بازگشت

گرد آوري ياران


شايسته است به چند امر پيرامون ياران امام مهدي عليه السلام توجه داشته باشيم. از آن جمله شمار و تعداد آنهاست که در منابع شيعه و سني به عدد ياران پيامبر صلي الله عليه و آله در جنگ بدر يعني سيصد و سيزده تن ذکر شده است، اين امر نشانه شباهت زياد بين بوجود آمدن اسلام نخستين که بدست پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله جد بزرگوار او انجام گرفت و بين تجديد حيات اسلام که توسط حضرت مهدي عليه السلام انجام مي پذيرد، مي باشد. بلکه در روايت آمده است که قوانين و موارد آزمايش متعددي را که ميان ياران پيامبران گذشته صلوات الله عليهم رايج و جاري بوده، بر ياران مهدي عليه السلام نيز واقع خواهد شد در اين زمينه امام صادق عليه السلام فرمود:

«ياران موسي به جويباري گرفتار شده و مورد آزمايش قرار گرفتند و اين قول خداي بزرگ است که فرمود:

«ان الله مبتليکم بنهر» البته ياران قائم نيز در معرض ‍ چنين آزمايشي قرار خواهد گرفت» [1] .

همچنين مراد از اين ياران، اصحاب خاص امام عليه السلام و برگزيدگان آنان و فرمانروايان جهان نويني است که امام مهدي عليه السلام رهبري آن را به عهده دارد ولي تنها آنها، ياوران او نيستند، بلکه در روايت آمده است که شمار لشکريان امام عليه السلام که از مکه خارج مي شوند ده هزار يا ده و اندي هزار مي باشد و لشکري که حضرت در آن وارد عراق مي گردد و قدس ‍ را آزاد مي سازد به صدها هزار تن مي رسد که همه آنان ياران او بوده، بلکه در آن زمان ميليونها نفر از مردم جهان اسلام هستند که مخلصانه به او ارادت مي ورزند.

اما تنوع ياران حضرت: به گفته روايات، آنان از تمام سرزمين هاي جهان اسلام و از دورترين کرانه هاي گيتي و از نقاط پراکنده گرد هم مي آيند که در ميان آنان افراد شايسته مصري و مؤ منان حقيقي از شام و افراد نيکوکار از عراق و مردان ايثارگري از طالقان و قم وجود دارند.



[ صفحه 305]



ابن عربي در کتاب فتوحات مکيه گفته است:

«آنان (ياران) از عجم هستند و عرب در بين آنها نيست اما جز به زبان عربي سخن نمي گويند»

اما روايات بسياري از جمله همين روايت مشهور آمده است که:

«در ميان ياران مهدي افرادي شايسته از مصر و مؤ منان واقعي از شام و افراد نيکوکار از عراق وجود دارند» [2] .

شبيه اين روايت در نسخه خطي ابن حماد ص 95 و ديگر منابع هست که نشان مي دهد شماري از اعراب در ميان ياران آن حضرت وجود دارد، چنانکه حاکي از وجود شماري غير عرب (عجم) نيز در ميان آنها مي باشد و بخش مهم ارتش مهدي عليه السلام را ايرانيان تشکيل مي دهند.

پاره اي از روايات مي گويد: در ميان آنان پنجاه زن وجود دارد، چنانکه در بحار ج 52 ص 223 از امام باقر عليه السلام نقل شده است. و طبق روايتي، زنان 13 نفر هستند که مجروحان را مداوا مي کنند. و اين امر، مقام والا و نقش بزرگ زنان را در اسلام و تمدن اسلامي نشان مي دهد که حضرت مهدي عليه السلام آن را در عصر خود تحقق مي بخشد و اين معنا در توجه به زن و رفتار با او نقشي عادلانه و خالي از خشونت جاهليت است که همواره در کشورهاي اسلامي، بر کنار از هر گونه تحقير و ابتذالي که زن در تمدن غرب گرفتار آن است، به چشم مي خورد.

