بازگشت

فرود آمدن مسيح از آسمان


مسلمانان در فرود آمدن حضرت مسيح روح الله (ع) از آسمان به زمين، در آخرالزمان اتفاق نظر دارند. و بيشتر مفسران اين آيه را که:

«هيچ کس از اهل کتاب نيست مگر آنکه پيش از مرگ، به وي (عيسي) ايمان



[ صفحه 341]



خواهد آورد و روز قيامت او بر نيک و بد آنان گواه خواهد بود.» [1] .

به همين معنا تفسير کرده اند و صاحب مجمع البيان اين تفسير را از ابن عباس و ابومالک و قتاده و ابن زياد و بلخي نقل نموده است و مي گويد طبري نيز اين گفته را برگزيده است و مجلسي اين تفسير را/3 در بحار از امام باقر(ع) به همين معنا روايت کرده است که فرمود:

«پيش از قيامت (عيسي) به دنيا فرود مي آيد و هيچ کس از ملت يهود و مسيحي نمي ماند مگر آنکه قبل از مرگ به او ايمان مي آورد و آنحضرت پشت سر مهدي نماز مي گزارد.»

روايات راجع به فرود آمدن مسيح در منابع شيعه و سني فراوان است، از جمله اين روايت مشهور از پيامبر(ص) که فرمود:

«چگونه خواهيد بود آنگاه که عيسي بن مريم در ميان شما فرود آيد و پيشواي شما از خود شما باشد.» [2] .

اين روايت را بخاري و ديگران در باب «فرود آمدن عيسي» آورده اند. [3] .

و ابن حماد در نسخه خطي کتاب خود از ص 159 تا 162 حدود سي روايت را تحت عنوان «فرود عيسي بن مريم سلام الله عليه و روش او» و عنوان «مدت زندگاني آن حضرت بعد از فرود آمدن وي» آورده است، از آن جمله روايتي که در صحاح و بحار از پيامبر(ص) نقل شده است که فرمود:

«سوگند به آنکه جانم بدست اوست بطور يقين عيسي بن مريم به عنوان داوري عادل و پيشوايي دادگر در ميان شما فرودخواهد آمد و صليب را شکسته و خوک را مي کشد و ماليات (جزيه) وضع مي کند و آن قدر مال مي بخشد که ديگر کسي نمي پذيرد.» [4] .

و در همين مأخذ آمده است:



[ صفحه 342]



«پيامبران با يکديگر برادرند به سبب هايي، آئين شان يکي و مادرانشان مختلف است، سزاوارترين ايشان نسبت به من عيسي بن مريم است، چرا که بين من و او پيامبري نيست، او در ميان شما فرود خواهد آمد پس او را بشناسيد، مردي چهارشانه و درشت اندام و سرخ و سفيد گونه است، خوک را مي کشد و صليب را مي شکند و ماليات وضع مي کند و بجز اسلام آئيني را نمي پذيرد و دعوت او يک جهت داشته که منحصر به پروردگار جهانيان است.»

در شماري از روايت هاي ابن حماد آمده است که محل فرود آمدن عيسي (ع) در قدس خواهد بود و در برخي ديگر آمده که در محل پل سفيد بر دروازه دمشق و در بعضي ديگر، در کنار مناره اي در محل دروازه شرقي دمشق بر طبق پاره اي از روايات در دروازه لد در فلسطين مي باشد. التبه ممکن است همانگونه که مشهور است، نخست در قدس فرود آيد و سپس ‍ رهسپار شام و ديگر نقاط شود.

در بعضي از روايات آمده است که او پشت سر امام مهدي (ع) نماز مي گزارد و هر سال به حج خانه خدا مشرف مي شود و مسلمانان به همراهي وي به نبرد يهود، روم و دجال مي پردازند. آن بزرگوار مدت چهل سال زندگي مي کند و آنگاه خداوند جان او را مي گيرد و مسلمانان وجود مقدس او را بخاک مي سپارد.

در روايتي از اهل بيت (ع) آمده است که حضرت مهدي (ع) مراسم دفن او را بطور آشکار و در برابر ديدگان مردم برگزار مي کند که ديگر مسيحيان حرفهاي گذشته را بر زبان نياوند و پيکر او را با پارچه اي که دستباف مادرش ‍ حضرت مريم عليهاالسلام است کفن نموده و در کنار قبر مادر در قدس به خاک مي سپارد.

