بازگشت

بيوگرافي سفياني


بين دانشمندان اسلامي اتفاق نظر است که وجه تسميه او به سفياني به خاطر نسبت داشتن با ابوسفيان است، چرا که وي از تبار ابوسفيان بشمار مي آيد، همانگونه که فرزند زن جگرخوار نيز مي باشد به علت نسبت وي با جده اش هند زن ابوسفيان که در جنگ احد وقتي حمزه سيدالشهداء به شهادت رسيد هند کوشيد تا جگر حمزه را از فرط کينه بدندان بکشد.

از اميرمؤ منان علي (عليه السلام) نقل شده است که فرمود:

«فرزند هند جگرخوار از وادي يابس (دره خشک) خروج مي کند. او مردي است چهارشانه و بدقيافه، داراي سري بزرگ، بر صورت او اثر آبله پيداست وقتي او را مي بيني پنداري که يک چشم دارد، نامش ‍ عثمان و پدرش عيينه (عنبسه نسخه بدل) او از فرزندان ابوسفيان است وارد سرزمين قرار و معين (با آرامش و آبي گوارا) مي شود و بر بالاي منبر آنجا قرار مي گيرد.» [1] .

ميان شيعه معروف است که او از اولاد عنبسه پسر ابوسفيان است و شايد از اين رو آن را عيينه دانسته اند که کلمه عيينه در روايت با عنبسه اشتباه شده است. و در روايتي ديگر که شيخ طوسي آن را روايت کرده است وي را از فرزندان عتبه پسر ابوسفيان ياد مي کند. [2] و فرزندان ابوسفيان پنج نفرند: عتبه، معاويه، يزيد، عنبسه و حنظله.

ولي در يکي از نامه هاي اميرمؤ منان (عليه السلام) به معاويه، بطور صريح آمده است که سفياني از فرزندان معاويه است.

«اي معاويه، مردي از فرزندان تو، بدخوي و ملعون و سبک مغز و ستمکار و واژگون دل و سختگير و عصباني است. خداوند رحمت و مهر را از قلب او برده است دائي هاي او همچون سگ خون آشام اند. گوئيا من، هم اينک او را مي بينم اگر مي خواستم او را نام مي بردم و توصيف مي کردم که او پسري چند ساله است، لشکري به سوي مدينه گسيل مي دارد. آنها وارد مدينه مي شوند و بيش از اندازه دست به کشتار و فحشاء مي زنند در اين حال مردي پاک و پرهيزکار از آنها فرار مي کند، کسي که زمين را از عدل و داد سرشار



[ صفحه 117]



خواهد ساخت همانگونه که از ظلم و ستم لبريز شده است و من نام او را مي دانم و مي دانم که در آن روز چند سال دارد و نشانه اش چيست.»

از امام باقر (عليه السلام) نقل شده است که فرمود:

«او از فرزندان خالد پسر يزيد پسر ابوسفيان است» [3] .

و ممکن است جدش عنبسه يا عتبه يا عيينه يا يزيد از نسل معاويه پسر ابوسفيان باشد که در اين صورت اشتباه، برطرف مي شود.

و مشهور نزد علماي سنت اين است که نام وي عبدالله است و در نسخه خطي ابن حماد ص 74 نامش عبدالله پسر يزيد است و نيز در روايتي از منابع ما نام او عبدالله آمده است [4] ولي همچنانکه گفتيم، مشهور اين است که نام او عثمان است.


پاورقي

[1] بحار ج 52 ص 205.

[2] بحار 52 ص 213.

[3] نسخه خطي ابن حماد ص 75.

[4] بحار ج 52 ص 208.