بازگشت

وضع معابد


در نگارش اين بخش، و ديگر بخشها و نوشته ها، هيچ انگيزه اي جز عرضه حقايق دين و شناساندن اسلام ناب و راستين، در سر نبوده است، روشن است که کتابها و نوشته هايي که به اين منظور و با اين انگيزه ها نگارش مي يابد و نشر مي گردد، مسئوليت بزرگي دارد که مهمترين آن تصوير و ترسيم درست آيين الهي است. و در اين راه و راستا کتمان حقايق گناهي نابخشنودني است، و هر گونه فروپوشي حق و حقيقت (بنا به ملاحظاتي)، مخدوش ساختن چهره واقعي دين خدا است. در دوران ظهور، مذهب به سوي هدف اصلي هدايت مي شود، و جهتگيري و حرکت مذهبي، در راه سعادت و رفاه و تعالي انسان قرار مي گيرد، و از قشريگري و سطحي نگري و تجمل گرايي زايد - که کار مذاهب باطل يا منحرف است - دور مي گردد. از اين رو، امام مهدي عليه السلام، در آغاز رستاخيز خويش به پيرايش شهرها و آباديها از مظاهر تجمل گراييها و مصرف زدگيها، بويژه در سازمانها و مؤ سسات مذهبي مي پردازد. امام همه امکانات و نيروها را صرف هدفهاي اصلي مذهب مي کند يعني برپايي عدالت و رفاه عمومي و نجات انسانها از چنگال اهريمني ظلم و محروميت. براي تحقق اين آرمانها، بضرورت تزيين معابد و مساجد، و ظاهرسازيهاي بي محتوا و تشکيلات عريض و طويل به نام مذهب و دين ممنوع مي گردد، و همه مظاهر اينگونه معابد ويران مي شود، و کساني که بخش عمده اي از ثروت جامعه را صرف اينگونه تجملات و تشريفات کرده و از فقر و تهيدستي انسانها نگران نشده اند کنار زده مي شوند، و معابد به صورت ساده و بي آرايش و دور از هرگونه تزيين و تجمل در مي آيد، و مظاهر زندگي دنيا و دنياداران از راه خدا و خانه خدا و معابد ديني زدوده مي گردد.

مبارزه با بدعتها و روشهاي ناانساني و غير اسلامي در همه زمينه ها، - بويژه تصفيه مذهب و سازمانهاي وابسته به آن - از کارهاي اصلي امام موعود عليه السلام است. از اين رو، ريشه سوزي بدعتها در مساجد و معابد کاملا مورد توجه است.

از ويژگيهاي دوران پيش از ظهور و کژيها و نادرستيها و انحرافهايي که سراسر عالم را فرا گرفته است، نفوذ تزيين و تشکيلات و مظاهر دنياپرستي در درون معابد است. هر چه معابد و مساجد از حقيقت خالي شود، از ظواهر نفيس ‍ و آرايشي پر مي گردد. بر اين موضوع در احاديث معصومان عليه السلام تأکيدهاي فراواني شده است:

پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله:

«... و حليت المصاحف و زخرفت المساجد...» [1] .

-... (در آخر الزمان) قرآنها را زينت مي کنند، و مساجد را آذين مي بندند...

پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله:

«يا سلمان!... ان عندها تزخرف المساجد کما تزخرف البيع و الکنائس، و تحلي المصاحف، و تطول المنارات و تکثر الصفوف بقلوب متباغضة و ألسن مختلفة...» [2] .

- اي سلمان!... در «آخر الزمان» مساجد آذين بندي شود، مانند کليساها و کنيسه ها، و قرآنها را زينت کنند، و مناره ها بلند گردد، و صف نمازگزاران زياد شود، که با دلهاي پر از کنيه و زبانهاي چند گونه گرد آيند...