در زميه فرود آمدن حضرت عيسي (ع) احتمال قوي بنظر من اين است که با توجه به گفتار خداوند متعال در قرآن کريم:

«هيچ کس از اهل کتاب نيست مگر اينکه به او ايمان مي آورد.»

مي توان گفت همه ملل مسيحي و يهودي به او ايمان مي آورند. و فلسفه عروج او به آسمان و طولاني شدن عمر آن حضرت اين است که خداوند او را براي ايفاي نقش بزرگ وي در مرحله حساس تاريخي که امام مهدي (ع) ظهور مي کند و مسيحيان بزرگترين قدرت جهاني را تشکيل مي دهند. و اين خود بزرگترين مانع رسيدن پرتو اسلام به ملت هاي جهاني و برپايي حکومت و تمدن الهي وي مي باشد ذخيره نموده است.



[ صفحه 343]



از اين رو جا دارد که تظاهرات مردمي و يک نوع خوشحالي عمومي جان مسيحيت را فراگيرد زيرا آنها فرود آمدن عيسي (ع) را براي خود و در برابر ظهور مهدي (ع) براي مسلمانان، موهبتي مي پندارند و طبيعي است که حضرت مسيح (ع) از کشورهاي مختلف آن ديدن مي کند و خداوند نشانه و معجزه هايي را بدست او آشکار مي سازد و جهت هدايت تدريجي مسيحيان به اسلام در درازمدت اقدام مي نمايد. نخستين ثمره هاي و نتايج سياسي فرود آمدن آنحضرت کاهش دشمني حکومت هاي غربي نسبت به اسلام و مسلمانان و به گفته روايات، قرارداد صلح و آتش بس بين آنها و حضرت مهدي (ع) خواهد بود.

و چنانکه روايات مي گويد ممکن است نمازگزاردن پشت سر حضرت مهدي (ع) در پي نقض قرارداد صلح و آتش بس توسط غربي ها و اقدام به جنگ نمودن آنان با لشکري انبوه در منطقه باشد که حضرت مسيح موضع صريح خود را در طرفداري از مسلمانان اعلان نموده و پشت سر حضرت مهدي (ع) نماز مي گزارد.

اما شکستن صليب و کشتن خوک، بعيد نيست که بعد از جنگ غربي ها در منطقه و شکست آنها در اين نبرد بزرگ بدست مهدي (ع) باشد... چنانکه سزاوار است حرکت موج مردمي غرب طرفدار حضرت مسيح را بحساب آورد که بر حکومت هاي غرب قبل از نبرد بزرگ آنها با حضرت مهدي (ع) و پس از آن تأثير شگرفي خواهد داشت.

اما ظاهر شدن دجال، با توجه به روايات مربوط به آن، احتمال قوي نزد من اين است که آن جنبش بعد از مدتي نه چندان کوتاه، پس از برپائي حکومت جهاني حضرت مهدي (ع) و رفاه عمومي ملت هاي جهان و پيشرفت حيرت انگيز علوم خواهد بود.

و خروج دجال جنبشي نشأت گرفته از يهود و همانند جريان (هيپي گري) غريب است که ناشي از عيش و نوش و خوشگذراني مي باشد. منتها جنبش ‍ دجال يک چشم بسيار پيشرفته و داراي ابعاد عقيدتي و سياسي گسترده اي است بگونه اي که دجال کليه ابزار علم را در تبليغات و ترفندهايش بکار مي گيرد و يهوديان که خود در حقيقت پشتوانه حرکت او مي باشند از او پيروي کرده و با فريب دختران و پسران جوان آنان را استثمار مي نمايند و خلاصه اينکه فتنه و آشوب دجال بر مسلمانان سخت و ناگوار خواهد بود.

درباره رواياتي که مي گويد: مسيح (ع) دجال را مي کشد، بايد دقت و بررسي به عمل



[ صفحه 344]



آيد زيرا اين عقيده مسيحيان است که در کتابهاي انجيل آمده است در حاليکه فرمانرواي حکومت جهاني، بنابر اتفاق نظر مسلمانان، حضرت مهدي (ع) مي باشد و حضرت مسيح (ع) بعنوان معاون و ياور او خواهد بود و در روايات اهل بيت (ع) آمده است که مسلمانان به رهبري حضرت مهدي (ع) دجال را به هلاکت مي رسانند.


پاورقي

[1] نساء 159.

[2] بحار، ج 52 ص 383.

[3] صحيح بخاري ج 2 ص 256.

[4] نسخه خطي ابن حماد ص 162.