بازگشت

توجيه عقلي و ادله نقلي عريضه نويسي


از بررسي مجموعه آيات و رواياتي که در صدد تبيين منزلت وکمالات وجودي اهل بيت عليهم السّلام هستند، چنين معلوم مي شود که ائمه اطهارعليهم السّلام علاوه بر ولايت تشريعي يعني حقّ تبيين وتشريح احکام وآيات الهي ورهبري سياسي وديني واجتماعي جامعه، که اصطلاحا به آن امامت گفته مي شود؛ از منزلت والاي ولايت تکويني نيز برخوردارند. اين بُعد از کمال که گاهي از آن تعبير به «ولايت تصرّف» و «ولايت معنوي» مي شود، نوعي از اقتدار وتسلط فوق العاده در امور نظام هستي است که با توجه به دارا بودن مراتب بالاي کمالات معنوي و قرب به حضرت حقّ با عنايات مخصوص خداوند متعال معجزات وکرامات منقول از آن ذوات مقدسه، ناشي از اين بُعد ولايتي آنهاست.

توضيح آن که برطبق جهان بيني اسلامي، انسان از چنان استعدادي برخوردار است که از طريق انجام عبادات وترک گناهان مي تواند به مرتبه اي از کمال برسد که تمام اعضاء وجوارح بدن او الهي بشود. يعني به جايي مي رسد که چشم او جز حقّ را نمي بيند و گوش او به غير از حقّ را نمي شناسد، وپاي او جز در راه حقّ قدم بر نمي دارد ودست او جز در مسير حقّ کاري انجام نمي دهد.

و در يک کلام در تمام رفتارها و عملکردها جز به کار حقّ خود را مشغول نمي سازد. يعني به تمام معني خليفةاللّه مي شود. تصوّرات وتصرّفاتش همه رحماني مي گردد. از اين مرتبه از کمال در حديث قدسي مشهور که امام صادق عليه السلام آن را از وجود مبارک پيامبر اکرم صلّي اللّه عليه و آله روايت مي کنند، با اين تعابير ياد شده است:

قال اللّه عزّوجلّ: ما تقرّب إليّ عبدٌ بشي ءٍ أحبُ إليّ ممّا افترضتُ عليه وإنّه يتقرّب اليّ بالنافلة حتي احبّهُ فإذا أَحْبَبْتُهُ کنتُ سمعهُ الذي يسمع بهِ وبصرهُ الذي يبصر بهِ ولسانه الذي ينطق به ويدهُ الذي يبطش بها. إن دعاني أجبته، وإن سألني أعطيتهُ. [1] .

­ خداوند عزّوجلّ مي فرمايند: هيچ بنده اي با هيچ وسيله اي به من نزديک نشده است که از فرائض نزد من محبوب تر باشد. همانا بنده به وسيله نوافل ومستحبّات -که من آنها را واجب نکرده ام ولي او تنها به خاطر محبوبيّت آنها در نزد من، به انجام شان مي پردازد- به من نزديک مي شود تا به جايي که محبوب من مي گردد، همين که محبوب من گشت، من گوش او مي شوم که با آن مي شنود، وچشم او مي شوم که با آن مي بيند، وزبان او مي شوم که با آن سخن مي گويد، ودست او مي شوم که با آن حمله مي کند. در اين حال اگر مرا بخواند دعايش را اجابت مي کنم، واگر از من چيزي درخواست کند آن را به او مي دهم».

وقتي که انسان هاي معمولي از چنين قابليّتي برخوردارند، به طريق اولي ائمه اطهارعليهم السّلام به جهت کمالاتي که دارند مي توانند از منزلتي برخوردار شوند که بتوانند در شئونات مختلف عالم تکوين تصرّفاتي داشته باشند.

در اشاره به برخورداري اهلبيت عليهم السّلام به سطح بالايي از اين گونه ولايت است که در زيارت جامعه وارد شده است:

«بکم فتح اللّه وبکم يختم وبکم يمسک السماء أن تقع علي الأرض وبکم ينزّل الغيث»

«پروردگار عالم به برکت وجود شماست که خلق را آغاز مي کند و آن را به پايان مي رساند، وآسمان را از فرو افتادن بر زمين باز مي دارد، و باران را فرو مي فرستد».

به عبارت ديگر خداوند همه چيز را به وسيله شما که واسطه هاي فيض او هستيد ايجاد و اداره مي نمايد. وهمچنين در دعاي عديله در تشريح وتبيين قسمتي از برکات وجود مبارک حضرت امام زمان عليه السلام آمده است:

«ثمّ الحجّة الخلف القائم المنتظر المهدي المرجي الذي ببقائه بقيت الدنيا وبيمنه رُزق الوري وبوجوده ثبتت الأرض والسماء».

