بازگشت

حسني و شيصباني و عوف سلمي


در تعدادي از روايات سخن از حسني به ميان آمده است که اشاره دارد، وي حرکتي را در عراق آغاز مي نمايد اما اين روايات نياز به دقت بيشتر دارد چرا که اين احاديث نام سه نفر، حسني مدينه، حسني مکه و حسني عراق را بيان مي کند، همچنين حسيني خراساني که در منابع حديث اهل سنت و برخي منابع خبري شيعه «حسني» ناميده شده است و هم اوست که در سال ظهور حضرت مهدي عليه السلام با سپاهيانش وارد عراق مي گردد بنابراين احتمال دارد مراد از روايات مربوط به جنبش حسني در عراق، همين قيام و حرکتش باشد و احتمال اينکه حسني ديگري قبل از او باشد نيز وجود دارد.

امام شيصباني، در مورد اين شخص روايتي از کتاب غيبت نعماني که از منابع درجه اول حديث مي باشد از جابربن يزيد جعفي نقل شده است که گفت: از امام باقر عليه السلام در مورد سفياني سؤ ال کردم حضرت فرمود:

«دسترسي به سفياني پيدا نمي کنيد تا اينکه قبل از او شيصباني در سرزمين عراق مانند آبي که از زمين بجوشد، ناگهان ظاهر مي شود و خروج مي نمايد، او نمايندگان شما را بقتل مي رساند و بعد از ماجرا در انتظار سفياني باشيد که حضرت قائم نيز خروج مي کند» [1] .

گر چه من روايت ديگري را پيرامون وي نيافتم اما همين روايت داراي چند نکته درباره اين شخص مي باشد از آن جمله:

الف او به شيصباني توصيف شده است که نسبت به شيصبان دارد و آن صفتي



[ صفحه 190]



است که امامان عليه السلام از آن تعبير به طاغوتها و اشرار مي نمايند، بگونه اي که در شرح قاموس زبيري آمده است، شيصبان در اصل نام ابليس ‍ و مورچه نر مي باشد.

ب اينکه او قبل از سفياني خروج مي کند، از روايت چنين برداشت مي شود که بين او و سفياني فاصله چنداني نيست و يا اينکه بلافاصله بعد از او سفياني خروج خواهد کرد، بدليل مفاد کلام امام باقر عليه السلام که فرمود: «بعد از او منتظر سفياني باشيد»

ج محل خروج وي عراق است که به آن زمين کوفان نيز گفته مي شود و يا اينکه در خود شهر کوفه است به هر حال خروج و يا انقلاب و يا حکومت او ناگهاني و غير منتظره است «مانند آب که از زمين مي جوشد» او انساني است طغيانگر و خونريز که مؤ منان را به قتل مي رساند و ظاهرا معناي جمله «و نمايندگان شما را مي کشد» در کلام امام باقر عليه السلام اين است که مؤ منين عالي رتبه اي را که معمولا پيشاپيش و در صدر هيئت نمايندگي حضور دارند بشهادت مي رساند. چه اينکه گفته مي شود و فد قبيله نمايندگان قبيله و يا و فد مدينه - نمايندگان شهر بمعاني صاحبان جاه و مقام و شخصيتهاي آنان است البته احتمال هم دارد معنا اين گونه باشد که هيئتهايي را که قصد زيارت بيت الله الحرام و امثال آن را دارند، به قتل مي رساند.

ما در حرکت و جنبش سفياني و لشکرکشي وي به عراق ترجيح داديم، که حاکميت شيصباني در عراق پيش از خروج سفياني و بعد از برقراري حکومت مهيا گران مقدمات ظهور و پيروانشان خواهد بود البته از ديدگاه برخي چنين شخصي با اين اوصاف بر صدام حاکم فعلي عراق انطباق دارد. چون همه اين صفات در او وجود دارد، بنابراين اگر سفياني بعد از او در شام خروج نمايد مي توان ادعا کرد که صدام همان شيصباني عراق است که در روايت وارد شده است.

اما عوف سلمي در مورد اين شخص نيز روايتي در کتاب غيبت طوسي که آن هم از منابع درجه اول حديث بشمار مي رود وارد شده است. حذلم بن بشير از امام زين العابدين عليه السلام نقل کرده که گفت:

«به علي بن الحسين عليه السلام عرض کردم، کيفيت خروج حضرت مهدي عليه السلام را برايم توصيف نموده و دلائل و نشانه هاي ظهورش را به من بشناسان حضرت فرمود: قبل از ظهور او مردي



[ صفحه 191]



بنام عوف سلمي در سرزمين جزيره خروج مي نمايد که جايگاه او تکريت و محل قتل وي مسجد دمشق مي باشد و بعد از آن شعيب بن صالح از سمرقند خروج مي کند و آنگاه سفياني ملعون که از ذريه عتبه پسر ابوسفيان است از منطقه وادي يا بس (بيابان خشک) خروج مي نمايد که در هنگام خروج او حضرت مهدي عليه السلام مخفي است و پس از آن خروج مي نمايد» [2] .

البته پيرامون اين شخص (عوف) روايت ديگري را نيافتم. اما آنچه که در متن همين روايت درباره شعيب بن صالح آمده که وي اهل سمرقند است مخالف با مطالبي است که در مصادر روايتي شيعه مشهور است که او از اهالي ري مي باشد، مگر اينکه بگوئيم وي اصالة اهل سمرقند است و همچنين کيفيت خروج ايشان قبل از سفياني را که در جاي خودش ذکر نموديم.

ظاهرا عوف سلمي عليه حکومت سوريه قيام مي کند نه عراق و مدت کوتاهي قبل از سفياني بسر مي برد. امام جزيره که مرکز جنبش و قيام اوست نام منطقه اي است در مرز عراق و سوريه و هرگاه لفظ جزيره بدون اضافه ذکر شود همين معنا از آن استفاده مي شود آنگونه که در کتب تاريخ و حديث نيز چنين آمده است البته اين جزيره به نام جزيره ربيعه و جزيره ديار بکر نيز ناميده مي شود بنابراين از لفظ جزيره نمي توان جزيرة العرب و يا جزيره ديگري را لحاظ نمود مگر در صورت اضافه شدن اين کلمه و ظاهرا معناي جمله «و جايگاه وي تکريت است» اين است که جايگاه او قبل از قيام و حرکتش و همچنين بعد از شکست او و فرارش شهر تکريت خواهد بود که امروزه يکي از شهرهاي معروف عراق است و آنچه که اين مطلب را تأييد مي کند اين است که تکريت نزديک منطقه حرکت او يعني جزيره واقع شده است. و عبارات ديگري که در برخي از نسخه ها «جايگاه وي بکريت و يا بکويت» آمده است در اثر اشتباه نسخه هاست که بجاي تکريت نقل شده است و مؤ يد اين معني اين است که در بحار و غيبت طوسي فقط تکريت آمده است روايت اشاره به اين معنا دارد که او عوف سلمي در مسجد دمشق کشته مي شود يعني در آنجا بوسيله ترور بقتل مي رسد و يا اينکه در آن محل دستگير و کشته مي شود بنابراين قضيه خروج او از جمله حوادث و



[ صفحه 192]



پيشامدهاي سرزمين شام است که با حوادث عراق نيز بي ارتباط نيست.


پاورقي

[1] بحار ج 52 ص 250 به نقل از غيبت نعماني.

[2] بحارج 52 ص 213 به نقل از غيبت طوسي.