بازگشت

سيماي کلي دوران ظهور


با آنکه قرآن کريم معجزه جاويد پيامبر اسلام (ص) است و در هر زمان و نسلي تازگي دارد....با اين وصف از جمله معجزه هاي هميشه تازه وي خبرهايي است که توسط آن حضرت از آينده زندگي انسانها و خط سير اسلام، تا فرا رسيدن زمان بازگشت اسلام (موعود) بيان شده است عصري که خداوند دين خود را برتمام اديان و مکاتب جهان برخلاف خواست مشرکان و کافران پيروز مي گرداند.

و اين عصر ظهور اسلام که موضوع اين کتاب است همان عصر ظهور حضرت مهدي (ع) است و هيچ تفاوتي بين اين دو، در صدها روايت بشارت دهنده پيامبر (ص) و رواياتي که از طريق صحابه و تابعين و نويسندگان صحاح و مجموعه هاي روايتي که درباره اين دو عصر رسيده وجود ندارد، با آنکه اختلاف روش داشته اند. و اگر روايات امامان اهل بيت (ع) را بر آنها بيفزائيم بيش از يکهزار روايت مي شود، اگر چه ائمه (ع) همواره احاديث خود را به پيامبر (ص) نسبت نداده اند، لکن بارها تأکيد فرموده اند که آنچه بيان نموده اند از پدران پاک و از جد بزرگوارشان پيامبر اکرم (ص) مي باشد.

سيمائي را که اين روايات از اوضاع جهان در زمان ظهور ترسيم مي کند به ويژه از منطقه ظهور آن حضرت. مانند: يمن، حجاز، ايران، عراق، شام، فلسطين، مصر و مغرب (مراکش)....سيمائي است کامل که بسياري از حوادث بزرگ و کوچک و نامهاي اشخاص و اماکن را در برمي گيرد.

کوشيده ام اين روايات را از ميان احاديث فراوان، استخراج نموده و برگزينم و تا حد



[ صفحه 24]



ممکن به شکلي واضح و پيوسته و دقيق در دسترس عموم مسلمانان قرار دهم.

در اين بخش، قبل از پرداختن به مشروح آن روايات، خلاصه اي از آنها را عرضه مي دارم تا سيمائي کلي از عصر ظهور باشد.

روايات شريفه حاکي از اين است که انقلاب و حرکت ظهور حضرت مهدي (ارواحنا فداه) بعد از فراهم شدن مقدمات و آمادگيهاي منطقه اي و جهاني از مکه آغاز مي گردد...

و طبق بيان روايات، در سطح جهاني نبردي سخت بين روميان (غربيها) و بين ترکان و يا هواداران آنها که ظاهرا روسها باشند بوجود مي آيد، تا جائيکه به جنگ جهاني منجر مي گردد.

اما در سطح منطقه دو حکومت هوادار حضرت مهدي عليه السلام در ايران و يمن تشکيل خواهد شد...که ياران ايراني آن حضرت مدتي قبل از ظهور، حکومت خويش را تأسيس نموده و درگير جنگي طولاني مي شوند که سرانجام در آن پيروز مي گردند.

و اندک زماني پيش از ظهور آن بزرگوار در بين ايرانيان دو شخصيت، با عنوان سيد خراساني، رهبر سياسي و شعيب بن صالح، رهبر نظامي ظاهر شده و ايرانيان تحت رهبري اين دو تن، نقش مهمي را در حرکت ظهور آن حضرت ايفأ خواهند نمود.

اما ياران يمني وي، قيام و انقلاب آنان چند ماه پيش از ظهور حضرت بوده و ظاهرا ايشان در سامان بخشيدن به خلاء سياسي که در حجاز بوجود مي آيد همکاري مي نمايند. علت بوجود آمدن اين خلاء سياسي حجاز اين است که شاه نابخردي از خاندان فلان! که آخرين پادشاه حجاز مي باشد کشته شده و بر سر جانشيني او اختلاف بوجود مي آيد به گونه اي که اين اختلاف تا ظهور مهدي (ع) ادامه خواهد يافت.

آنگاه که مرگ عبد الله فرا رسد، مردم در جانشيني او نسبت به هيچکس به توافق نمي رسند و اين جريان تا ظهور حضرت صاحب الامر همچنان ادامه مي يابد، عمر سلطنت هاي چندين ساله بسر آمده، نوبت پادشاهي چند ماهه و چندين روزه فرا مي رسد. ابوبصير مي گويد: پرسيدم: آيا اين وضع به طول مي انجامد؟ فرمود: هرگز.

و اين درگيري بعد از کشته شدن اين پادشاه (عبدالله) منجر به کشمکش بين



[ صفحه 25]



قبيله هاي حجاز مي شود.

از جمله نشانه هاي ظهور، حادثه اي است که بين دو حرم (مکه و مدينه) رخ مي دهد.

