بازگشت

امت محمد و حکومت مردي از اهل بيت


روايتي را که ابوبصير از امام صادق (عليه السلام) نقل کرده نيز از جمله روايات در اين زمينه است، حضرت فرمود:

«اي ابوبصير امت پيامبر (صلي الله عليه و آله) تا زمانيکه خاندان فلان بر مسند حکم هستند هيچگاه به گشايشي نخواهند رسيد تا آنکه فرمانروائي آنان منقرض شود، با تمام شدن آن، خداوند آن را به مردي از اهل بيت ارزاني مي دارد که روش او بر اساس تقوي و عمل وي هدايت گر مردم است. در مقام قضاوت و حکم بر مردم، اهل رشوه نيست. بخدا سوگند من او و نام او و پدرش را مي دانم آنگاه، آن مرد تنومند و کوتاه اندام که داراي علامت خال بر صورت و دو نشانه ديگر بر پوست بدن دارد مي آيد، او پيشوايي عادل است که حافظ و نگاهبان آنچه که نزد او وديعه گذاشته شده است مي باشد، دنيا را پر از عدل و داد مي نمايند آنگونه که بدکاران آن را پر از ظلم و جور کرده اند» [1] .



[ صفحه 235]



اين روايت قابل توجهي است ولي متأسفانه بخش پاياني آن ناقص است، اين روايت را صاحب بحار از کتاب «اقبال» سيد بن طاووس نقل کرده است که صاحب اقبال در کتابش ص 599 بيان داشته است که اين روايت را در سال 326 در کتاب «ملاحم» بطائني ديده است و از آن کتاب اين روايت را نقل کرده اما ناتمام، و در پايان گفتارش گفته است «سپس تمام روايت را نقل کرده است» حال آنکه کامل نقل نکرده است، بطائني از ياران امام صادق (ع) بوده و نسخه کتاب وي ناياب است البته ممکن است در کتابهاي خطي ناشناخته در اطراف و اکناف کشورهاي اسلامي ما در کتابخانه ها وجود داشته باشد.

روايت دلالت دارد که سيد بزرگواري از ذريّه اهل بيت (ع) پيش از ظهور حضرت قائم (ع) حکومت مي کند و مقدمات دولت آن حضرت را فراهم مي نمايد، مردم را متوجه تقوا و پرهيزکاري مي نمايد و طبق احکام اسلام عمل مي کند، وي اهل سازش و رشوه گيري نيست، اين سيّد که ذکر آن در روايت آمده احتمال دارد مراد از او امام خميني باشد.

اما جمله خاندان فلان که امام فرمود: «تا زمانيکه خاندان فلان بر سر کار باشند» ملازمه ندارد که مراد از آنها بني عباس باشند آنگونه که سيد بن طاووس فهميده است، همينطور در ساير رواياتي که امامان (عليه السلام) در آنها تعبير به فلان و آل فلان نموده اند، البته گاهي منظور امامان (عليه السلام) از اين تعبير، بني عباس و گاهي خاندانهايي است که قبل از ظهور حضرت مهدي (عليه السلام) فرمانروائي مي کنند، مثلا روايات متعددي که بازگو کننده اختلاف بين خاندان فلان و آل فلان، از حکام حجاز است وجود دارد که آنان بر شخص فرمانروائي از خودشان اتفاق نظر پيدا نمي کنند و بين قبيله ها ايجاد اختلاف مي شود، آنگاه حضرت مهدي (ع) ظهور مي کند و مانند روايتي که از اميرمؤ منان علي (ع) روايت شده است که حضرت فرمود:

«آيا خبر ندهم شما را به پايان سلطنت خاندان فلان؟ عرض ‍ کرديم آري اي اميرمؤ منان، فرمود: کشته شدن بي گناهي در سرزمين حرم از قبيله قريش، سوگند به خدايي که دانه را شکافت و موجودات را هستي بخشيد بعد از پانزده شب ديگر، سلطنتي برايشان نخواهد بود» [2] .



[ صفحه 236]



و غير از اين روايت، روايات متعدد ديگري که اختلاف بين بني فلان و يا به هلاکت رسيدن فرمانرواي ظالمي از آنان را بيان کرده است و اينکه پس از آن سفياني خروج خواهد کرد و يا ظهور حضرت مهدي (ع) بوقوع مي پيوندد و يا اينکه بيانگر برخي از نشانه ها و پيشامدهاي نزديک ظهور آن حضرت است... بنابراين بايد اين روايت را به غير بني عباس تفسير نمود زيرا صدها سال پيش، حکومت و فرمانروائي آنها سپري شده است.

بلکه رواياتي که به صراحت از بني عباس نام برده است، حتما بايد مورد بررسي و دقت قرار گيرد. چه اينکه اين روايات از امامان (ع) با عبارت «فرزندان فلان» و «خاندان فلان» وارد شده است و شخص راوي آن را بلفظ بني عباس روايت کرده به اين اعتقاد که مراد از گفته امام (ع) از «فرزندان فلان»، بني عباس مي باشد.

گاهي در روايات ظهور، تفسير به بني عباس صحيح است زيرا مراد از ذکر نام آنها، روش آنان است که در نقطه مقابل امامان (ع) بوده است، نه اينکه مراد شخص آنها و فرزندان و يا ذريّه آنان باشد... البته بندرت نياز به چنين تفسيري پيدا مي کنيم زيرا در اغلب روايات تعبير به فرزندان و خاندان فلان شده است.

به هر حال، منظور از خاندان فلان در روايت مورد بحث که فرمود: «تا زمانيکه خاندان فلان بر مسند حکم باشند، تا اينکه فرمانروائي آنان منقرض ‍ شود، با تمام شدن آن خداوند آن را بر مردي از اهل بيت قرار مي دهد» حکّام ظالم و ستم پيشه، غير از بني عباس است که سيّد موعود، بعد از آنان ظاهر مي شود و قبل از ظهور حضرت مهدي (عليه السلام) با عدالت حکمراني مي کند.

اما لفظ «آنگاه، آن مرد تنومند کوتاه اندام که داراي علامات خال بر صورت و دو نشانه ديگر بر پوست بدن دارد، پيشوايي است عادل» حکايت از اين دارد، بعد از آن سيّد کسي خواهد آمد که مفهوم آن اين است که آن شخص حضرت مهدي (عليه السلام) است و هم اوست که داراي اين نشانه هاست، چنانکه در اوصاف حضرت آمده است. اما صفت «مرد تنومند کوتاه قد» بر آن حضرت تطبيق نمي کند. زيرا در مجموعه روايات، آن حضرت بلند قامت و موزون ياد شده است، بعيد نيست که يک بخش و يا بيشتر از اين روايت، در اثر نقل سيد بن طاوس و يا ديگري از راويان، افتاده باشد. و اين مرد تنومند و کوتاه اندام، بعد از سيّد مورد نظر مي آيد و برخي از صفات ديگرش از روايت افتاده است، بدين سان نمي توانيم، اتصّال زمان



[ صفحه 237]



اين سيّد مورد نظر را به زمان ظهور حضرت مهدي (ع)، از اين روايت استفاده کنيم.


پاورقي

[1] بحار ج 52 ص 269.

[2] بحار ج 52، ص 234.