بازگشت

وعده الهي نسبت به نابودي يهوديان


«منزه و پاک است آنکه يک شب، بنده اش را به سفر شبانه برد از مسجد الحرام به مسجد اقصي که مبارک گردانيم (برکت داديم) پيرامونش ‍ را تا از نشانه هاي خود به او نشان دهيم بدرستي که او شنوا و بيناست. و به موسي تورات را داده و او را هدايت گر فرزندان يعقوب (بني اسرائيل) گردانيديم، که غير از من سرپرستي را نپذيرند. فرزندان کسي را که با نوح حمل نموديم، که او بنده اي شکرگزار بود.»

«ما در تورات حکم در انقراض بني اسرائيل نموديم زيرا شما (بني اسرائيل) در زمين دو بار فساد نموديد و بر ديگر فخر و بزرگي بسيار خواهيد نمود.»



[ صفحه 68]



يعني ما در توراتي که بر آنان فرو فرستاديم حکم قطعي به انقراض آنها کرديم شما بزودي از راه راست منحرف شده و دوباره در جامعه تبهکاري مي کنيد، چه اينکه بزودي بر ديگران فخر و برتري جوئي بسيار مي نمائيد.

«وقتي که هنگام کيفر اولين فساد فرا رسد بندگاني را از ناحيه خود که توانمند و ستبر مي باشند جهت سرکوبي شما فرستاديم، در ميان خانه ها به جستجوي خانه به خانه پرداختند و اين وعده اي قطعي بود.»

زمانيکه وقت مجازات شما بر نخستين تبهکاري خودتان رسيد بندگاني را از اطراف خود که داراي صلابت مي باشند بسوي تان فرستاديم تا شما را گوشمالي سخت بدهند آنان ميان خانه ها به جستجوي خانه به خانه پرداختند و اين وعده اي حتمي است.

«آنگاه پيروزي را براي شما، بر آنان گردانديم و شما را با ثروتها و پسران ياري نموديم و تعداد شما را بيش از آنان قرار داديم.»

سپس پيروزي را براي شما بر کساني که آنها را عليه شما برانگيختيم برگردانديم و به شما ثروت ها و فرزنداني را عطا کرديم و شما را از ياوران بيشتري برخوردار نموديم که به کمک شما عليه آنان بستيزند.

«اگر خوبي کرديد، خوبي به خود نموده ايد و اگر بدي کرديد به خود بدي نموده ايد و هنگامي که وعده بار دوم بيايد چهره هاي شما را ناخوش دارند و وارد مسجد اقصي گردند همانگونه که نخستين بار داخل شدند و آنچه را که برتر آمده نابود کنند نابود کردني.»

و آنگاه وضع شما مدتي بدين گونه ادامه داشته و چنانچه توبه نموده و بواسطه نعمتهايي که از ثروتها و اولاد به شما بخشيديم، نيک عمل نموديد به سود خودتان بوده و اگر به بدي و طغيان و خود بزرگ بيني پرداختيد فرجام بد آن، مربوط به خودتان خواهد بود، اما شما بزودي نه تنها عمل نيک ننموده بلکه به اعمال بد دست مي يازيد، ما شما را مهلت مي دهيم تا زماني که وقت مجازات و کيفر شما بر دومين فسادتان فرا رسد، آنگاه فرستادگاني را از ناحيه خودمان که بمراتب سخت تر از مرحله اول رفتار مي نمايند، مي فرستيم بلا و گرفتاري را که ناخوش داريد به ارمغان شما بياورند و سپس فاتحانه وارد مسجد اقصي گرديده به همان سان که در زمان تعقيب و جستجوي دشمن در منازل شما در مرحله اول، وارد گرديده و



[ صفحه 69]



برتري جويي و فساد گرائي شما را به نابودي کشاندند.

«شايد پروردگار شما بر شما رحم نموده و اگر باز گرديد باز گرديم و ما دوزخ را تنگنائي براي کافران قرار داديم.» [1] .