عرض کردم: چه حادثه اي اتفاق مي افتد؟ فرمود: تعصب قبيله اي ميان دو حرم به وجود آمده و شخصي از فرزندان فلان! پانزده تن از سران و شخصيتهاي قبيله مخالف و يا از فرزندان مخالفان خود را مي کشد.

در اين هنگام نشانه هاي ظهور حضرت مهدي (ع) آشکار شده و شايد بزرگترين نشانه آن، نداي آسماني است، که به نام او در 23 ماه رمضان شنيده مي شود.

سيف بن عميره گفت: نزد ابوجعفر منصور بودم وي بدون مقدمه گفت: اين سيف بن عميره بدون ترديد ندا کننده اي از آسمان نام مردي از فرزندان ابوطالب را مي خواند. گفتم: فدايت شوم اي اميرمؤ منان، اين سخن را روايت مي کنيد؟ گفت: آري سوگند به آن کس که جانم در دست اوست آن را با گوش خود شنيدم. گفتم: اي امير مؤ منان، من تاکنون چنين حديثي از کسي نشنيده ام! گفت: اي سيف، اين سخن حق است، زمانيکه آن امر واقع مي شود، نخستين کسي که اجابت نمايد ما هستيم، مگر نه اين است که آن ندا، مردي از عموزادگان ما را مي خواند؟ گفتم: آيا آن مرد از فرزندان فاطمه (س) است؟ گفت: آري اين سيف، چنانچه اين روايت را از ابوجعفر محمد بن علي امام باقر نشنيده بودم، اگر تمام مردم روي زمين برايم مي گفتند نمي پذيرفتم، اما او محمد بن علي (امام باقر (ع) است.

طبق روايات پس از اين نداي آسماني، حضرت مهدي (ع) به طور سري با برخي از ياران و هواداران خود ارتباط برقرار مي نمايد. درباره آن بزرگوار، در سراسر گيتي سخن بسيار به ميان آمده، و نام وي زبانزد همگان گشته، و محبتش در دلها جاي مي گيرد.

دشمنان وي از ظهور آن حضرت سخت بيمناک شده، و از اين رو براي دست يافتن به او به تلاش و کوشش مي پردازند...در ميان مردم شايع مي شود که آن حضرت در مدينه منوره اقامت گزيده، و حکومت حجاز يا نيروهاي خارجي جهت کنترل اوضاع داخلي حجاز، و پايان دادن به کشمکش قبائل با حکومت وقت لشکريان سفياني را از سوريه به ياري مي طلبند.

اين سپاه وارد مدينه گشته و به هر مرد هاشمي که دست يابند او را دستگير مي کنند. بسياري از آنان و شيعيان آنها را کشته و بقيه را بزندان مي افکنند.



[ صفحه 26]



سفياني، دسته اي از نيروهاي خود را روانه مدينه مي کند و آنها مردي را در آنجا بقتل مي رسانند و مهدي و منصور از آنجا مي گريزند، و از اولاد پيامبر (ص) کوچک و بزرگ آنان دستگير شده به گونه اي که هيچکس ‍ نمي ماند جز اينکه دستگير و زنداني مي گردد،

نيروهاي سفياني در تعقيب آن دو مرد از شهر بيرون مي آيند و حضرت مهدي (ع) همانند حضرت موسي عليه السلام، بيمناک و نگران از آنجا خارج شده و رهسپار مکه مي گردد.

سپس آن حضرت در شهر مکه با بعضي از ياران خود تماس مي گيرد.... تا اينکه قيام و حرکت مقدس خويش را در شب دهم محرم بعد از نماز عشاء از حرم شريف مکي آغاز مي کند آنگاه نخستين سخنراني خود را براي مردم مکه ايراد مي فرمايد، که دشمنان وي سعي در ترور آن حضرت دارند، اما ياران آن حضرت با در ميان گرفتن آن بزرگوار دشمنان را دور و متفرق ساخته، و نخست بر مسجد الحرام و سپس بر مکه تسلط مي يابند.

و در صبح روز دهم محرم حضرت مهدي عليه السلام پيام خود را به زبانهاي مختلف به تمام جهان ابلاغ مي کند و ملل دنيا را به ياري خويش ‍ دعوت کرده، اعلام مي دارد که در مکه باقي خواهد ماند، تا معجزه اي که جد گرامي اش حضرت مصطفي (ص) وعده فرموده، و آن فرو رفتن لشکريان سفياني بزمين است که براي درهم شکستن حرکت آن حضرت راهي مکه مي شوند، به وقوع پيوندد.

اما پس از اندک زماني، معجزه وعده دادن شده در مورد سپاه سفياني که در مسير مکه به حرکت در آمده اتفاق مي افتد.

