بازگشت

مساوات در برابر قانون


مساوات در برابر قانون، يعني همه مردم و افراد نوع انساني، در برابر قانون حقوقي همسان و برابر دارند، و هيچکس در برابر قانون بر ديگري برتري و امتياز ندارد. سياه، سفيد، عرب، عجم، کارگر، کارفرما، مالک، زارع، تهيدست، ثروتمند، پير، جوان، کوچک، بزرگ، عالم، جاهل، فرمانده، فرمانبر، رئيس، مرئوس، و... همه در برابر قانون مساويند و قوانين بايد درباره همه يکسان اجرا شود، و امنيت اجتماعي و حقوق انساني همگان را يکسان تأمين کند.

مساوات به اين معنا در آيات قرآن کريم و احاديث معصومان عليه السلام فراوان مطرح گرديده است:

قرآن کريم:

«قل يا اهل الکتاب تعالوا الي کلمة سواء بيننا و بينکم... و لا يتخذ بعضنا و بعضا أربابا من دون الله....» [1] .

بگو: اي اهل کتاب! به کلمه اي برابر ميان ما و شما، روي آوريد... و برخي از ما برخي ديگر را، به جاي خدا، ارباب و خداوندگاران خويش ‍ نشمارند....

قرآن کريم، تکليفها و برنامه هاي خود را براي همه افراد انساني آورده است، و در هر امر و نهي به جامعه انساني خطاب مي کند «يا ايها الناس» و «يا ايها الانسان» در قرآن بارها تکرار شده است

امام علي عليه السلام:

«ان عليا لما حد غضب اليمانية، فدخل طارق بن عبداللّه عليه فقال:

يا اميرالمؤ منين! ما کنا نري أن اهل المعصية و الطاعة، و اهل الفرقة و الجماعة، عند ولاة العدل و معادن الفضل، سيان في الجزاء حتي رأينا ما کان من صنيعک بأخي الحرث، فاو غرت صدورنا، و شتتت امورنا و حملتنا علي الجادة التي کنا نري أن سبيل من رکبها النار فقال: «و انها لکبيرة الا علي الخاشعين.» يا اخانهد! و هل هو الا رجل من المسلمين؟ انتهک حرمة ما حرم الله، فأقمنا عليه حدا کان کفارته. ان اللّه تعالي - قال: «و لا يجرمنکم شنان قوم علي الا تعدلوا، اعدلوا هو اقرب للتقوي» فلما جنة الليل، همس ‍ هو و النجاشي الي معاوية...» [2] .

- علي، در آن هنگام که بر نجاشي (يمني) حد جاري کرد، يمنيها خشمناک شدند، سپس طارق بن عبداللّه نزد او آمد و گفت: يا اميرالمؤ منين! ما تصور نمي کرديم که اهل نافرماني و فرمانبرداري و اهل پراکندگي و اجتماع، از لحاظ کيفر و مجازات در نزد واليان عادل و مردان فضيلت با يکديگر در برابر باشند، تا آنکه عملي را که در حق نجاشي انجام دادي مشاهده کرديم، سينه هاي ما را از کينه شعله ور کردي، و کار ما را پراکنده ساختي، و ما را بر راهي انداختي که تصور مي کرديم هر کس از آن راه برود به دوزخ خواهد رسيد. علي گفت: «و انها لکبيرة الا علي الخاشعين:» آن کاري دشوار است مگر بر خاشعان و فروتنان» اي طارق نهدي! مگر او غير از مردي از مسلمانان است؟ حرمت آنچه را که خدا حرام کرده بود دريد، ما هم حدي را که کفاره آن بود بر او جاري کرديم. خداي متعال گفته است: «و لا يجر منکم شنان قوم علي الا تعدلوا، اعدلوا هو اقرب للتقوي:» دشمني قومي شما را بر آن ندارد که داد نکنيد، دادگر باشيد که دادگري به پرهيزگاري نزديکتر است.» پس چون شب فرا رسيد، طارق و نجاشي شبانه به جانب معاويه راه افتادند... (تا از مساوات و عدالت فرار کرده باشند).

امام علي عليه السلام:

«- خطاب به حاکم مسلمان... «ثم واس بين المسلمين بوجهک و منطقک و مجلسک حتي لا يطمع قريبک في حيفک و لا بيأس عدوک من عدلک...» [3] .

-... سپس در روبرو شدن و سخن گفتن و نشستن (مسلمانان) نزد تو برابري مرا مراعات کن تا چنان نباشد که نزديکان تو در بيعدالتي تو طمع بندند، و دشمن از عدالت تو نوميد نگردد...

جريان تاريخي شکايت امام علي عليه السلام به قاضي منصوب خود درباره زره، از يهودي فردي ذمي در کشور اسلامي و حکم قاضي به نفع يهودي، در کتب تاريخ و حديثي نقل شده [4] و نمونه اعلاي علمي و عيني مساوات در برابر قانون است.

امام صادق عليه السلام:

«کان رسول اللّه صلي الله عليه و آله يقسم لحظاته بين أصحابه، فينظر الي ذا و ينظر الي ذا بالسوية.» [5] .

پيامبر نگاه کردن خود را نيز ميان اصحاب تقسيم مي کرد و به اين و آن، برابر مي نگريست.

اين بالاترين آموزشي است درباره مساوات و رعايت اصل برابري ميان انسانها، که حتي در نگاه کردن مساوات رعايت گردد، و در مجالس و انجمنها تنها افرادي خاص مورد توجه و نگاه قرار نگيرند.

مساوات ديگري نيز در اسلام مطرح گرديده است که از ويژگيهاي تعاليم زندگي ساز اسلامي است و در سطحي آرماني و بسيار متعالي قرار دارد، و آن اين است که افراد مذاهب ديگر نيز در جامعه اسلامي با مسلمانان، در برابر قانون، همسان باشند و در اجراي قانون فرقي ميان مسلمان و غير مسلمان نباشد:

امام علي عليه السلام:

«...رجل مسلم اشتري أرضا من أراضي الخراج، فقال اميرالمؤ منين عليه السلام: له ما لنا و عليه ما علينا، مسلما کان او کافرا له ما لاهل اللّه و عليه ما عليهم.» [6] .

-... مرد مسلماني زميني از زمينهاي خراج را خريد، اميرالمؤ منين عليه السلام گفت: سود و زيان او و سود و زيان ما يکي است، خواه مسلمان باشد خواه کافر. هر سودي يا زياني به خدا پرستان برسد به او هم خواهد رسيد.


پاورقي

[1] سوره آل عمران (3): 64.

[2] «الحياة» 2 / 477؛ فارسي آن 2 / 469.

[3] «وسائل» 18 /155.

[4] «الحياة» 2 / 266؛ فارسي آن 2 / 225 و 226.

[5] «کافي» 2 / 671؛ «الحياة» 1 / 422.

[6] «وسائل» 11/119.