شايد پروردگارتان شما را بعد از دومين کيفر با رحمت خويش ببخشايد و چنانچه بعد از کيفر دوم، بازگشت به انحراف نموديد، ما نيز مجازات شما را از سر خواهيم گرفت و شما را در تنگناي دنيوي قرار داده و در آخرت دوزخ را زندان و حصاري بر شما قرار خواهيم داد.

نخستين نتيجه اي که از آيات قرآن کريم استفاده مي شود اين است که: تاريخ يهوديان بعد از موسي تا پايان زندگاني آنها بدين صورت خلاصه مي شود که آنها در جامعه فساد نموده تا آن هنگام مجازات شان فرا رسد، و خداوند افرادي را از ناحيه خود برمي انگيزد که بر آنان چيره خواهند شد سپس ‍ خداوند بنابر مصلحت هايي يهوديان را بر آنان پيروز مي گرداند و اموال و اولاد به آنها عطا نموده، و طرفدارانشان را در جهان بيش از آن قوم مي گرداند، اما يهود از اين اموال و ياران بهره برداري صحيح نمي نمايند، بلکه سوء استفاده نموده و بار دوم در روي زمين فساد به بار مي آورند، البته اين بار علاوه بر فساد، گرفتاري خوي تکبر و برتري طلبي شده و خويش را بسيار بهتر و برتر از ساير مردم مي پندارند. و زماني که وقت کيفرشان فرا مي رسد خداوند بار ديگر آن قوم را بر آنان چيره ساخته، و گوشمالي را در سه مرحله سخت تر از بار اول بر آنان وارد مي سازد.

دومين نتيجه: اين است که، قومي را که خداوند بار اول بر ضد آنان بر مي انگيزد، به آساني بر آنان چيره مي گردند، و به جستجوي خانه به خانه مي پردازند، آن گاه داخل مسجد اقصي شده و نيروهاي نظامي آنان را متلاشي مي کنند آنگاه خداوند بار دوم آنها را مي فرستد و بر خلاف غلبه يهوديان بر آنها و زيادي ياران و هوادارانشان، ضربات شديدتري را در سه نوبت بر آنها وارد مي سازند، که در اولين نوبت، چهره هاي پليد آنان را آشکار و آنها را رسوا ساخته



[ صفحه 70]



و چنانکه نخستين بار وارد مسجد اقصي شدند، فاتحانه وارد مسجد مي گردند. و سپس خوي تکبر و برتري جوئي آنان بر ملتها را، پايمال مي کنند.

سؤ ال اساسي که مفسران مطرح مي کنند اين است که آيا اين دو نوع فساد که يکي همراه با برتري طلبي است پايان يافته و يا آن دو کيفر وعده داده شده بر آنان واقع شده است يا خير؟

برخي از مفسران بر اين عقيده اند که هر دو مورد، انجام شده بدين ترتيب که کيفر فتنه و فساد نخستين بنوخذ نصر (بخت النصر) و مجازات دومين مرحله فساد و تباهي به دست (تيتوس) رومي انجام پذيرفته است و بعضي ديگر معتقدند که هنوز آن دو کيفر رخ نداده است.

اما نظريه درست اين است که: اولين کيفر در برابر نخستين فساد، در صدر اسلام بدست مسلمانان انجام پذيرفته، و آنگاه که مسلمانان از اسلام فاصله گرفته و دور شدند خداوند يهوديان را بر آنان چيره ساخت، و در اين مرحله نيز براي دومين بار، يهوديان در زمين ايجاد فساد و طغيان نمودند و هرگاه که مسلمانان دوباره به اسلام روي آورند زمان کيفر دوم فرا رسيده و به دست مسلمانان انجام خواهد شد. و بر اساس همين تفسير از امامان عليهم السلام رواياتي رسيده، از جمله آنکه، آن قومي را که خداوند در مرحله دوم عليه يهوديان برمي انگيزد، حضرت مهدي (ع) و ياران وي اند که اهل قم مي باشند و هم آنان که خداوند آنها را قبل از ظهور حضرت قائم (ع) برمي انگيزد، در تفسير عياشي از امام باقر (ع) روايت شده که حضرت بعد از آن که آيه شريفه «بعثنا عليکم عبادا لنا اولي بأس شديد» را قرائت نمود، فرمود:

«مراد از اين آيه حضرت قائم (ع) و ياران اوست که نيرومند و داراي صلابت مي باشند.»