چون (سپاه سفياني) به بيابان مدينه مي رسد خداوند آنها را در زمين فرو مي برد، و اين مصداق فرموده خداي بزرگ است که فرمود: «و اگر تو اي پيامبر سختي حال تبهکاران را مشاهده کني آنگاه که ترسان و هراسان گشته و هيچ از عذاب آنان فروگذار نشود و از مکاني نزديک گرفتار شوند

«همينکه به بيابان مي رسند به زمين فرو مي روند و کساني که پيشاپيش ‍ رفته اند باز مي گردند تا ببينند آن قوم چه کردند که خود نيز به سرنوشت آنان دچار مي شوند و عقب ماندگان نيز از راه رسيده و به آنها مي پيوندند که جوياي حال آنان شوند، به همين بلا گرفتار مي شوند.

آن حضرت پس از اين معجزه فرو رفتن دشمنان در زمين، با سپاه خود که متشکل از ده و اندي هزار تن است که از مکه رهسپار مدينه مي گردد، و پس ‍ از نبردي با نيروهاي دشمن



[ صفحه 27]



مستقر در آنجا، مدينه را آزاد ساخته، آنگاه با آزادسازي دو حرم مکه و مدينه فتح حجاز و تسلط بر منطقه خاتمه مي يابد.

برخي از روايات خاطر نشان مي سازد که آن حضرت، پس از پيروزي بر حجاز راهي جنوب ايران مي شود و در آنجا با سپاه ايران و توده هاي مردم آن سامان به رهبري خراساني و شعيب بن صالح برمي خورد آنان با وي بيعت کرده و با همرزمي يکديگر با قواي دشمن در بصره به پيکار مي پردازند که سرانجام به پيروزي بزرگ و آشکاري دست مي يابند.

سپس امام (ع) وارد عراق گرديده و اوضاع داخلي آنجا را پاکسازي مي کند و با درگيري با بقاياي نيروهاي سفياني و گروهکهاي متعدد شورشي آنها را شکست داده و به قتل مي رساند.

آنگاه عراق را مرکز حکومت و کوفه را پايتخت خود قرار مي دهد، و بدين سان، يمن، حجاز، ايران، عراق، و کشورهاي خليج فارس يکپارچه تحت فرمانروائي آن حضرت در مي آيد.

رويات يادآور اين معناست که نخستين جنگي را که حضرت مهدي (ع) پس ‍ از فتح عراق به آن اقدام خواهد نمود جنگ با ترکان است:

«اول لواء يعقده يبعثه الي الترک فيهزمهم»

نخستين سپاهي که حضرت مهدي (ع) تشکيل مي دهد لشکري است که به سوي ترکها گسيل داشته و آنها را شکست مي دهد.

و ظاهرا مقصود از ترکان، روس ها است که بعد از جنگ جهاني با روميان يعني غربيها ضعيف و ناتوان مي شوند.

و امام (ع) پس از تجهيز، سپاه بزرگ قومش را راهي قدس مي گرداند، در اين هنگام سفياني در برابر آن حضرت عقب نشيني مي کند تا اينکه لشکريان حضرت مهدي (ع) در «مج عذراء» نزديک دمشق فرود مي آيند، و گفتگو و مذاکراتي ميان آن بزرگوار و سفياني انجام مي پذيرد، اما موضع سفياني در مقابل آن حضرت ضعيف است بخصوص که موج گسترده مردمي به آن حضرت گرايش پيدا مي کنند. به گونه اي که روايات نشان مي دهد، سفياني مي خواهد قدرت را به او واگذارد، اما حاميان يهودي و رومي وي و دستيارانش او را سرزنش مي کنند.

آنها با بسيج نيروهاي خود با امام (ع) و سپاه وي درگير نبردي بزرگ مي شوند،



[ صفحه 28]



نبردي که محورهاي ساحلي آن، از عکا در فلسطين گرفته تا انطاکيه در ترکيه و در داخل از طبريه [1] تا دمشق و قدس را فرا مي گيرد...

در اين هنگام خشم الهي بر نيروهاي سفياني و يهودي و رومي فرود آمده و به دست مسلمانان کشته مي شوند، به گونه اي که اگر يکي از آنان در پشت صخره اي پنهان شود، آن صخره بانگ برآورد: اي مسلمان، در اينجا فردي يهودي مخفي شده او را هلاک کن.

در اين لحظه ظفر و ياري خداوند بر امام مهدي (ع) و مسلمانان به ارمغان آمده پيروزمندانه وارد قدس مي گردند.

غربيان مسيحي به طور ناگهاني مواجه با شکست يهوديان و نيروهاي پشتيبان آنها به دست با کفايت آن حضرت مي شوند، از اين رو آتش خشم آنان برافروخته شده و عليه امام (ع) اعلان جنگ مي دهند.