«سپس -بعد از امام عسکري عليه السلام - حجّت بعدي، قائم منتظر مهدي عليه السلام است که وي آن مايه اميدي است که به برکت بقاء وجود مبارک او، دنيا باقي و برقرار، و مخلوقات عالَم از روزي برخوردارند. همينطور در سايه وجود اوست که نظم و انسجام زمين وآسمان پاحفظ مي شود».

با در نظر گرفتن مطالب گذشته و تأمل در مضمون آياتي همانند:

1 - يا أيها الذين آمنوا اتّقوا اللّه وابتغوا إليه الوسيلة [2] .

­ اي کساني که ايمان آورده ايد! تقوا پيشه کنيد و وسيله اي براي تقرّب به خداوند انتخاب کنيد.

2- ولو أنّهم إذ ظلموا أنفسهم جاؤک فاستغفروا اللّه واستغفر لهم الرسول لوجدوا اللّه توابا رحيما [3] .

­ اگر آنها هنگامي که به خود ستم کردند -گناه مرتکب شدند- و به سراغ تو آمده، و از خداوند طلب عفو و بخشش مي کردند، و تو نيز براي آنها طلب عفو مي نمودي، خداوند را توبه پذير ورحيم مي يافتند».

3- قالوا يا أبانا استغفر لنا ذنوبنا إنّا کنّا خاطئين قال سوف استغفر لکم ربّي انّه هو الغفور الرحيم [4] .

­ برادران يوسف گفتند: اي پدر! از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه که ما خطاکار بوديم! يعقوب در پاسخ آنها فرمود: به زودي براي شما از خداوند طلب آمرزش خواهم کرد، همانا او آمرزنده ومهربان است».

و همچنين از دقت در مدلول و مضمون رواياتي نظير:

1- روايت ابوالوفاي شيرازي که بر طبق آن رسول اکرم صلّي اللّه عليه و آله فرمودند:

«چون درمانده و گرفتار شدي پس به حجّت استغاثه کن که او تو را در مي يابد، و حجّت براي کسي که از او استغاثه کند پناه و فرياد رس است». [5] .

2- مرد نابينايي تقاضاي دعا از پيامبرصلّي اللّه عليه و آله براي شفاي بيماري اش کرد، پيغمبرصلّي اللّه عليه و آله به او دستور دادند که چنين دعا کند:

«اللّهم إنّي أسئلک وأتوجه إليک بنبيّک محمّد نبيّ الرحمة، يا محمّد إنّي توجّهت بِک إلي ربّي في حاجتي لتقضي لي اللّهم شفّعه فيّ» [6] .

­ خداوندا! من از تو به خاطر پيامبرت که پيامبر رحمت است تقاضا مي کنم وبه تو روي مي آورم. اي محمّد! به وسيله تو به سوي پروردگارم براي انجام حاجتم توجه پيدا مي کنم، اي خداي من! او را شفيع من قرار بده».

3 - آنگاه که مادر گرامي حضرت علي عليه السلام رخت از جهان بربست، پيغمبر اکرم عليهم السّلام به او چنين دعا فرمود:

«اغفر لأمّي فاطمة بنت أسد و وسّع عليها مدخلها بحقّ نبيّک والأنبياء الذين من قبلي» [7] .

«خداوندا! مادرم فاطمه دختر اسد را بيامرز، و قبر را براي او وسيع گردان؛ بحقّ پيغمبرت وپيغمبراني که قبل از من بوده اند».

4- از امام رضاعليه السلام نقل شده است که آن حضرت فرمودند:

هر گاه سختي و گرفتاري به شما روي آورد به وسيله ما از خداي عزّوجلّ کمک بخواهيد و اين است معني کلام خداوند متعال در قرآن کريم: «و للّه الاسماء الحُسني فادعوه بها» [8] .

و دعاهاي زيادي در توسل به خداي متعال بوسيله امامان عليهم السّلام در متون روايي وارد شده است از جمله در زمينه توسل به امام زمان عليه السلام چنين آمده است:

اللّهم انّي اسألک بحقّ وليّک و حجّتک صاحب الزّمان اِلاّ اغتني به جميع اموري و کفيتني به موتة کل موذٍ و طاغٍ و باغٍ و اغتني به فقد بلغ محمودي و کفيتني کل عددٍ و همٍّ و غم و دين و وُلدي و جميع اهلي و اخواني و من يعنيني امرُه و خاصّتي آمين يا ربّ العالمين. [9] .

