بازگشت

عنصر صبر در انتظار


انتظار بدون عنصر پايداري و شکيبايي و صبر در برابر مشکلات، پوسته اي است بدون مغز و قالبي است بي محتوا، و در حقيقت انتظار نيست، روح و جوهر اصلي انتظار، مقاومت و صبر است. کسي که منتظر تحقق يافتن هدف آرماني است بايد تا فرا رسيدن زمان پيدايي هدف و شکل گرفتن آرمان، پايداري و شکيبايي کند، و تاب و توان از دست ندهد، و هر ناملائمي را در آن راه با بردباري بپذيرد. و چون صبر و پايداري را از دست داد و بي شکيب گرديد، و تاب و توان بر زمين نهاد، انتظار را نيز از دست داده است، زيرا که پايداري و صبر، تحقق بخش جوهر انتظار است. از اين رو، همواره خصلت الهي و حياتي انتظار با صبر و پايداري قرين گشته است. و در احاديث از انتظار در پرتو صبر و انتظار فرج با صبر، سخن گفته اند:

امام علي عليه السلام:

«...استعينوا بالله و اصبروا، ان الارض لله يورثها من يشاء من عباده و العاقبة للمتقين. [1]

...از خدا کمک بگيريد و پايداري پيشه سازيد، که زمين از آن خدا است و به هر کس خواست آن را به وراثت مي دهد، و سرانجام (نيک) از آن پرواپيشگان است.

وعده حتمي الهي درباره وراثت صالحان پهنه زمين را، در صورت صبر و استقامت، تحقق مي پذيرد.

امام صادق عليه السلام:

«من دين الائمة الورع... و انتظار الفرج بالصبر.» [2] .

از دين امامان (که مردم را به آن فرا مي خوانند) پارسايي است... و انتظار فرج با صبر و شکيبايي.

امام رضا عليه السلام:

«ما احسن الصبر و انتظار الفرج...» [3] .

چه نيکو است شکيبايي و انتظار فرج...

صبر و پايداري مردم در آخرالزمان ستايش شده است، و همين خصلت مهم، مايه امتياز آنان از مسلمانان صدر اسلام به شمار آمده است.

امام صادق عليه السلام:

«عن النبي صلي الله عليه و آله سيأتي قوم من بعدکم، الرجل الواحد منهم له اجر خمسين منکم. قالوا يا رسول الله: نحن کنا معک ببدر و احد و حنين، و نزل فينا القرآن؟ فقال: «انکم لو تحملوا لما حملوا لم تصبروا صبرهم» [4] .

امام صادق عليه السلام، به نقل از پيامبر صلي الله عليه و آله: پس از شما کساني بيايند که يک نفر ايشان پاداش پنجاه نفر از شما را داشته باشد. (اصحاب) گفتند: اي رسول خدا ما در جنگ بدر و احد و حنين با تو بوديم و درباره ما آيه نازل شده است؟ پيامبر فرمود: «اگر آنچه به ايشان رسد (از حوادث ايام) به شما رسد، شکيبايي آنان را نداريد».

هدف اصلي از انتظار، زنده نگاه داشتن روح اميد و نشاط، و احساس تعهد و مسئوليت، و پيوند روحي با امام موعود است. و زنده بودن اميد و احساس مسئوليت، بدون صبر، ممکن نيست.

امام علي عليه السلام:

«انتظروا الفرج، و لا تيأسوا من روح الله، فان احب الاعمال الي الله - عزوجل - انتظار الفرج -.» [5] .

منتظر فرج باشيد، و از گشايش الهي مأيوس نگرديد، زيرا که محبوبترين کارها نزد خداي بزرگ انتظار فرج است.

زمينه اصلي پايبندي به تکليف و پيوند با حق و عدل و با امام موعود عليه السلام در انتظار تحقق مي پذيرد. و انتظار است که پديد آورنده اميد است. و يأس است که عوامل اصلي تکليف نشناسي و بي تعهدي و دوري از حق و عدالت و گسستن پيوند از امام و آرمانهاي الهي اوست بنابراين، جا دارد که انتظار فرج و اميد به آينده و تحقق جامعه آرماني مهدوي برترين اعمال شمرده شود:

امام رضا عليه السلام:

«ن آبائه عليه السلام عن رسول الله صلي الله عليه و آله: افضل اعمال امتي انتظار فرج الله - عزوجل. [6]

امام رضا عليه السلام به نقل از پدرانشان، از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله: برترين اعمال امت من، انتظار فرج از سوي خداوند بزرگ است.

