بازگشت

پرچمهاي خراسان تا قدس






آنان که با خون، ره به ديو و دد گرفتند

درس شهادت از «قم» و «مشهد» گرفتند



آغوش بگشادند هر تير بلا را

تا متصل سازند «طوس» و «کربلا» را



اين روايت را عده اي از علماء و اهل سنت، مانند ترمذي در سنن خود ج 3 ص 362 و احمدبن حنبل در مسندش و ابن کثير در کتاب نهايه خود و بيهقي در کتاب خود بنام دلائل و غير آنان...نقل کرده اند و حضرمي در کتاب خود بر رد ابن خلدون، آنرا صحيح دانسته (تصديق کرده که روايت موثقه است) عين عبارت حديث اين است:

«درفش هايي سياه از خراسان خروج مي کند که هيچ چيز قادر به برگرداندن آنها نيست تا اينکه در ايلياء به اهتزاز درآيند»

شبيه اين روايت در منابع شيعه مانند کتاب ملاحم و فتن ابن طاووس ص ‍ 43 و 58 روايت شده است و احتمال دارد که اين روايت جزئي از روايت قبلي باشد.

و معناي آن روشن است، زيرا حاکي از تحرک نظامي و پيشروي نيروها از ايران به سوي قدس است که بيت ايل و ايلياء نيز ناميده مي شود، صاحب مجمع البحرين گفته است که «ايل به کسر (الف) و سکون (ياء)، بزبان عبري و يا سرياني، نامي از اسماء خداوند بزرگ است و در اصطلاح عرب، کلمات جبرئيل و ميکائيل و اسرافيل، به معناي عبدالله و يتم الله (بنده خدا) و مانند اينها مي باشد. و ايل هم به معناي بيت القدس است. و گفته شده بيت ايل به معناي خانه خدا مي باشد چون کلمه ايل به لغت عبراني يعني خدا» و در شرح قاموس گفته است که «کلمه ايليا با کسره، با مد و غير مد (ممدود و مقصور) و در هر دو با تشديد خوانده مي شود... که نام شهر بيت القدس است».



[ صفحه 256]



محدثان تصريح کرده اند که مراد از اين درفش هاي وعده داده شده، پرچم هاي عباسيان نيست، ابن کثير در نهايه خود حاشيه اي را بر اين روايت نقل کرده که «اين درفش ها آنهائي نيست که بوسيله ابومسلم خراساني برافراشته و حکومت بني اميه را برانداخت، بلکه مراد درفش هاي سياه ديگري است که براي همراهي حضرت مهدي (ع) مي آيد».

بلکه برخي از رواياتي که از پيامبر (ص) نقل شده، بين درفش هاي عباسيان که مسير و هدف آنها دمشق بوده و بين پرچمهاي ياران حضرت مهدي (ع) که هدف آنها قدس است، فرق گذاشته است... از آن جمله روايتي است که ابن حماد آن را از محمدبن حنفيه و سعيد بن مسيب نقل کرده که گفت: پيامبر (ص) فرمود؟ «درفش هايي از بني عباس از ناحيه مشرق خروج مي کند و زماني که اراده خداوند تعلق گيرد توقف مي کند.. آنگاه درفش هاي سياه کوچکي در پي آنان از ناحيه مشرق خروج مي کند و با مردي از نسل ابوسفيان و لشکريانش مبارزه مي کند که علاقه مندان اطاعت و فرمانبرداري از حضرت مهدي (ع) مي باشند»

بني عباس سعي کردند که روايات مربوط به درفش هاي سياه را به سود خود در نهضتشان بر ضد بني اميه معنا کنند و به مردم بقبولانند که جنبش آنان و حکومت و درفش هاي بر افراشته آنان همان چيزي است که در روايات منقوله از پيامبر (ص) به آن بشارت داده شده است و به اينکه حضرت مهدي (ع) از خاندان آنهاست از همين رو ابو جعفر منصور عباسي پسرش ‍ را مهدي نام گذاشت و سعي نمود که قضات و راويان گواهي دهند که اوصاف حضرت مهدي که از پيامبر (ص) نقل شده است بر پسرش منطبق است...تا آخر.

سرگذشت عباسيان در ادعاي مهدويت و پرچم و لباسهاي سياه انتخاب نمودن آنها در کتب تاريخ ضبط شده است اين کار در اوائل، مقداري به سود آنها تمام شد، اما بسرعت اين ماسک فريبنده و حيله گري توسط دانشمندان و راويان حديث و امامان (ع) کشف شد و آنگاه حقيقت مطلب روشن گرديد. چه اينکه هيچيک از آنان داراي صفات حضرت مهدي (ع) نبودند و آنچه را که پيامبر (ص) وعده فرموده بود بدست وي تحقق يافت.

بلکه به گفته برخي روايات، آخرين خلفاي عباسي معترف بودند که مسئله ادعاي مهدويت پدران آنها از ريشه و اساس جعلي و دروغ بوده است.