برخي از روايات مي گويد: بيشتر ياران آن حضرت را جوانان تشکيل مي دهند بلکه طبق بعضي از آن روايات، ميانسالان در بين آنها بسيار اندک هستند، همچون نمک در توشه مسافر، مانند روايتي که از اميرمؤ منان عليه السلام وارد شده است که فرمود:

«ياران مهدي جوان هستند و ميان سال در بين آنها نيست مگر همچون سرمه چشم و نمک توشه که ناچيزترين توشه مسافر، نمک است» [3] .



[ صفحه 306]



و از جمله آن موارد، اينکه در منابع شيعه و سني در ستايش و شأن والاي آنان و کرامت هايشان روايات زيادي وارد شده است و اينکه مهدي عليه السلام با خود نوشته اي دارد که تعداد ياران و نام و صفات آنان در آن ثبت شده و زمين در زير پايشان پيموده مي شود و هر کار دشواري بر آنان آسان مي گردد، آنها لشکر خشمگين خداوند متعال و داراي شجاعت و دلير مردي فوق العاده مي باشند و کساني هستند که خداي سبحان در قرآن وعده فرموده که آنها را بر يهود مسلط سازد:

«بعثنا عليکم عبادا لنا اولي بأس شديد».

و يا اينکه به گفته خداي بزرگ در قرآن امت معدوده مي باشند:

«اگر عذاب را تا امتي شمرده شده از آنان تأخير بيندازيم خواهند گفت که آن را چه چيز بازداشت، آگاه باشيد روزي که آن (عذاب) به آنها مي رسد از آنان گردانيده نخواهد شد و آنچه را که مسخره مي کردند بر آنان فرود آيد» [4] .

آنها برگزيدگان امت در کنار عترت و فقيهان و داوران و فرمانروايان مي باشند، خداوند دلهايشان را به يکديگر مأنوس مي گرداند به گونه اي که از کسي احساس ترس و هراس ندارند و اگر کسي به جمع آن بپيوندد خوشحال نمي شوند به اين معنا که افزايش مردم در اطراف آنان بر انس و ايمانشان نمي افزايد و آنها در هر کجا که باشند حضرت مهدي عليه السلام را مي بينند در حاليکه آن حضرت در جايگاه خود به سر مي برد آنان با وي سخن مي گويند و هر يک از آن ياران نيروي سيصد مرد را داراست و همچنين ويژگيها و کرامت هاي ديگري از آنان که در روايات آمده است.

به گفته برخي از روايات، اصحاب کهف برانگيخته شده و در زمره ياران حضرت مهدي عليه السلام قرار گرفته و خضر و الياس عليه السلام نيز از جمله ياران وي مي باشند و روايات ديگر نشانگر اين است که برخي مردگان به فرمان خداي سبحان زنده مي شوند و جزء ياران حضرت مهدي عليه السلام خواهند بود.



[ صفحه 307]



از جمله امور گذشته اينکه روايات دلالت دارد که ياران مهدي عليه السلام نزديک ظهور آن بزرگوار سه گروه خواهند بود: گروهي، که همراه آن حضرت وارد مکه مي شوند و يا پيش از گروههاي ديگر به مکه مي رسند. و گروهي، با (مرکب) ابر يا هوا نزد او مي روند، و گروهي، در حاليکه شب در خانه ها و در شهر و ديار خود بسر مي برند، ناگاه خود را در مکه مي بينند. امام باقر عليه السلام فرمود:

«صاحب الأمر را غيتبي است در برخي از اين صخره ها و امام به ناحيه ذي طوي (که در دره هاي مکه و مدخل هاي آن است) اشاره کرد، تا اينکه دو شب قبل از خروجش، غلام خود را مي فرستد تا با برخي از ياران حضرت ملاقات مي کند او از آنان مي پرسد شما در اينجا چند نفر هستيد؟ پاسخ مي دهند چهل نفر، مي گويد: اگر شما دوست و محبوب خود را ببينيد چه خواهيد کرد؟ مي گويند: بخدا سوگند اگر در کوهها منزل و مأوي گزيند با او خواهيم رفت آنگاه از مقابل آنان آمده و به آنها مي گويد با ده تن از بزرگان و برگزيدگان خود مشورت نمائيد. آنان در مورد اول با ايشان به مشورت مي پردازد، آنگاه آنان را برده تا به صاحب امرشان مي رسند و او شب موعود را که پس از آن فرا مي رسد، به آنها وعده مي دهد.» [5] .