جاي شگفتي است،آيا آيين الهي اسلام، که در سراسر تعاليم خود با مظاهر دنيايي و دنيا پرستي و تجمل گرايي و اشرافيگري که شيوه زندگي مترفان و مسرفان و متکاثران و از خدا بيخبران و طاغوتان و طاغوتچگان است مبارزه مي کند، و با تعبيرهايي کوبنده و قاطع بر اين امور خط سرخ مي کشد، اين امور را در معابد و مساجد و سازمانهاي وابسته به خود مي پذيرد؟ آري غفلت از مسائل اصولي جامعه توحيدي و نيازهاي اصلي جامعه مؤ منان، باعث چنين انحرافهايي شده است، و چنين بدعتهايي جزو شعائر دين خدا و مايه ترويج دين به حساب آمده است. و اين امر از بيخبري از مباني دين و روح تعاليم اسلام برخاسته است، و يا خواسته ها و هواهاي نفساني و نوعي دنياداري است، که الهي جلوه کرده است. در رستاخيز ظهور، اين بدعتها از دامن کتاب خدا و ساحت مساجد پيراسته مي شود. و دين از هر گونه مظاهر مادي پاک مي گردد، و دين خالص در مساجد و معابد عرضه مي شود.

در اين بخش، سخن از بزرگي و فراخي معابد و مساجد نيست، زيرا که بزرگي مساجد و محافل مذهبي بايد به فراخور جمعيتها و آباديها باشد، و امام خود مسجدي در بيرون شهر کوفه بنا مي کند که هزار در دارد. [3] و البته مرکزيتي که کوفه در دوران ظهور مي يابد، و گروه گروه مردم آباديها و سرزمينهاي دور و نزديک بدان سوي روي مي آورند، چنين گسترشي را ناگزير مي سازد.

همواره در طول تاريخ معابد و مساجد گرفتار چنين تشريفاتي شده است، و اينها به دست بانيان اصلي دين، بنياد نشده و ايجاد نگرديده است، يعني به نوع مذاهب که بنگريم در آغاز ظهور و در اصل از سادگي و بي آلايشي فراواني برخوردار بوده است، و آلايشها و آرايشها همه در دوره هاي بعد و به دست دنيا اينگونه تعبير براي بيان فزوني و کثرت است. داراني که در محافل ديني نفوذ کرده اند صورت گرفته است. مي توان احتمال داد دنياداران مسرف و مال اندوز مي خواسته اند با اينگونه کارها و هزينه گزاريها، حربه دين عليه خودشان را کند کنند، و بر آن همه ظلمها و حقکشيها سرپوش گذارند، و از اين رهگذر مانع طرد و لعن و بي اعتنايي محافل مذهبي نسبت به خودشان گردند.

اين موضوع در زمان حاضر نمونه هاي زيادي دارد، و شايد در گذشته نيز چنين بوده است. يا اينکه معابد مجلل مذهبي به دست حکومتهايي پايه ريزي مي شده است که در اصل و بنياد ضد مذهبي بوده اند، و از اينراه قصد داشتند توده هاي مردم را بفريبند، و خود را دين باور و دوستدار مذهب و آيين خدا بنمايانند، تا از خشم و نفرت عمومي و شورش مردمان در امان بمانند، و اين نيز نمونه هاي فراواني بويژه در جامعه هاي اسلامي دارد.

امام باقر عليه السلام:

«اذا قام القائم عليه السلام سار الي الکوفة، فهدم بها اربعة مساجد، و لم يبق مسجد علي الارض له شرف الا هدمها و جعلها جماء...» [4] .

- آنگاه که قائم قيام کند، وارد کوفه مي شود، و دستور مي دهد تا مساجد چهارگانه آن را خراب کنند، و هر مسجدي در روي زمين که داراي کنگره (طاغهاي بلند، گلدسته ها) باشد، تخريب مي گردد، و تمام مساجد هموار (بي برج و بارو و گنبد و گلدسته) خواهد شد...

امام صادق عليه السلام:

«اذا قام القائم هدم المسجد الحرام حتي يرده الي أساسه، و حول المقام الي الموضع الذي کان فيه...» [5] .