ولي ناگاه حضرت مسيح عليه السلام از آسمان به قدس فرود آمده و با سخنان خويش جهانيان و بويژه مسيحيان را مورد خطاب قرار مي دهد.

فرود آمدن حضرت مسيح (ع) براي جهانيان علامت و نشانه اي است که موجب شادي مسلمانان و ملتهاي مسيحي خواهد گرديد.

به نظر مي رسد که حضرت مسيح (ع) ميان حضرت مهدي (ع) و غربي ها وساطت نموده، قرارداد صلحي به مدت هفت سال بين دو طرف بسته مي شود.

بين شما و روميان چهار پيمان صلح برقرار مي شود که چهارمين آنها به دست مردي از (خاندان) هرقل، انجام مي پذيرد و هفت سال به طول مي انجامد. مردي از عبدالقيس به نام «مستور بن غيلان» پرسيد: اين پيامبر خدا پيشواي مردم در آن روز چه کسي خواهد بود؟ فرمود: مهدي از فرزندانم، که مردي چهل ساله بنظر مي رسد، چهره اش چون ستاره تابان مي درخشد، برگونه راست او خالي وجود دارد، و در حالي که دو قباي قطواني [2] به تن دارد همچون مردان بني اسرائيل جلوه مي کند، وي گنجينه هاي زمين را استخراج نموده و شهري شرک آلود را آزاد مي سازد.



[ صفحه 29]



آنگونه که در بعضي روايات آمده غربي ها پس از دو سال پيمان صلح را مي شکنند. شايد انگيزه اين پيمان شکني، ترس و وحشتي است که حضرت مسيح (ع) در اثر ايجاد موج همبستگي مردمي در بين ملتهاي آنان بوجود مي آورد. بسياري از غربيها به آئين اسلام گرويده و حضرت مهدي (ع) را مورد حمايت و تأييد خويش قرار مي دهند.

لذا روميان در يک هجوم ناگهاني با نزديک به يک ميليون سرباز به سرزمين شام و فلسطين يورش مي آورند.

«آنگاه با شما پيمان شکني نموده و با ارتشي متشکل از هشتاد لشکر و هر لشکر دوازده هزار سرباز به سوي شما گسيل مي شوند»

و نيروهاي اسلام روياروي آنان قرار گرفته و حضرت مسيح موضع خود را هماهنگ با حضرت مهدي (ع) اعلام داشته و پشت سر وي در قدس نماز مي گزارد.

نبرد با روميان (غربيها) در همان محورهاي نبرد آزادي قدس، از عکا تا انطاکيه، و از دمشق تا قدس و مرج دابق [3] روي خواهد داد که شکستي سخت متوجه روميان و پيروزي بزرگ و آشکاري نصيب مسلمانان مي گردد.

پس از اين کارزار دروازه هاي پيروزي جهت فتح نمودن اروپا و غرب مسيحيت، به روي آن حضرت گشوده مي شود... و ظاهرا بسياري از کشورها به وسيله انقلاب ملتهاي خودشان فتح مي گردد، چرا که ملتها حکومتهاي خود را که مخالف حضرت مهدي و مسيح عليهماالسلام است سرنگون ساخته و حکومتهاي طرفدار آن حضرت را برپا مي دارند.

بعد از فتح غرب توسط امام (ع) و در آمدن آن تحت فرمانروائي آن حضرت، و اسلام آوردن بيشتر مردم آن سامان، حضرت مسيح عليه السلام رحلت نموده و حضرت مهدي (ع) و مسلمانان برپيکر او نماز مي گزارند، و آنطور که روايات مي گويد، امام عليه السلام مراسم دفن و نماز خواندن بر بدن وي را آشکارا در حضور مردم انجام مي دهد، تا همچون بار اول درباره او سخن ناروا نگويند، سپس پيکر پاک او را با پارچه اي که دست بافت مادرش مريم صديقه عليهما سلام است کفن نموده و در جوار مزار شريف در قدس به خاک مي سپارد.



[ صفحه 30]



پس از فتح جهان توسط آن حضرت و يکپارچگي تمام دولتهاي جهان به صورت يک حکومت اسلامي... امام (ع) جهت تحقق بخشيدن به اهداف الهي در ابعاد گوناگون و در ميان ملتهاي جهان اقدام مي کند، و براي تعالي بخشيدن و شکوفائي زندگي مادي و تحقق توانگري و رفاه همگان قيام نموده و جهت گسترش فرهنگ و دانش، و بالا بردن سطح آگاهي ديني و دنيايي مردم مي کوشد...

طبق برخي روايات، ميزان افزايش دانشي را که آن حضرت بر دانش مردم اضافه مي کند، به نسبت 25 به 2 است، يعني اضافه بر 2 جزء از علم را که قبلا دارا بوده اند 25 جزء ديگر را بر آن افزوده و به طور کلي دانش بشر 27 جزء خواهد شد.