بار خدايا من از تو مي خواهم به حقّ وليّ و حجّتت صاحب الزمان عليه السلام که مرا بر تمام امور ياريم کني و به او شرّ هر گونه موذي و سرکش و ستمگري را از من دور گرداني و به آن حضرت مرا ياري کني که تلاشم به آخر رسيده و هر گونه دشمني و همّ و غم و اندوه و قرض را از من و فرزندانم و تمام خاندانم و برادرانم و هر کس که کارش به من مربوط مي شود و بستگان نزديکم، کفايت کني، اي پروردگار عالميان! همه اين درخواست هاي مرا اجابت فرما.

باز در اين باره حضرت امام حسن عسکري عليه السلام مي فرمايند:

روزي سلمان فارسي؛ به گروهي از يهوديان برخورد کرد که در محلي نشسته بودند وقتي چشم آنها به سلمان افتاد از او خواستند که هر چيزي را که همان روز از پيامبر اکرم صلّي اللّه عليه و آله شنيده است براي آنها تعريف کند. از آنجا که سلمان؛ به اسلام آوردن آنها علاقه داشت خواهش آنها را اجابت کرد و نزد آنها رفته، چنين گفت: شنيدم حضرت محمدصلّي اللّه عليه و آله مي فرمودند: خداوند عزّوجلّ مي فرمايد: اي بندگان من! آيا چنين نيست که هر کس حاجت هاي بزرگي از شما بخواهد آنها را بر آورده نمي سازيد مگر آنکه محبوب ترين افراد را نزد شما واسطه بياورد، آنگاه آن حاجت را به احترام آن شفاعت کننده بر ايشان برمي آوريد؟

الا! فاعلموا ان اکرم الخلق عليّ وافضلهم لويّ محمّد و اخوه عليّ و من بعده من الائمة الذين هم الوسائل اليّ الا فليدعني من همّته حاجة يريد نفعها او دهمته داهية يريد کف ضررها تستشفعون اليه باعزّ الخلق عليه....

توجه کنيد و بدانيد که گرامي ترين و برترين مخلوق در نزد من محمّدصلّي اللّه عليه و آله و برادر او علي عليه السلام و بعد از او ساير اماماني هستند که آنها وسيله به سوي من مي باشند. همانا هر کس حاجتي برايش اهميت دارد و نفع آن را خواستار است، يا حادثه بزرگي براي او پيش آمده است که مي خواهد ضرر آن را دفع کند مرا به وسيله محمّدصلّي اللّه عليه و آله و خاندان او بخواند؛ من حاجت چنين کسي را به بهترين شکل بر طرف خواهم ساخت. همانگونه که اگر عزيزترين کس را نزد فردي شفيع ببريد او نياز شما را به جهت شفاعت آن عزيزش به نحو احسن بر مي آورد. [10] .

حکايات زيادي که در اين زمينه در تاريخ وارد شده است، نظير آنچه که «ابن حجر» در کتاب «صواعق» از امام شافعي پيشواي معروف اهل تسنّن نقل مي کند که وي در مواقعي که به ياد سختي هاي روز قيامت و رسيدگي به نامه اعمال و... مي افتاد به اهل بيت پيامبرعليهم السّلام توسّل مي جست و چنين مي سرود:



آل النبي ذريعتي

وهم إليه وسيلتي



ارجو بهم اُعطي غدا

بيد اليمينِ صحيفتي



«خاندان پيامبر وسيله من هستند؛ آنها در پيشگاه خداوند وسيله تقرّب من هستند؛ اميدوارم به سبب عنايت آنها در فرداي قيامت نامه عمل من به دست راست من داده شود». [11] .

همچنين بر طبق نقل بيهقي، يک سالي در زمان خلافت عمربن خطاب در مدينه و ساير سرزمين هاي اسلامي خشکسالي رخ داد. بلال حبشي به همراه عده اي از صحابه، سرقبر پيامبر اکرم صلّي اللّه عليه و آله آمد وخطاب به آن حضرت چنين گفت:

«يا رسول اللّه استسقِ لأمّتک... فإنّهم قد هلکوا...» [12] .

­ اي رسول خدا! از خداوند تبارک وتعالي براي امّتت باران رحمت درخواست کن؛ بدرستي که آنها در آستانه نابودي واقع شده اند».

مسائلي چون شفاعت، توسل، واسطه قرار دادن اهل بيت اطهارعليهم السّلام و برآورده شدن حاجت ها، صورت منطقي و قابل دفاع برهاني دارد. زيرا اين کار به دستور خداوند متعال باتوجه به منزلت ومقامي که حضرات معصومين عليهم السّلام دارند، انجام مي گيرد. به عنوان مثال دليل بر صحت اين ادعا آن است که در زيارت حضرت وليّ عصرعليه السلام تصريح شده که واسطه قرارگرفتن آن حضرت در برآورده شدن نيازمنديها، به خاطر جايگاه والايي است که آن حضرت در پيشگاه خداوند دارند.