- هنگامي که قائم قيام کند مسجد الحرام را ويران کند تا به جاي پايه هاي نخستين خود باز گردد، و «مقام» ابراهيم عليه السلام را به جايگاه پيشين باز گرداند...

حتي «مسجد الحرام» از اين بدعت زدايي و پيرايش الهي، در امان نيست، و تشکيلات و تشريفات از دامن اين معبد بزرگ الهي نيز دور مي گردد و به شکل نخستين باز مي آيد و براي اهميت موضوع احاديث ديگري را مي آوريم:

امام باقر عليه السلام:

«اذا قام القائم، دخل الکوفة و امر بهدم المساجد الاربعة، حتي يبلغ أساسها، و يصيرها عريشا کعريش موسي، و يکون المساجد کلها جماء لا شرف لها کما کان علي عهد رسول الله صلي الله عليه و آله...»

- آنگاه که قائم عليه السلام قيام کند، وارد کوفه مي شود، و دستور مي دهد تا مساجد چهارگانه آن را خراب کنند تا به اساس (پايه و اصل نخستين خود) برسد، آنگاه آنها را به صورت سايباني چون سايبان حضرت موسي مي سازد، و تمام مساجد هموار (و بي برج و بارو و گنبد و گلدسته) خواهد بود، و کنگره اي نخواهد داشت چنان که در زمان پيامبر صلي الله عليه و آله بوده است...

پيرايش معابد از مظاهر دنيايي ويژه مسلمانان نيست، و اگر برخي مذاهب اهل کتاب بمانند، معابد آنان نيز بايد بي آلايش باشد و از زر و زينت پاک باشد. تشريفات در بناهايي چون کليساها و کنيسه ها و... در سراسر جهان، چه مخارج هنگفتي بر دوش توده هاي انساني گزارده است؟ و چه بار سنگيني انسانها بر دوش کشيدند تا آنها ساخته و سرپا شده است؟ و چه بار سنگيني را بايد بر دوش بکشند تا داير و آباد بماند؟ با بررسي اين مسائل در کنار وجود ضروري ترين نيازها که ميليونها انسان را از پاي در مي آورد اهميت موضوع روشن مي گردد.

در بسياري از کشورها، در کنار مشکلات فراوان انساني که براي توده هاي مردم هست و حداقل زندگي براي اکثريت مردم تأمين نشده است، چه معابدي با چه تزيينهايي سر به آسمان کشيده است، و چه خرجهاي کلاني را بر مردم تحميل مي کند. در قرون گذشته نيز چنين بوده است، [6] و وضعيت زيست توده هاي مردم از سويي و حجاريها و کندکاريها و زيورهايي که بر در و ديوار معابد شده است از سوي ديگر، قابل بررسي است. در مجموع مي توان گفت: هزينه هاي سنگين معابد و مساجد از جمله بارهاي گراني است که بشريت در دوران تاريخ - بدون دليل اصلي از شرع - بر دوش کشيده است، و مذهب که عامل نجات انسان بوده است پس از گذشت زمان و در گذشت يا غيبت بنيان گذاران اصلي، به عامل تحميل و تشريفات تبديل گرديده است.

اين بدعتها و دشواريها نيز به دست امام مهدي عليه السلام ريشه کن مي شود، و ديگر بار دين خدا، به راه و روش اصلي و مورد رضاي الهي باز مي گردد.

امام باقر عليه السلام:

«اول ما يبدء به قائمنا سقوف المساجد فيکسرها و يأمر بها فتجعل عريشا کعريش موسي.» [7] .

- قائم عليه السلام ما در نخستين اقدامهاي خويش، سقفهاي (گنبدها و ايوانهاي بلند) مساجد را درهم مي کوبد، و دستور مي دهد که آنها را سايبان چون سايبان حضرت موسي عليه السلام بسازند. (که از هرگونه تشريفاتي بدور باشد).