هم چنانکه در زمان آن حضرت پاي ساکنان زمين به سوي ساکنان کرات گشوده مي شود بلکه مرحله گشوده شدن درهاي عالم غيبت به روي اين جهان مادي ما آغاز مي گردد، که انسانهائي از بهشت به زمين مي آيند که براي مردم اعجاز آور و خارق العاده خواهد بود.

و در روزگار آن حضرت و بعد از آن شماري از پيامبران و امامان عليهم السلام به زمين باز خواهند گشت و تا هر زمان که اراده حق تعالي باشد فرمانروايي خواهند نمود. و اين امر از نشانه هاي رستاخيز و مقدمات آن مي باشد.

به نظر مي رسد که جنبش دجال ملعون و فتنه و آشوب او يک حرکت انحرافي بهره گيري از پيشرفت علوم و حالت رفاهي باشد که در زمان امام (ع) جامعه بشري به آن دست مي يابد تا، دجال از روشهاي پيشرفته چشمبندي، براي فريب جوانان پسر و دختر و زنان که بيشتر پيروان او را تشکيل مي دهند، استفاده مي کند.

از اين رو در جهان موجي از فتنه و آشوب بوجود مي آورد که فريبکاري هاي او را باور مي کنند، اما حضرت مهدي (ع) نيرنگ هاي وي را آشکار ساخته و به زندگي او و هوادارانش خاتمه مي بخشد.

اين بود دورنمائي کلي از حرکت و انقلاب جهاني حضرت مهدي موعود(ع)... اما روزگاري که اين حوادث در آن رخ مي دهد، آشکارترين نشانه ها و رويدادهاي آن از زبان روايات چنين است:

نخست فتنه اي است که بر امت اسلامي پيش مي آيد و روايات، آن را آخرين و



[ صفحه 31]



سخت ترين فتنه ها توصيف مي کند که بر آنان وارد شده، و با ظهور امام (ع) برطرف مي گردد.

نکته قابل توجه اين است که تمام ويژگيهاي کلي و مشروح اين آشوب با فتنه و سلطه غربي ها و نيز کشورهاي شرقي هم پيمان با آن در آغاز اين قرن، تطبيق مي کند چه اينکه اين آشوب سراسر ممالک اسلامي و تمام خانواده هاي آنان را دربر مي گيرد.

خانه اي وجود ندارد، مگر اين که آن فتنه داخل آن شده و هيچ مسلماني نمي ماند مگر اينکه مورد آسيب آن واقع مي شود.

ملت هاي کافر برکشورهاي مسلمانان هجوم مي آورند، آنگونه که گرسنگان آزمند برسفره چرب و رنگين حمله مي کنند.

به هنگام آن فتنه و آشوب گروهي از غرب و گروهي از شرق آمده و برامت من حکمراني کنند.

اين فتنه از سرزمين شام، سرزميني که دشمنان ما سلطه گري استعماري سياه خويش را از آنجا آغاز نموده، و آن را کانون پرتو افکن تمدن مي نامند شروع مي شود در نتيجه آشوبي به پا مي شود که در زبان روايات به «فتنه فلسطين» از آن ياد شده، آشوبي که کشور شام در اثر آن، هم چون آب درون مشک به هم مي خورد.

«چون فتنه فلسطين برپا شود منطقه شام دچار آشفتگي و نابساماني گردد، مانند بهم خوردن آب در مشک، و آنگاه که زمان پايانش فرا رسد پايان يافته و اندکي از شما پشيمان مي شويد.»

روايات، نسل ها و فرزندان مسلمان را بدين گونه توصيف مي کند: که آنان با فرهنگ اين فتنه و آشوب نشو و نما مي کنند به گونه اي که از ديگر فرهنگ ها بي اطلاع مي مانند... و فرمانروايان ستمگري که با احکام کفر و هوا و هوس ‍ بر مسلمانان حکمراني نموده و آنان را با بدترين وضعي شکنجه مي دهند.

احاديث شريف، به وجود آورندگان اين آشوب را روميان (غربيها) و ترکان که ظاهرا مراد از آنان (روسها) باشند، نام برده، و آنگاه که حوادث بزرگي در سال ظهور حضرت مهدي (ع) رخ مي دهد، آنان نيروهاي خود را در رمله فلسطين و در انطاکيه در ساحل ترکيه سوريه و در جزيزه، واقع در مرزهاي سوريه عراق ترکيه، مستقر مي سازند.



[ صفحه 32]



زمانيکه روم و ترک (روسيه و غرب) عليه شما شورش... و با يکديگر نيز مخالفت و کشمکش مي نمايند و جنگ و درگيري ها در جهان رو به افزايش مي رود، هواداران ترکان، جهت استقرار در جزيره و خوارج روم به انگيزه فرود آمدن در رمله به حرکت در مي آيند

هم چنين در روايات آمده که آغاز ظهور آن بزرگوار از ايران خواهد بود.

