گردد و عيسي روح الله (ع) به زمين فرود مي آيد و پشت سر آن حضرت نماز مي گزارد» [5] .

و نيز از آن حضرت در تفسير آيه ياد شده آمده است که فرمود:

«کسي باقي نمي ماند مگر آنکه به رسالت محمد صلي الله عليه و آله اعتراف و اقرار مي کند» [6] .

از امام صادق (ع) روايت شده است که فرمود:

«درباره آين آيه از پدرم (امام باقر) پرسيدند «با همه مشرکان مبارزه کنيد چنانکه آنها همگي به مبارزه شما بر خاستند تا اينکه در زمين فتنه اي باقي نمانده و دين و آئين از آن خدا باشد» او فرمود: تفسير اين آيه هنوز فرا نرسيده، چنانچه قائم قيام نمايد کساني که او را درک مي کنند چگونگي تفسير اين آيه را خواهند ديد و سرانجام آيين محمد (ص) مانند پايان شب به صبح صادق روشن شده و اثري از شرک بر روي زمين باقي نخواهد ماند، همچنانکه خداوند فرمود» [7] .

همچنين در تفسير اين آيه: «آن نيست مگر يادآوري براي جهانيان و يقينا خبرش را بعد از آن هنگام خواهند دانست» [8] امام باقر (ع) فرمود:

«هنگام خروج قائم خواهد بود» [9] .

و نيز در تفسير آيه شريفه «بزودي نشانه هاي خود را در آسمان و زمين به آنان مي نمايانيم تا براي آنان آشکار شود که اوست حق» [10] از امام باقر (ع) منقول است که فرمود:



[ صفحه 358]



«خداوند مسخ شدن آنها را (بصورت بوزينه و خوک) به خودشان نشان مي دهد و در آفاق، فرو ريختن آفاق آسمان و اضطراب شهرهايشان را به آنها نشان مي دهد و قدرت خداوند را در خودشان و در سراسر جهان احساس مي کنند و مراد از گفته خداوند که فرمود: «تا براي آنان آشکار گردد که اوست حق» خروج قائم است که از جانب خداوند حق است و اين مردم ناگزير او را خواهند ديد» [11] .

رواياتي آمده است که بعضي از کافران و منافقان مخالف حضرت مهدي (ع) بطور ناگهاني به شکل ميمون و خوک مسخ مي شوند و مراد از فرو ريختن آفاق، آشفتگي و نابساماني شهرها و شورش و خارج شدن ملت ها از حاکميت سلطه گران خود است و منظور از فرو ريختن آفاق آسمان، پيدايش نشانه ها و علاماتي براي آنان است.

امام کاظم (ع) در تفسير آيه شريفه «هر که در آسمانها و زمين است خواه ناخواه تسليم او شده است» فرمود:

«آيه ياد شده، در شأن قائم نازل گرديده، چون ظهور نمايد اسلام را بر يهوديان و مسيحيان و ستاره پرستان و بي دينان و مرتدان و کافران در شرق و غرب جهان عرضه نمايد هر کس از روي تمايل و داوطلبانه اسلام را بپذيرد او را به نماز و زکات و انجام دستوراتي که بر هر مسلمان واجب است، مکلف مي سازد و هر کس تن به پذيرش آئين اسلام ندهد گردنش را مي زند، بطوريکه در سراسر جهان جز موحد و يکتاپرست کسي باقي نمي ماند عرض کردم: فدايت شوم، مردم (کافر و بي دين) بسيارند فرمود: البته وقتي که خداوند انجام کاري را اراده فرمايد، بسيار را اندک و اندک را بسيار مي گرداند» [12] .

و از جمله موارد افزايش دادن اندک، اعطاء معجزات و وسائل ارتباطي و تسلط حضرت مهدي (ع) بر جهان است، از پيامبر (ص) روايت شده است که فرمود:

«اگر از عمر دنيا تنها يک روز باقي باشد خداوند مردي را بر مي انگيزد که نام وي همچون نام من و اخلاقش چون خلق و خوي من و کنيه اش ابوعبدالله است و مردم بين رکن و مقام با وي بيعت مي کنند و فتوحاتي نصيب او گردد و همه اهل زمين گوينده لااله الا الله شوند، در



[ صفحه 359]



اين هنگام سلمان فارسي برخاست و عرض کرد: اي رسول خدا (ص) (اين مرد) از ذريه کدام فرزند شماست؟ فرمود: از فرزندان اين پسرم و با دست مبارک خود به امام حسين (ع) اشاره فرمود» [13] .