امام حسن عسکري عليه السلام:

«ابي هاشم الجعفري: کنت عند ابي محمد عليه السلام فقال: اذا قام القائم امر بهدم المنار و المقاصير التي في المساجد، فقلت في نفسي: لاي معني هذا؟ فاقبل علي فقال: معني هذا انّها محدثه مبتدعة لم يبنها نبي و لا ح» [8] .

- ابو هاشم جعفري گويد: نزد امام حسن عسکري عليه السلام بودم که فرمود: هرگاه قائم قيام کند دستور دهد تا مناره ها و محرابهاي (مزين) داخل مساجد را ويران کنند. مي گويد با خود انديشيدم که اين کار چه معنا دارد؟

امام به من رو کردند و فرمودند: معناي اينکار اين است که اين چيزها اموري است بدعت آميز، که نه پيامبري آنها را ساخته است و نه امامي.

در فرهنگ اسلام و تعاليم قرآن کريم و رهبران راستين الهي، برترين چيز - پس از حق الهي - حق انسان است. در احاديثي آمده است: حق مؤ من از حق کعبه بزرگتر است. و کعبه بزرگترين معبد و عزيزترين مکاني است که به خدا منسوب است.

امام صادق عليه السلام:

«والله ان المؤ من لا عظم حقا من الکعبة...» [9] .

- به خداي سوگند که حق مؤ من، از حق کعبه بزرگتر است...

نيز اين موضوع در دين خدا ثابت شده است که عبادتي برتر از اداي حق و حقوق مؤ منان نيست:

امام صادق عليه السلام:

«ما عبد الله بشي ء افضل من أداء حق المؤمن.» [10] .

- عبادتي برتر از اداي حق مؤ من نيست.

براي اهميت موضوع تعليم ديگري را از امام صادق عليه السلام مي آوريم:

امام صادق عليه السلام:

«انه ليس يقدر احد علي صفة الله و کنه قدرته و عظمته...فکذلک لا يقدر احد علي صفة رسول الله صلي الله عليه و آله و فضلنا... و ما اوجب من حقوقنا. و کما لا يقدر احد ان يصف فضلنا، و ما أوجب الله من حقوقنا فکذلک لا يقدر احد ان يصف حق المؤ من و يقوم به...» [11] .

- هيچکس نمي تواند خداي را توصيف کند و ژرفاي قدرت و بزرگي او را باز گويد... همچنين هيچکس نمي تواند اوصاف پيامبر صلي الله عليه و آله و برتريهاي ما را با زبان باز گويد، و حقوق واجب ما را (بر شمارد). و چنانکه کسي نمي تواند فضيلتهاي ما و حقوق واجب خدايي ما را بر شمارد، همچنين هيچکس نمي تواند حق مؤ من را توصيف کند، و آن را به انجام برد...

اين حق و حقوق، مفهومي تجريدي و دور از واقعيات زندگي ندارد، و اينطور نيست که صرفا جنبه اخلاقي داشته باشد و تنها احترام اخلاقي در اين باره کفايت کند.

يعني هرگاه در کوچه و خيابان و ديگر مراکز اجتماعي مؤ مني ديده شد با احترام به او سلام بدهند و تعظيم کنند؟ نه، اين اداي حق مؤ من نيست، بلکه حق و حقوق تعبيري است از واقعيتهاي ملموس زندگي. هر گونه نيازي در زندگي يک انسان است، حقي بر جامعه و فرد ايجاب مي کند. و نيازهاي ضروري و حياتي افراد و جامعه روشن است.

مسائل ضروري خوراک، پوشاک، مسکن، دارو و درمان، علم و آموزش و... حقوقي است که بايد نسبت به همه ادا شود، و همگان در برابر اين حقها مسئوليت دارند، و کمترين حقوق، رفع نيازهاي مادي مؤ منان است. [12] و اداي اين حقوق بالاترين عبادتها است.