نقطه آغاز ظهور او از سوي مشرق است و چون آن هنگام فرا رسد، سفياني خروج مي کند.

يعني، آغاز مقدمات و زمينه ظهور آن حضرت بدست طرفداران سلمان فارسي، ياران درفش هاي سياه انجام پذيرفته و نهضت آنان به دست مردي از قم به وجود مي آيد.

مردي از قم قيام نموده و مردم را به حق دعوت مي نمايد. گروهي که گرد او جمع مي شوند، دلهاشان چون پاره اي آهن محکم و استوار است و آنچنان نستوه اند که از تند بادها و طوفانهاي کارزار نمي هراسند، و از نبرد خسته و افسرده نشده و وحشتي به دل راه نمي دهند، و همواره توکل و اتکاء آنها به خداوند است و فرجام نيکو از آن تقواپيشگان خواهد بود.

آنان پس از بپاخاستن و به وجود آوردن انقلابشان از دشمنان خود (ابرقدرتها) مي خواهند که آنها را به حال خود رها نموده و در امور آنها دخالت نکنند، اما آنان بر اين امر اصرار دارند.

حق را مي جويند، به آنان سپرده نمي شود، بار ديگر خواستار آن مي شوند ديگر بار نيز سپرده نمي گردد. با مشاهده اين وضع سلاح بر دوش ‍ گرفته، و به مبارزه ادامه مي دهند تا خواسته آنها را عملي مي نمايند ولي اين بار اينان نمي پذيرند، تا اينکه قيام نموده.... و پرچم نهضت را به دست صاحب شما يعني (حضرت مهدي (ع) مي سپارند، و کشته هاي آنان شهيدان راه حق هستند

و به گفته روايات آنها سرانجام در جنگ طولاني خود پيروز گشته و دو شخصيتي که وعده داده شده در بين آنان ظاهر مي شوند. که يکي خراساني بعنوان فقيه و مرجع، يا رهبر سياسي، و ديگري شعيب بن صالح که جواني گندم گون، با ريش کم پشت از اهالي ري، مي باشد به عنوان فرمانده نظامي مي باشد.



[ صفحه 33]



با سپردن اين دو شخصيت پرچم اسلام را به حضرت مهدي (ع)، با نيروهاي خود در نهضت آن حضرت شرکت مي نمايند. و شعيب بن صالح به سمت فرماندهي کل قواي حضرت مهدي (ع) نائل مي گردد.

هم چنين روايات از حرکتي ياد مي کند که در سوريه توسط «عثمان سفياني» که از هواداران روميان و هم پيمان با يهود است برپا شده و وي سوريه و اردن را يک پارچه در قلمرو حکومت خويش در مي آورد.

خروج سفياني امري حتمي است که از آغاز تا انجام آن پانزده ماه به طول مي انجامد. شش ماه آن را به جنگ و کشتار پرداخته و با به تصرف در آوردن پنج منطقه، نه ماه کامل بر آن مناطق فرمانروائي مي کند.

طبق گفته روايات آن مناطق پنجگانه علاوه بر سوريه و اردن، احتمالا لبنان را نيز در بر مي گيرد.

اين وحدت ناميموني است که توسط سفياني در کشور شام به وجود مي آيد، زيرا که هدف آن ايجاد يک خط دفاعي (عربي) از اسرائيل، و پايگاهي براي روياروئي با ايرانيان و زمينه سازان حکومت حضرت مهدي (ع) مي باشد.

از اين رو سفياني اقدام به اشغال و تصرف عراق نموده و نيروهاي وي وارد عراق مي گردند.

او تعداد يکصد و سي هزار نيرو را به کوفه اعزام مي نمايد و آنها در محلي بنام «روحاء» و «فاروق» فرود مي آيند، آنگاه شصت هزار تن از آنان روانه کوفه شده و در محل مقبره حضرت هود (ع) در نخيله منزل مي کنند، و گويا من سفياني (و يا همراه و يار او) را مي بينم که در کوفه و در زمينهاي پهناور و سرسبز شما رحل اقامت افکند و منادي او بانگ برمي آورد که هر فردي سر شيعه علي را بياورد هزار درهم به او داده مي شود، در اين هنگام است که همسايه به همسايه اش حمله ور شده و مي گويد اين شخص از زمره آنان است.

آنگاه سفياني را به پرکردن خلاء سياسي که در حجاز بوجود آمد وادار مي نمايند و براي مبارزه و نابودي حکومت حضرت مهدي (ع) که زبانزد مردم بوده و انتظار آغاز آن را از



[ صفحه 34]



مکه دارند، حکومت سفياني را تقويت مي نمايند.