همچنين جامعه و مردم معتقد به اسلام و دين باوران راستين و معتقدان به درستي وعده هاي قران و پيامبر و امامان، بايد از رخنه وسوسه هاي شيطاني در دل خود مانع گردند، و در دوران تباهيها، دشواريها، حوادث ناگوار، شکستهاي پياپي، رنگ باختگي ادعاها، نافرجامي تلاشها و کوششها، به نتيجه نرسيدن قيامها و منحرف شدن انقلابها، بايد در دل و دورن استوار باشند، و هيچگونه تزلزل و نااميدي به خويش راه ندهند. شکيبا باشند و بدانند که هر گونه يأس در هر شرايطي پديده اي شيطاني است.

د امام صادق عليه السلام:

«... فلا يستفزنک الشيطان، فان العزة لله و لرسوله و للمؤ منين، و لکن المنافقين لا يعلمون. الا تعلم ان من انتظر امرنا و صبر علي ما يري من الاذي و الخوف، هو غدا في زمرتنا...» [7] .

...شيطان تو را تحريک نکند. زيرا که عزت از آن خدا و پيامبر و مؤ منان است ليکن منافقان نمي دانند. آيا نمي داني کسي که منتظر امر ما (حاکميت و اجتماع آرماني ما) باشد، و بر بيمها و آزارهايي که مي بيند شکيبايي ورزد در روز بازپسين در کنار ما خواهد بود...

باري، تلاشهاي ناکام، کوششها و جوش و خروشهاي فراواني که به هدف نرسيده است، ممکن است کساني را دچار يأس و شکست کند، و شکيب از ايشان بستاند، و از کارآيي دين خدا و رهبري الهي و آينده آن مأيوس سازد. اين يأس از منطق دين و آيين خرد بدور است. بايد از نفوذ چنين انديشه هايي در ذهن افراد و جامعه پيشگيري کرد، و با تکيه به خدا و ايمان به حتميت وعده هاي الهي و اعتقاد به اصالت راه پيامبران و حقانيت تعاليم امامان معصوم عليه السلام، پايداري را زنده نگاه داشت، و صبر پيشه کرد، و اميدها را به يأس بدل نساخت و پيروزي دين خدا و عزت حتمي مؤ منان و تحقق جامعه عدالت بنياد مهدوي را وعده تخلف ناپذير دانست.

اجتماع شيعه، داراي چنين انتظاري است اگر شيعي مذهب است. [8] .

امام صادق عليه السلام:

«المؤ من الطاق! يا ابن النعمان، و لا يکون العبد مؤ منا حتي تکون فيه ثلاث سنن: سنة من الله، و سنة من رسول الله، و سنة من الامام... و اما التي من الامام فالصبر في البأساء و الضراء حتي ياتيه الله بالفرج.» [9] .

اي پسر نعمان! انسان مؤ من نيست مگر اينکه سه خصلت را در خود پديد آورده باشد: خصلتي از خدا و خصلتي از پيامبر و خصلتي از امام... آن خصلتي را که از امام بايد در خود پديد آورد شکيبايي در دشواريها و مشکلات است، تا فرج و گشايش الهي برسد.

در دعاها، حالت انتظار منتظران راستين، چنين ترسيم شده است:

«فلو تطاولت الدهور، و تمادت الاعمار، لم ازدد فيک الا يقينا، و لک الا حبا و عليک الا متکلا و معتمدا، و لظهورک الا متوقعا و منتظرا و لجهادي بين يديک مترقبا...» [10] .

...اگر روزگاران به دراز کشد و عمر طولاني شود، يقينم به تو افزون گردد، و دوستيم فزوني يابد، و بر تو (بيش از پيش) تکيه کنم و مدد بخواهم، و چشم به ظهورت دارم و منتظرم، و آماده جهاد در راه توام...

گذشت روزگار و دير پايي نظامهاي ستم بنياد و انبوهي حوادث و ويرانيها و سيطره ناکامي و سلطه شکستهاي پياپي و انقلابهاي نافرجام، منتظر راستين را از آينده مأيوس نخواهد ساخت، و در اصالت راه و کار خود ترديد نخواهد کرد، و در نيمه شب سرد و تاريک يلداي زندگي، ايمان به نيمروز گرم و روشن تابستان را در دل زنده و پويا نگاه خواهد داشت.


پاورقي

[1] «مکيال» 2/195.

[2] «بحار» 52/122.

[3] «بحار» 52/129.

[4] «مکيال»2/222؛ به نقل از «غيبت شيخ طوسي»، باب «علائم الظهور».

[5] «بحار»52/123.

[6] «تحار» 52/. 122.

[7] «کافي» 8/37؛ «مکيال»2/290.

[8] بايد همه جامعه هاي اسلامي داراي چنين وضعي باشند. نه تنها شيعه، زيرا

مسئله مهدي عليه السلام و ظهور او امري اسلامي است که پيامبر اکرم صلي الله عليه و

آله خبر آن را داده است، و در دهها کتاب از کتب معتبر

اهل سنت، در آن باره احاديثي مهم و فراوان رسيده است.

[9] «تحف العقول»/ 229 - 230.

[10] «مفاتيج الجنان»/ 527.