و آيا در برابر اين حق و حقوقها که تکليف مردم و جامعه و مسئولان اجتماع است، مي توان به تجمل گرايي و مصرفيگري روي آورد، و به آرايش و آذين بنديها دست زد، و محروميتها و سختيها و گرفتاريهاي مؤ منان و جامعه ايماني را ناديده گرفت.

امام باقر عليه السلام:

«عمر بن جميع قال: سألت ابا جعفر عليه السلام عن الصلاة في المساجد المصورة؟ فقال: اکراه ذلک، و لکن لايضرکم اليوم، و لو قد قام العدل لرأيتم کيف يصنع في ذلک.» [13] .

- عمر بن جميع گويد: از امام باقر عليه السلام پرسيدم: نماز گزاردن در مساجدي که نقش نگار دارد (آيينه کاري، کاشيکاري و تزيينات دارد) چگونه است؟ امام فرمود: اين کار را خوش ندارم، و در اين روزگار (روزگار عدم حاکميت اسلام بر جامعه) اين موضوع ضرري براي شما ندارد، ليکن اگر عدالت (بر جامعه) حاکم گردد، خواهيد ديد که در اين امور چگونه عمل مي کند؟

در اين کلام امام بايد دقت کرد که اگر عدالت بر جامعه حاکم گردد شيوه مسجدسازي دگرگون مي شود و تزيين و تصويرسازي در مساجد منع مي گردد. از اين کلام معلوم مي شود که اينگونه کارها در مساجد بر خلاف عدالت است و در دوران حاکميتهاي غير اسلامي مسکوت گذارده شده است. از اين رو جامعه اسلامي و دست کم جامعه شيعه مذهب و مدعي انتظار بايد پيش از دوران ظهور به عدل تن دهند و از اين آرايشها و ظاهرسازيها دست بردارند، و به انسانها بنگرند و شکمهاي گرسنه، و بدنهاي برهنه، و کمبودهاي وحشتناک مدرسه و مسکن و دارو ديگر لوازم زندگي را در نظر آورند، و از مقدار ضرورت در مساجد و معابد فراتر نروند، و به جاي مساجد غير ضروري و تشريفاتي و اختلاف برانگيز مدرسه بسازند، بيمارستان بسازند، براي خانواده هاي مستضعف و بي سرپرست کار و مسکن تهيه کنند، و سرانجام براي تربيت مادي و معنوي فرزندان جامعه سرمايه گذاري کنند، و انسان نمازگزار و مؤ من و قلب خداشناس ‍ تربيت کنند.

ممکن است برخي ساده انديشان دور از فرهنگ و جاهل به نسل و زمان معاصر و بيگانه از واقعيتهاي ملموس زندگي، بپندارند که مساجد مجلل و مناره هاي سر بفلک کشيده و زرنگار و...ترويج دين و شعائر اسلامي است؟. اين پندار پوک، بيانگر بيخبري از مسائل حيات بشري و نيازها و گرايشها و گزينشهاي انسان امروز بويژه نسل جوان است. نيز حاکي از ناداني و جهل به شيوه ها و روشهاي درست نشر و گسترش مباني دين است. نيز حاکي از بي اطلاعي از بريدگيها و سرخوردگيهاي بحق نسلهاي سرگران و بي آينده است. بويژه نسلهاي درس خوانده و آگاه. [14] .

امروز هر مکتب يا مذهبي که به مشکلات انسان پاسخي اصولي و درست داد و راه حلهايي اصولي و ريشه اي ارائه کرد، در جامعه و انديشه نسلها - بويژه جوانان - نفوذ مي کند و پذيرفته مي شود،گر چه تشکيلات و سازمانهايي ساده و بي آرايش داشته باشد، و هر مرام و مذهبي که از حل مشکلات بشري - در تئوري و عمل - عاجز ماند، و حرف حساب و طرح و برنامه اي نداشت، و پاسخگوي نيازهاي اصلي انسان و اجتماعات انساني نبود کنار زده مي شود،گر چه از سازمانها و مؤ سسات مجلل برخوردار باشد، و در معابد و ساختمانهاي سر بفلک کشيده و تشريفاتي تبليغ کند.