از اين رو سفياني سپاه خود را به حجاز گسيل داشته و نيروهايش با ورود به شهر مدينه در آنجا دست به فساد زده و سپس آهنگ مکه مي نمايند، جائي که حضرت مهدي (ع) نهضت خويش را از آن مکان آغاز نموده است. پس ‍ از آن معجزه اي که پيامبر (ص) در مورد سپاه سفياني قبل از رسيدن به مکه وعده داه است، يعني فرو رفتن به زمين، رخ خواهد داد.

پناهنده اي به خانه خدا پناه مي برد، آنگاه سپاهي به سوي او فرستاده مي شود، همين که به بيابان مدينه مي رسند در زمين فرو مي روند.

پس از آن سفياني بعد از شکست از ايرانيان و يمني ها در عراق، و شکستي که در حجاز به دست حضرت مهدي (ع) به واسطه معجزه فرو رفتن در زمين نصيب او مي گردد، عقب نشيني مي کند و جهت روياروئي با پيشروي امام (ع) که با سپاه خويش راهي دمشق و قدس مي باشد، به جمع آوري و بازسازي نيروهاي خود در داخل کشور شام مي پردازد.

روايات اين نبرد را حماسه اي بزرگ دانسته که از عکا تا صور و انطاکيه در ساحل دريا، و در داخل منطقه، از دمشق تا طبريه و قدس امتداد مي يابد.

در اين گيرودار خشم خداوند بر سفياني و همدستان يهودي و رومي (غربي) وي فرود آمده و پس از شکستي سخت و کوبنده، سفياني به اسارت در آمده و کشته مي شود، آنگاه حضرت مهدي (ع) به همراهي مسلمانان وارد قدس مي گردد.

هم چنانکه روايات نهضت ديگري را که زمينه ساز حکومت آن حضرت بوده و در يمن پديد مي آيد، ياد نموده و رهبر آن نهضت «يمني» را ستوده و ياري نمودن وي را بر مسلمانها واجب مي شمارد:

در بين پرچمها هيچ پرچمي از درفش يمني هدايت کننده تر نيست پس از خروج يمني فروش سلاح به مردم حرام است و چون خروج کند و به ياري او بشتاب زيرا که درفش او درفش هدايت است. جايز نيست هيچ مسلماني از آن سرپيچي نمايد که اگر چنين کند اهل آتش خواهد بود، چرا که يمني مردم را به حق و راه راست فرا مي خواند.

چنانکه روايات، از ورود نيروهاي يمني به عراق جهت ياري ايرانيان در برابر نيروهاي سفياني خبر مي دهد و ظاهرا وي و سپاهيانش در ياري نمودن حضرت مهدي (ع) در



[ صفحه 35]



حجاز نقش مهمي را ايفا مي کنند.

هم چنين از نهضت مردي مصري قبل از خروج يماني و سفياني به ميان آمده و جنبشي ديگر را به فرمانده ارتش مصر، و حرکتي را به قبطيان اطراف مصر نسبت مي دهد. آنگاه ورود نيروهاي غربي يا مغربي را به مصر، و به دنبال آن خروج سفياني را در کشور شام خاطرنشان مي سازد.

و نيز از روايات چنين بر مي آيد که حضرت مهدي (ع) براي مصر موقعيت تبليغي خاصي در سطح جهان قرار مي دهد و آنجا را به عنوان منبر سخنراني خويش انتخاب مي فرمايد و سپس کيفيت ورود آن حضرت و يارانشان را به مصريان مي نمايد:

آنگاه آنان (مهدي (ع) و يارانشان) وارد مصر شده و حضرت بر فراز منبر آن قرار مي گيرد و با مردم سخن مي گويد: زمين بر اثر عدل و داد رونق و نشاط تازه اي به خود گرفته، و آسمان باران رحمت خود را فرو مي بارد، درختان بارور شده و زمين گياهان خود را مي روياند و زينت بخش ‍ ساکنان خود مي گردد، حيوانات وحشي به گونه اي در آرامش و امنيت بسر مي بردند که همچون حيوانات اهلي مي توانند در همه جا آسوده بچرند. دانش در دل مؤ منان آن چنان جاي گزين مي شود که هيچ مؤ مني از لحاظ علمي به برادر ديني اش نياز پيدا نمي کند. آن روز، مصداق اين آيه شريفه «يغني الله کلا من سعته» (خداوند همگان را از غناي بي کران خويش توانگر مي سازد) آشکار مي گردد.