اما روايات معتبر در اين باب نزد شيعه و تسنن اين است که کنيه آن بزرگوار ابوالقاسم است که همان کنيه پيامبر اکرم (ص) مي باشد. از رسول خدا (ص) است که فرمود:

«مهدي از خاندان من و از فرزندان فاطمه است او بر اساس ‍ شيوه و روش من مبارزه مي کند آنگونه که من بر اساس وحي مبارزه نمودم» [14] .

و در روايتي ديگر آمده است که:

«او در آخر الزمان قيام به آئين (اسلام) مي نمايد همچنان که من در آغاز اسلام قيام به آن نمودم» [15] .

همچنين فرمود:

«در جهان جز فرمانروائي اسلام وجود نخواهد داشت و زمين چون لوح سيمين خواهد شد» [16] .

يعني زمين از لوث کفر و نفاق پاک و پيراسته خواهد شد مانند شمش نقره خالص و ناب، از امير مؤ منان (ع) روايت شده است که فرمود:

«او (قائم) رأي و نظر را از قرآن مي گيرد، آنگاه که ديگران قرآن را بر رأي و انديشه خود باز مي گردانند، به آنان شيوه عدالت را نشان مي دهد و کتاب و سنت را که متروک و منزوي شده، زنده مي کند» [17] .

به اين معنا که حضرت مهدي (ع) از قرآن پيروي نموده و مانند منحرفان، تفسير آنرا



[ صفحه 360]



تحريف نمي کند.

از امام باقر (ع) نقل شده است که فرمود:

«گوئيا مشاهده مي کنم دين شما را همچون پرنده اي که مي گريزد و در خون خود مي تپد کسي آن را به شما باز نمي گرداند مگر مردي از خاندان ما اهل بيت، در آن هنگام وي در سال، دو پاداش و بخشش و در ماه دو روزي به شما مي دهد و در زمان او به حکمت دست مي يابيد بگونه ايکه که زن در خانه اش بر اساس کتاب خدا و سنت رسولش ‍ (ص) داوري مي کند» [18] .

اينکه امام مي فرمايد: «همچون پرنده اي که در خون خودش مي تپد» تشبيه دقيقي از وضع اسلام است که مانند پرنده مجروحي که بالهاي خود را مي گشايد و از آسيب و ضربه هاي ظالمان در خون خود مي تپد يعني اسلام را تحريف و مسلمانان را از آن دور مي سازند تا آنکه حضرت مهدي (ع) آن را نجات بخشيده و زنده کند و دوباره به مسلمانان برگرداند و مراد از اينکه (در سال دو بخشش و در ماه دو روزي به شما مي دهد) يعني هر شش ماه يک پاداش و بخشش مالي از بيت المال و توزيع مواد غذائي و خوار و بار هر دو هفته يک بار صورت مي گيرد، امام صادق (ع) فرمود:

«خداوند اسلام را پس از خوار شدن بوسيله او عزت مي بخشد و پس از متروک ماندن، آنرا دو باره زنده مي کند و جزيه (ماليات سرانه) قرار مي دهد و با شمشير (کافران و منکران) را بسوي خدا دعوت مي کند هر کس ‍ سرپيچي کند کشته مي شود و هر که با او در افتد خوار و بيچاره مي گردد» [19] .

و نيز مي فرمايد:

«خداوند هر گونه بدعتي را بوسيله او از بين خواهد برد و هر گمراهي را محو و هر سنتي را زنده خواهد ساخت» [20] .



[ صفحه 361]



از امام باقر (ع) روايت شده که فرمود:

«در روي زمين هيچ ويرانه اي نمي ماند مگر اينکه آباد مي گردد. و هيچ معبودي جز خداوند متعال از بت و غير آن نمي ماند مگر اينکه دچار حريق گشته و مي سوزد» [21] .

