دوران تجزيه و نزاع و کشمکش داخلي
کار آنها بدآنجا رسيد که عليه يکديگر، از نيروهاي بت پرست باقي مانده پيرامون خود و از فراعنه مصر و آشور و بابل کمک خواستند.
يهوديان پس از در گذشت حضرت سليمان عليه السلام در شکيم (نابلس) گرد آمده و اکثريت آنها با «يربعام بن نباط» که از دشمنان حضرت سليمان در زمان حياتش بود و از دست آن حضرت به آغوش فرعون مصر گريخت، بيعت نموده و با بازگشت وي يهوديان به او خوش آمد گفته و او در ساحل غربي رود اردن دولتي به نام اسرائيل تأسيس کرد و پايخت آن را شکيم يا سامره قرار داد. و تعداد اندکي از آنان با «رحبعام» پسر حضرت سليمان بيعت نموده و پايتخت خود را قدس قرار دادند و اين دولت به نام يهودا معروف گرديد.
اما آصف بن برخيا وصي حضرت سليمان که خداوند که خداوند او را در قرآن با اين جمله «عنده علم من الکتاب» (نزد او دانشي از کتاب بود) وصف نموده، از بني اسرائيل جز نسبت دروغ به وي دادن چيز ديگري بهره نبرد.
تورات مي گويد:
«کفر و بت پرستي در ميان پيروان «يربعام» امر آشکاري بود و او دو گوساله از طلا ساخته يکي از آنها را در قدس و ديگري را در «دان» قرار داد و در کنار هر يک قربانگاهي قرار داد و به آنها گفت: اين خدايان شماست که از مصر شما را به سوي
[ صفحه 86]
(شکيم) روانه ساخت، بنابراين در پيشگاه آنها قرباني کنيد و به طرف اورشليم نرويد، و ملت خواسته او را پذيرفت» [1] .
در کنار پرستش گوساله، يربعام آنان را به پرستش ديگر خداياني از جمله «عشتروت» خداي صيدونيها و «کموش» خداي موآبي ها و «مکلوم» خداي عموني ها، فرمان داد. [2] .
طبق گفته کتاب خبرهاي فرمانروايان نخستين، بعد از سه سال کشور يهودا به همين سرنوشت گرفتار شده و به پرستش بتان پرداختند. [3] .
«شيشق» فرعون مصر اين فرصت را غنيمت شمرده و در سال 926 ق. م به منظور پشتيباني از يربعام و پايان دادن به دولت يهودا، «رحبعام پسر حضرت سليمان» و طرف داران وي، طي هجومي قدس را اشغال نمود «و خزينه هاي خانه خدا و مقر فرمانروا و حتي سپرهاي زريني را که حضرت سليمان عليه السلام ساخته بود با خود برد.» [4] .
بنظر مي رسد شرائط فرعون مصر او را ياري نکرد تا سلطه مستمر خود يا هم پيمانش يربعام را تحميل کند.
بنابراين پس از عقب نشيني «شيشق» اين کشور کوچک اندکي از موجوديت خود را باز يافت. و اين نبردها با يربعام همچنان ادامه داشت، چنانکه آرامي ها از ضعف دو دولت استفاده نموده و با هجوم به کشور يهودا پس از به اسارت در آوردن سران آنها، آنان را به سوي پايتخت خود دمشق آورده و براي آنان جزيه مقرر داشتند، و اين ماجرا در زمان فرمانروايي آرامي بن هود (سال 879 843 ق.م) انجام پذيرفت. [5] .
آنگاه در زمان پادشاهي «آخاب بن عومري» در سالهاي 874 ق.م - 853 ق.م جزيه و حمايت را بر کشور يربعام مقرر نمودند.
[ صفحه 87]
همچنين تورات، نبرد فلسطينيها با اعراب در نار «کوشسيين» با کشور يهودا را در زمان فرمانروائي «يهورام» يادآور مي شود که، آنان قدس را اشغال نموده و بر اموال موجود در قصر فرمانروا استيلاء يافته و زنان و فرزندان وي را به اسارت در آورند. [6] .
و نيز مي گويد: لشکر آرامي در بيت المقدس به نبرد پرداخته و تمام سران آنجا را هلاک کرد و تمام گنجينه ها را بر گرفته و به حزائيل پادشاه آرامي ها تقديم نمود. [7] .
هم چنين يوآش فرمانرواي اسرائيل بر کشور يهودا يورش آورده و حصار شهر را ويران ساخت و تمام زر و سيم و ظروف موجود در خانه خدا و خزينه هاي سلطان را به يغما برد. [8] .
اين حالت کشمکش ميان آنان و تسلط کشورهاي مجاور بر آنان تا زمان اشغال گري آشوريان، ادامه داشت.
پاورقي
[1] کتاب (فرمانروايان) باب 12: 26-33.
[2] کتاب اخبار فرمانروايان باب 12: 31 و کتاب دوم فرمانروايان باب 11: 13-15 و باب 13: 9.
[3] کتاب اول اخبار فرمانروايان باب 14: 21-24 و کتاب دوم باب 11: 13-17 و باب 12.
[4] کتاب اخبار فرمانروايان باب 14: 25-26.
[5] کتاب دوم فرمانروايان، باب 13: 3-13.
[6] کتاب دوم فرمانروايان، باب 21: 16-17.
[7] کتاب دوم فرمانروايان، باب 24: 3 و باب 12-17-18.
[8] کتاب دوم فرمانروايان باب 14: 11-14 و باب 25: 21-24.