اما در مورد کشورهاي اسلامي مغرب، بنا به گفته روايات، نيروهايي از آنجا وارد سرزمين شام و چه بسا مصر گرديده، و برخي از آنها داخل عراق مي شوند.... و مأموريتهاي آنان همچون مأموريت نيروهاي بازدارنده عرب و يا بين المللي است که به نفع اسلام و مسلمانان نخواهد بود. اين نيروها در شام با نيروهاي ايراني و زميه سازان دولت حضرت مهدي (ع) روياروي شده و با يکديگر به زد و خورد مي پردازند. پس از آن به سوي اردن عقب نشيني نموده، و باقيمانده آن بعد از خروج سفياني عقب نشسته و يا به او مي پيوندند. و سپس به کمک دولت مصر که با قيام مردم خود روبرو شده، و يا به ياري نيروهاي غربي که اندکي قبل از خروج و حرکت سفياني در شام وارد سرزمين مصر شده اند مي شتابند.

روايت مربوط به عصر و زمان ظهور حضرت (ع) خاطرنشان مي سازد که يهوديان در



[ صفحه 36]



آخرالزمان در روي زمين ايجاد فساد و فتنه نموده و گرفتار تکبرورزي و خود بزرگ بيني مي گردند. آنگونه که خداوند در قرآن آنان را وصف نموده، اين خوي برتري جوئي به دست پرچمداراني که از خراسان خروج مي نمايند نابود مي گردد.

چرا که هيچ چيز نمي تواند آنان را از تصميم خود برگرداند تا آنکه درفش هاي خود را در قدس به اهتزاز در آورند.

و ايرانيان قومي هستند که به زودي خداوند متعال آنان را عليه يهوديان برخواهد انگيخت.

ما بندگان نيرومندي از خود را عليه شما بر مي شورانيم

روايات، هلاکت موعود يهوديان را که در يک وهله و يا چندين وهله پيش از ظهور حضرت (ع) و بعد از آن اتفاق مي افتد، مشخص ننموده، اما آخرين مرحله آن را وصف مي نمايد که به دست تواناي حضرت مهدي (ع) و سپاهيان وي که بيشتر آنها ايراني هستند به هلاکت مي رسند.

و اين رويداد به صورت کارزاري بزرگ است که در آن عثماني سفياني حاکم سرزمين شام در کنار يهوديان و روميها و در خط مقدم دفاعي آنان قرار داد.

بنا به نقل روايات، امام مهدي (ع) نسخه هاي اصلي تورات را از درون غاري در انطاکيه و کوهي در فلسطين و از درياچه طبريه بيرون آورده و با استناد به آن يهوديان را محکوم نموده و نشانه و علامتها و معجزات را براي آنان آشکار مي سازد.

برخي از يهوديان که بعد از نبرد آزادي قدس جان سالم بدر برده اند تسليم آن بزرگوار شده و کساني که تسليم نمي شوند از کشورهاي عربي اخراج مي گردند.

آنطور که از روايات استفاده مي شود، اندکي قبل از ظهور حضرت، جنگي جهاني بين روميان و ترکان يعني غربيها و روسيه رخ مي دهد که سبب آغاز آن از ناحيه مشرق است و از پاره اي ديگر از روايات چنين برمي آيد که جنگ مزبور به صورت جنگهاي منطقه اي خواهد بود.

در سال ظهور آن حضرت (ع) جنگهاي زيادي در روي زمين به وقوع مي پيوندند که



[ صفحه 37]



خسارتهاي آن متوجه آمريکا و اروپا مي گردد.

«آتش جنگ در مغرب زمين همچون شعله ور شدن آتش هيزم بسيار برافروخته مي گردد، بين مردم شرق و غرب و حتي مسلمانان ايجاد اختلاف مي شود، و مردم در اثر هراس و وحشتي که دارند با رنج و گرفتاري سختي روبرو خواهند شد»

هم چنين روايات خبر مي دهد که زيانهاي جاني و تلفات اين جنگ بعلاوه بيماري طاعون که پيش از جنگ و پس از آن شيوع پيدا مي کند، به دو سوم ساکنان زمين مي رسد، و اين خسارتها به مسلمانان وارد نمي گردد مگر به صورت غير مستقيم.

«اين حادثه رخ نمي دهد مگر اينکه دو سوم مردم جهان از بين مي روند، پرسيدم: وقتي دو سوم مردم از بين بروند چه کسي باقي خواهد ماند؟ فرمود: آيا شما نمي خواهيد جزء يک سوم باقي مانده باشيد؟»

پاره اي روايات، اشاره دارد به اينکه اين نبرد در چند مرحله انجام مي پذيرد، و آخرين مرحله آن بعد از ظهور حضرت مهدي (ع) و آزاد سازي حجاز توسط آن بزرگوار و ورود او به عراق خواهد بود.

البته آزاد نمودن حجاز مربوط به نابساماني و خلاء سياسي و بحران حکومت در آن جاست که مشروح آن در فصلهاي بعدي خواهد آمد.



[ صفحه 39]




پاورقي

[1] شهر طبريه و درياچه معروف آن در فلسطين قرار دارد.

[2] قطوان نام منطقه اي در کوفه.

[3] نام منطقه اي در فلسطين اشغالي.