طبيعي است اگر انسان با تعجب از خود سؤ ال کند، چگونه حضرت مهدي (ع) خواهد توانست اسلام را در ميان ملت هاي غير مسلمان گسترش دهد، با آنکه آنها در زندگي مادي غوطه ورند و از ايمان و ارزش هاي معنوي بدورند و نسبت به اسلام و مسلمانان بدبين هستند؟! ولي بايد به عوامل فراوان اعتقادي، سياسي و اقتصادي که پاره اي از آنها در بخش نهضت ظهور حضرت گذشت توجه گردد، از آن جمله اينکه ملت هاي جهان، زندگي مادي و فاقد دين را تجربه نموده و خلاء موجود آن و عدم پاسخگوئي آنرا به وجدان انسان و انسانيت، گوئيا به دست خود لمس کرده اند.

از جمله عوامل اينکه اسلام دين فطري است و اگر زمامداران طاغوتي بگذارند نور اسلام به واسطه علماء و مؤ منان راستين به ملت ها برسد مجذوب نور آن شده و گروه گروه به اسلام مي پيوندند. و ديگر پديد آمدن نشانه ها و معجزاتي است که توسط حضرت مهدي (ع) براي ملل جهان بوجود مي آيد و از بارزترين آنها نداي آسماني است که قبلا گذشت. گرچه تأثير اين معجزات بر حکام جور، زود گذر و ضعيف و يا بي اثر است اما بر ملت هاي آنها به شکل هاي گوناگون، مؤ ثر واقع مي شود و شايد از مهمترين عوامل تأثير بر آنها پيروزي هاي پي در پي امام (ع) باشد زيرا ملت هاي غربي طبعا نيروهاي پيروزمند را دوست داشته و ستايش مي کنند اگرچه دشمن آنها باشد.

عامل ديگر، فرود آمدن مسيح (ع) است و نشانه ها و معجزاتي که خداوند بدست با کفايت او براي ملت هاي غرب و مردم دنيا آشکار مي سازد، بلکه ظاهرا نقش و فعاليت حضرت مسيح (ع) اساسا در بين غربي ها است و طبعا ملل غربي و فرمانروايان آنها در آغاز بسبب وجود او مسرور شده و همه به او ايمان مي آورند. اما همينکه وي گرايش و تمايل خود



[ صفحه 362]



را نسبت به حضرت مهدي (ع) و اسلام ابراز مي نمايد، دولت هاي غربي نسبت به آن حضرت دچار ترديد و تشويق مي شوند و موج حمايت همگاني از او کاهش ‍ مي يابد ولي در اين حال ياران و هواداراني از ملت هاي غربي براي او باقي ماند که در آنان تحولي اعتقادي و سياسي بوجود مي آيد بگونه ايکه در سرزمين هاي خود موجي از حرکت ايجاد مي کنند چنانکه قبلا نيز به آن اشاره کرديم.

از ديگر عوامل، جنبه اقتصادي است که امکانات و وسائل رفاه بدست مهدي (ع) بسوي جهان اسلام بصورت مناسب تحول مي پذيرد و به گفته روايات مسلمانان، در عصر او آنچنان از وفور نعمت برخوردار مي شوند که در تاريخ جهان و ملت ها بي سابقه است و در مقابل آن، بحران هاي اقتصادي و سياسي در کشورهاي غير اسلامي بوجود مي آيد، بديهي است چنين اوضاع و شرائطي تأثير فراواني بر ملت هاي غربي خواهد داشت.


پاورقي

[1] توبه 33.

[2] محجة بحراني ص 86.

[3] محجة بحراني ص 87.

[4] محجة بحراني ص 86.

[5] بحار ج 52 ص 191.

[6] تفسير عياشي ج 2 ص 87.

[7] تفسير عياشي ج 2 ص 56.

[8] تفسير عياشي ص 88.

[9] روضه کافي ص 287.

[10] سجده 53.

[11] غيبت نعماني ص 143.

[12] تفسير عياشي ج 1 ص 183.

[13] بيان شافعي ص 129.

[14] بيان شافعي ص 63.

[15] بحار ج 51 ص 78.

[16] ملاحم و فتن ص 66.

[17] شرح نهج البلاغه ج 4 ص 36.

[18] بحار ج 52 ص 352.

[19] بشارة الاسلام ص 297.

[20] کافي ج 1 ص 412.

[21] کمال الدين صدوق ص 331.