«فقد توجّهت إليک بحاجتي لعلمي أنّ لک عند اللّه شفاعةً مقبولةً ومقاما محمودا» [13] .

­ به اين خاطر براي بر آورده شدن حاجتم به تو روي آوردم که مي دانستم در پيشگاه خداوند متعال از چنان منزلتي بر خورداري که شفاعت تو قبول مي شود».

از دقّت در مفاد و مضمون اين گونه از تعابير که در ادعيه و روايات به نمونه هاي زيادي از آنها بر مي خوريم، شبهاتي که در زمينه مسأله توسّل -که از طرف افراد کنجکاو ولي کم اطلاع، يا مغرضان آگاه-، در طول تاريخ مطرح شده است برطرف مي گردد. چرا که بر طبق رهنمودهاي موجود در منابع اصيل اسلامي، قدرت تصرّف انبياء الهي واهل بيت عصمت عليهم السّلام در امور تکويني عالم، در طول اراده وقدرت خداوند متعال است که به اذن واراده او انجام مي گيرد و گرنه هرگز از يک نفر عالِم عاقل شنيده نشده است که بگويد: قدرت آنها در عرض ويا در مقابل اراده خداوند قرار دارد.

بر اين اساس است که در قرآن کريم، آنجا که درباره ثبوت ولايت تکويني براي حضرت عيسي عليه السلام سخن گفته مي شود؛ تعبير اين است که آن حضرت با اذن واراده خداوند بود که توانست کور مادرزاد را بينا، و مرده اي را زنده نمايد:

...أنِّي أخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّينِ کَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأنْفُخُ فِيهِ فَيَکُونُ طَيْرَا بِإذْنِ اللّهِ وَأُبْرِئُ الأکْمَهَ والأبْرَصَ وَأُحْيِ الْمَوْتَي بِإذْنِ اللّه... [14] .

...­ من از گل چيزي به شکل پرنده مي سازم سپس در آن مي دمم و به فرمان خدا پرنده اي مي گردد و به اذن خدا کور مادر زاد و مبتلايان به برص (پيسي) را بهبود مي بخشم و مردگان را به اذن خدا زنده مي کنم...»

بنابراين، اقتدار فوق العاده تصرّف در شئون هستي، که در عرف عامه مردم از آن به برخورداري از توان انجام دادن کرامات و قدرت ارائه معجزات تعبير مي شود در حقيقت يک نعمت بزرگ خدا دادي است که در نتيجه سير کمالات روحي و تحصيل اعلاي از قرب الهي به افرادي خاصّ از انسانها اعطا مي شود، و آنها به برکت همان نعمت الهي مي توانند در جهان هستي تصرّفات فوق العاده اي بنمايند، و اين صفت کمالي از نظر ضعف و قوّت داراي مراتبي است که در اثر ميزان قرب و بُعد و مقدار سير معنوي در افراد مختلف فرق مي کند.

نتيجه آن که اعتقاد به برخورداري ائمه اطهارعليهم السّلام از چنين موهبتي، نه شرک است ونه سبب انکار قدرت واراده مطلقه خداوند مي شود.

وقتي اصل مسأله توسّل به اهل بيت عليهم السّلام صورت قابل توجيه منطقي و برهاني پيدا کرد، مطلب بعدي اين است که توسّلات به چه شکل و يا شيوه اي بايد انجام گيرند؟

در اين باره باتوجه به شرايط مختلف که پيش مي آيد دستور العمل هاي متفاوتي از ائمه اطهارعليهم السّلام نقل شده است که از جمله آنها شيوه عريضه نويسي است. در اينجا با هدف آشنائي بيشتر با کمّ و کيف اين کار، نخست نمونه هايي از عريضه هاي موجود در کتابهاي مفصّل روايت و ادعيه، ارائه گرديده، سپس تعدادي از حکايت هاي موجود در اين زمينه که مشتمل بر اطلاعات کاملتري هستند جهت استفاده بيشتر علاقمندان به همراه توضيحات لازم تقديم خواهد شد.


پاورقي

[1] کافي، ج 1ص 352.

[2] سوره مائده، آيه 35.

[3] سوره نساء، آيه 64.

[4] سوره يوسف، آيه 97و 98.

[5] نجم الثاقب، ص 787.

[6] وفاء الوفاء، ج 3ص 1372.

[7] جامع کبير طبراني.

[8] بحار الانوار، ج 94 ص 22ح 17.

[9] بحار الانوار، ج 94ص 34ح 22.

[10] بحار الانوار، ج 22ص 369ح 9.

[11] التوصل الي حقيقة التوسل، ص 329.

[12] مدرک پيشين، ص 253.

[13] بحار الانوار، ج 101ص 374.

[14] سوره آل عمران، آيه 49.