ظاهرا قضيه ادعاي مهدويت شباهت زيادي به حرکتي که در اواخر قرن اول هجري



[ صفحه 257]



اتفاق افتاد، دارد که مسلمانان زير سلطه بني اميه سختي هاي زيادي را متحمل شدند که عملا مظلوميت اهل بيت (ع) را لمس نمودند به همين جهت نقل رواياتي از پيامبر (ص) مبني بر مظلوميت اهل بيت او و بشارت به وجود حضرت مهدي (ع) در بين آنان متداول گشت... که همين زمينه مناسبي براي ادعاي مهدويت نمودن عده زيادي از بني هاشم و غير آنها نيز، مانند موسي بن طلحة بن عبيدالله، گرديد و ظاهرا عبدالله بن حسن مثني از زبردست ترين افرادي بود که براي فرزند خود محمد ادعاي مهدويت نمود، وي براي فرزندش از زمان طفوليت و تولد او، برنامه ريزي دقيق نمود و نام وي را محمد گذاشت، چرا که حضرت مهدي (ع) هم نام پيامبر (ص) است و سپس او را تحت تربيت و مراقبت ويژه قرار داد و او را از چشم مردم پنهان نگه مي داشت و با اشاعه افسانه ها پيرامون فرزندش او را همان مهدي موعود معرفي کرد در کتاب مقاتل الطالبيين ص 239 آورده است که:

«عبدالله حسن مثني را از کودکي از انظار مردم پنهان مي نمودند. وي مردم را براي تبليغ و معرفي خود به جاهاي ديگر مي فرستاد و به اسم مهدي ناميده مي شد»

و در ص 244 گفته است: «مردم عوام او را محمد مي گفتند که بعدا به مهدي شهرت يافت».

بلکه عباسيان نيز قبل از اينکه بر ضد هم پيمانان حسني خود بشورند همين ادعا را ترويج مي کردند و در ص 239 از عمير بن فضل خثعمي روايت شده است که گفت:

«روزي ابو جعفر منصور را ديدم، وقتي که محمدبن عبدالله بن حسن مثني از منزل پدرش همينکه خارج مي شود غلام سياه وي با اسبش ‍ دم در ايستاده بود ابوجعفر انتظار محمد را مي کشيد همينکه او خارج شد ابوجعفر بلند شد و ايستاد و رداي او را گرفت تا سوار شد، سپس لباس او را روي زين اسب مرتب نمود و محمد از آنجا بيرون رفت من در حاليکه وي را مي شناختم و محمد را نمي شناختم از او سئوال کردم: اين شخص کي بود؟ که اين همه وي را اکرام کردي و رکابش را گرفته و لباس او را مرتب نمودي. بمن گفت آيا او را نمي شناسي؟ گفتم نه، گفت اين شخص محمدبن عبدالله بن حسن بن حسن، مهدي ما اهل بيت است»

به احتمال قوي ادعاي مهدويت را عباسيان، از هم پيمانان و شرکاء حسني خود در شورش عليه بني اميه آموختند که در اينجا محل بحث آن نيست.



[ صفحه 258]



بهر حال نزد راويان و مطلعين بر تاريخ، شکي نيست که درفش هاي سياه که در اين روايت و غير آن وعده داده شده است، پرچمهاي مهيا کنندگان مقدمات ظهور حضرت مهدي (ع) مي باشد. هر چند قائل به صحت رواياتي که پرچمهاي بني عباس را عنوان کرده است بشويم چون توجه داشتيد که روايات، بين دو گروه پرچمداران را فرق گذاشت و واقعيت امر نيز چنين است که ظهور حضرت مهدي (ع) از بين عباسيان و غير آنان نيست و از طرفي اشاره نموديم که مسير و هدف درفش هاي عباسيان دمشق و مسير پرچمداران و ياران حضرت مهدي (ع) قدس شريف مي باشد.

گرچه روايت، ماجراي درفش هاي سياه را مختصر آورده است اما در عين حال بشارت رسيدن به هدف را، هر چند که ناگواريها و دشواريها در راه رسيدن آنها به قدس باشد، داده است.

زمان اين واقعه در روايت ذکر نشده است اما برخي از روايات ديگر مي گويد: رهبري اين درفش ها بعهده صالح بن شعيب موعود است. از محمد بن حنفيه نقل شده که فرمود:

«درفش هاي سياهي از بني عباس خروج مي کند، سپس ‍ پرچمهاي مشابه ديگري حاملان آنها کلاه هاي سياه و لباسهاي سفيد بر تن دارند، پيشاپيش آنان مردي است بنام صالح از قبيله بني تميم، طرفداران سفياني را شکست مي دهد. تا اينکه در بيت المقدس فرود آمده و زمينه ظهور مهدي (ع) را مهيا مي نمايد»

از اين روايت استفاده مي شود که مراد از اين حرکت به طرف قدس، هجوم و حمله حضرت مهدي (ع) براي آزادي فلسطين و قدس است، اما مانعي ندارد که اين پرچمها قبل از صالح بن شعيب بطرف قدس حرکت نمايند چنانکه در پيشامدهاي سرزمين شام بيان کرديم که نيروهاي ايراني جلوتر از سفياني در شام وجود دارند.