ظاهرا مقصود از غيبت او در اين روايت، غيبت در دوره کوتاهي است که قبل از ظهور واقع مي شود و مراد از اين ياران غير از مؤ منان حقيقي است که همراه آن حضرت بوده و يا با او ارتباط خواهند داشت و غير از دوازده نفري هستند که هر يک باتفاق مي گويند امام را ديده اند ولي آنها را تکذيب مي کنند. بلکه از شايستگاني مي باشند که در جستجوي ديدار حضرت اند مانند هفت تن از علماء که از آنها ياد شد.

از امام صادق (ع) منقول است که فرمود:

«قائم روي مي آورد، با چهل و پنج مرد از 9 منطقه، از منطقه اي يک مرد و از منطقه اي 2 مرد و از منطقه اي ديگر 3 مرد و از ناحيه اي 4 و از منطقه اي 5 مرد و از نقطه ديگر 6 مرد و از منطقه اي 7 مرد و از جايي ديگر 8 مرد و از منطقه اي هم 9 تن، تا اينکه عدد يارانش کامل مي گردد.» [6] .



[ صفحه 308]



بعيد نيست دو دسته اي که در دو روايت گذشته آمده است يک دسته و گروه بيشتر نباشد که قبل از ساير ياران حضرت مهدي عليه السلام به مکه مي رسند.

به نظر مي رسد آن دسته از ياران حضرت که ناگهان از بسترشان ناپديد شده و به قدرت خداوند سبحان از شهر و ديار خود در يک چشم به هم زدن به مکه منتقل مي شوند، مقامشان برتر و بالاتر از افرادي است که قبل از آنها بدانجا مي رسند. و اما آن گروه که به هنگام روز به وسيله ابر رهسپار کوي دوست مي شوند، چنانکه روايات يادآور شده اند با نام و نام پدرشان شناخته شده مي باشند، به اين معنا که آنها به صورت طبيعي وارد مکه مي شوند و مردم را بر نمي انگيزند. اين افراد به طور عموم برترين و با فضيلت ترين ياران حضرت هستند و بعيد نيست که آنان همان مومنان واقعي باشند که با حضرت زندگي مي کنند و يا در سراسر نقاط جهان کارهاي آن بزرگوار را انجام مي دهند و زمان ظهور را به طور دقيق مي دانند و در وقت مقرر حضور مي يابند.

در اين مورد امام صادق عليه السلام مي فرمايد:

«ياران صاحب الامر براي او محفوظ هستند، حتي اگر تمام مردم از بين بروند. خداوند ياران مهدي را نزد او مي آورد و خداي سبحان درشان آنها فرمود: «اگر به آن کفر بورزند ما گروهي را بر اين امر مي گماريم که به آن کفر نمي ورزند» و نيز در حقشان فرمود: «به زودي خداوند گروهي را جايگزين آنان مي کند که وي آنها را دوست مي دارد و آنها نيز دوستدار وي هستند، آنان نسبت به مؤ منان متواضع بوده و در مقابل کافران سر سخت اند.» [7] .

امام باقر عليه السلام فرمود:

«.... گروهي از آنان هستند که شبانگاه از بستر ناپديد شده و بامدادان در مکه بسر مي برند و گروهي که ديده مي شوند به هنگام روز به وسيله ابر حرکت مي کنند، با نام خود و نام پدر و خصوصيات نسب شان شناخته مي شوند. پرسيدم فدايت شوم کدام دسته از نظر ايمان برتر و بالاتر است؟ فرمود: آن گروه که به هنگام روز با ابر حرکت مي کنند» [8] .