و نيز در تفسير نور الثقلين، از کتاب روضه کافي از امام صادق (ع) نقل شده که آن حضرت در تفسير آيه شريفه فوق فرمود:

«خداوند قبل از خروج حضرت قائم، قومي را برانگيزد که دشمني از دشمنان آل محمد (ص) را رها ننموده، مگر اينکه او را به هلاکت مي رسانند.»



[ صفحه 71]



و در کتاب بحارالانوار، از امام صادق (ع) روايت شده که وقتي اين آيه را قرائت فرمود، عرض کرديم «فدايت گرديم آنها چه کساني هستند؟ امام سه بار فرمود: آنان به خدا سوگند اهل قم، آنان بخدا سوگند اهل قم، آنان بخدا سوگند اهل قم مي باشند.» [2] .

اين سه روايت از نظر مراد و مقصود يکسان و هماهنگ بوده و هيچ گونه اختلافي بين آنها وجود ندارد، زيرا اهل قم يعني اهل ايران، همان ياران حضرت مهدي (ع) هستند که خداوند آنان را براي زمينه سازي ظهور آن بزرگوار بر مي انگيزد و به طوري که روايات دلالت دارد، به هنگام ظهور تعدادي از اصحاب خاص ايشان در بين آنها وجود دارند. علاوه بر اينکه مقاومت يهوديان در مقابل اين مردم و مسلمانان هواداران آنان در چند نوبت انجام مي گيرد، تا آنکه حضرت مهدي (ع) ظهور کند که نابودي نهائي يهوديان را به رهبري وي و بدست با کفايت او، ارواحنا فداه خواهد بود.

و از مطالبي که دلالت دارد بر اينکه، دومين کيفر وعده داده شده يهوديان بدست مسلمانان انجام خواهد گرفت، اين است که آن قومي را که خداوند وعده فرمود، دوبار عليه يهوديان برمي انگيزد، يک امت بوده و صفاتي که براي آنان ياد شده و ويژگيهاي جنگ آنان با يهوديان جز بر مسلمانان تطبيق نمي کند. زيرا پادشاهان مصر و بابل و يونان و ايران و روم و ديگران که بر يهوديان تسلط يافتند با صفت «عبادالنا» (بندگان ما) سازگار نيستند وآنگهي طبق بيان آيات بعد از کيفر اول حادثه اي پيش نيامده که يهوديان بر آنان چيره گردند، در حالي که پس از مجازات اول يهوديان، بدست ما در صدر اسلام، آنان بر ما غلبه پيدا نمودند، و خداوند آنها را با اموال و فرزندان ياري داد، به گونه اي که افزايش هواداران آنها در جهان بيش از طرفداران مسلمانان گشته و با پشتيباني ابر قدرتها عليه ما قيام نمودند.و هم آنان هستند که در زمين فساد نموده، و بر ما و ملتهاي محروم،برتري طلبي وفخر مي کنند و اين مجاهدان و کفرستيزان اسلام هستند که ضربات خود را بر پيکر و چهره کريه آنها وارد مي سازند.

نيز آنچه بر اين معني دلالت دارد و با بررسي تاريخ يهوديان بعد از حضرت موسي (ع) روشن مي گردد، اين است که فساد در زمان گذشته، و حال يهود تحقق يافته، اما



[ صفحه 72]



برتري وعده داده شده آنها تنها در زمان ما بوجود آمده است و همين غلبه آنهاست که در پي آن دومين کيفر وعده داده شده فرا رسيده و آنها را نابود مي سازد.

و اين مطلب براي کساني که مختصري تاريخ يهوديان را، که به زودي از آن ياد خواهيم نمود، مورد مطالعه قرار دهند، أمري روشن است.


پاورقي

[1] اسراء 1-9.

[2] بحار ج 60 ص 216.