بنابراين، شعائر دين به معناي واقعي کلمه، بر افراشتن پرچم دين و آيين توحيد در درون دلها و عمق زندگيها است. و اين مهم تحقق نخواهد پذيرفت مگر در صورتيکه دين به عنوان مکتب و نظامي راهگشاي حل مشکلات اصلي و پاسخگو به مسائل ضروري حيات انساني به ميدان آيد.

در اين نوشته - که هدفي جز تبيين دين خدا، و اصلاح جامعه اسلامي ندارد - پيشنهاد مي شود که همه آن نيکوکاران که با حسن نيت به چنين مسجد سازيها و حسينيه سازيها دست مي زنند، سرمايه هاشان را در راه کارهاي توليدي صرف کنند تا جامعه را به خودکفايي برسانند و امت اسلامي را از وابستگيهاي وحشتناک و اسارت بار حتي در مواد غذايي برهانند و از در آمد اين سرمايه گذاريها معابد و مساجد را بسازند تا در اين دوره حساس از تاريخ اين مملکت اسلامي که دوران سازندگي است به تکليف ضروري و نخستين و فوري خود عمل کرده باشند. البته تن دادن به اين پيشنهاد فهم اقتصادي و اسلامي درست مي خواهد و مشاوريني دلسوز و وطن پرست. و متأسفانه اين هر دو در جامعه ما کمياب است.


پاورقي

[1] «کمال الدين» 1 / 251.

[2] «تفسير قمي» 2 / 305.

[3] «بحار» 52/337. اينگونه تعبير براي بيان فزوني و کثرت است.

[4] «بحار» 52/339.

[5] «بحار» 52/338.

[6] در اين باره از جمله مي توان به کارهاي

امثال «داوينچي»، «ميکلانژ» و «رافائيل» براي معابد مسيحي اشاره کرد، و

همچنين کارهاي سنگين هزينه اي که در ديگر معابد در سراسر دنيا و مساجد در کشورهاي

اسلامي شده است. که شرح حتي فهرست وار آنها از حوصله اين کتاب خارج است.

[7] «وسائل» 3/488.

[8] «بحار» 52/323.

[9] «بحار» 74/222.

[10] «کافي» 2/170.

[11] «مکيال المکارم» 1/327 به نقل از «بحار» 67/65.

[12] در احاديث ما حق مؤ من از دائره مسائل مادي فراتر رفته است و در

مسائل تربيتي، روحي، غمها و شاديها و...مؤ من حقوقي لازم و واجب دارد.

[13] «کافي» 3/368؛ «بحار» 52/374.

[14] در جامعه اي که مدرسه نداريم و نو باوگان ما در مدارسي سه شيفته و چهار

شيفته درس ‍ مي خوانند، خوابگاه براي دانشجويان به اندازه لازم وجود ندارد، بيمارستان

و درمانگاه به اندازه کافي نيست، در بسياري از مناطق راههاي لازم روستايي وجود ندارد،

کار براي همه نيروهاي واجد شرايط نيست و بالاتر از همه، زندگي توده هاي مردم دچار

کمبود و نبود ضروري ترين مسائل و کالاها و مواد زندگي است، و فقر و فحشاء و اعتياد

که لازم و ملزوم يکديگرند در قشرهايي بيداد مي کند؛ با اين شرايط و اين چگونگيهاي

مرگبار، کساني مساجد مجلل بسازند و گلدسته ها و گنبدها بر بام سراي آنها افراشته

دارند؟ اين چگونه ترويج دين خدا است؟! و در نظر انسانهاي شريفي که دست بگريبان

مشکلات و نابسامانيها و کمبود داريهاي طاقت فرسا هستند اين دين چگونه ممکن است ناجي

انسانها جلوه کند؟ و جاذبه اي در دلها پديد آورد؟!