[ صفحه 309]



معناي اينکه سير و سفر آنها به وسيله ابر در روز انجام مي گيرد، اين است که خداوند متعال آنان را به طريق معجزه آسا توسط ابر به مکه مي رساند، چنانکه احتمال دارد مانند مسافران ديگر به وسيله هواپيما و گذرنامه که نام شخص و نام پدر، در آن ثبت مي شود رهسپار آن ديار شوند، اما اينکه روايات، به مورد حرکت معجزه آسا تعبير کرده است، چون در آن زمان هواپيما وجود نداشته است.

و شايد ملاک برتري و امتياز اين گروه بر آن دسته که شبانگاه از بسترشان ناپديد مي گردند، اين باشد که آنها همان مومنان واقعي هستند که با آن حضرت همکاري دارند و ما بدان اشاره کرديم و يا آنکه ياراني هستند که امام عليه السلام قبل از ديگران در آن برهه با آنها ارتباط برقرار کرده و آنان را به انجام مأموريت هايي موظف مي سازد. در حاليکه گروه ديگر، آن شب را در منزل خود به سر مي برند و هيچيک از آنان نمي داند که در پيشگاه خداوند يکي از ياران امام مهدي عليه السلام محسوب شود! ولي به سبب ميزان تقوا و خرد و آگاهي شان، شايستگي احراز چنين مقام والايي را پيدا مي کنند و خداي سبحان آنان را برگزيده و شبانه به مکه مکرمه منتقل مي سازد و شرفياب محضر مقدس مهدي عليه السلام مي شوند.

در پاره اي از روايات آمده است که آنها در حاليکه بر بام خانه هاي خود خوابيده اند، ناگاه اهل خانه آنها را نمي يابند و خداوند آنان را در آن لحظه به مکه انتقال مي دهد، اين مطلب اشاره به اين معنا دارد که ظهور آن حضرت در فصل تابستان و يا حد فاصل بين تابستان و پائيز واقع مي شود چنانکه اشاره خواهيم کرد، و به اين معنا نيز اشاره مي کند که شماري از اين گروه، از مردم مناطق گرمسيرند که بر بام و با حياط خانه هاي خود مي خوابند.

در روايت آمده است که زمان گردهمائي آنان در مکه، شب جمعه و شب نهم محرم است. امام صادق عليه السلام در اين باره مي فرمايد:

«خداوند سبحان آنان را در شب جمعه گردهم مي آورد و صبح جمعه جملگي در مسجد الحرام با آن حضرت دست بيعت و وفاداري مي دهند و هيچيک از آنان سرپيچي نمي کند.» [9] .



[ صفحه 310]



اين مطلب با آنچه که در منابع روائي شيعه و سني آمده است هماهنگي دارد، که خداوند متعال در يک شب، قيام آن حضرت را سر و سامان مي دهد و پيامبر (ص) فرمود:

«مهدي از خاندان ما اهل بيت است و خداوند قيام وي را در شب سامان مي بخشد.»

و در روايتي ديگر آمده است که:

«خداوند قيام او را در شبي سامان مي دهد» [10] .

چرا که گرد آمدن ياران مهدي عليه السلام از جمله الطاف خداوندي در اصلاح امر و سامان دادن به قيام ولي خود مي باشد، اين روايت همچنين با روايات متعددي که آغاز ظهور حضرت را غروب روز جمعه نهم محرم و سپس روز شنبه دهم محرم تعيين مي کنند هماهنگ مي باشند.


پاورقي

[1] بحار ج 52 ص 332.

[2] بحار ج 52 ص 334.

[3] بحار ج 52 ص 334.

[4] هود 8.

[5] بحار ج 52 ص 341.

[6] بحار ج 52 ص 309.

[7] بحار ج 52 ص 370.

[8] بحار ج 52 ص 368.

[9] بشاره الاسلام ص 210 به نقل از دلائل الامامه طبري.

[10] بحار ج 52 ص 280.