بازگشت

حکايت ورام بن ابي فراس


سيّد بن طاووس نقل کرده است که رشيد ابوالعبّاس واسطي روزي در راه سامرّا به من حکايت کرد: زماني شيخ ورّام [1] براساس حاجتي که داشت، نامه اي را در کاظمين براي حضرت امام زمان عليه السلام نوشتند. وقتي با خبر شدند که من قصد سفر به سامرّا را دارم فرمودند: اگر مقدورت هست اين نامه مرا هم با خود به سامرّا ببر و وقتي خواستي به سرداب مقدّس شرفياب شوي، اين نامه را بعد از آن که همه مردم از آنجا بيرون آمدند در آنجا بگذار و صبح فرداي آن روز به آنجا مراجعه کن، اگر نامه مرا در آنجا نديدي، در اينباره به کسي چيزي نگو.

رشيد مي گويد:

وقتي من به سامرّا رسيدم بعد از زيارت حرم عسکريين عليهم السّلام عازم سرداب شدم و صبر کردم تا اواخر وقت فرا رسيد، وقتي آنجا کاملا خالي شد، تقريبا آخرين نفر من بودم که هنگام خارج شدن از آنجا نامه ورّام را در همان محلّي که خودشان سفارش کرده بودند قرار دادم و سپس بيرون آمدم؛ صبح تقريبا جلوتر از همه خودم را به آنجا رساندم، ولي اثري از نامه نبود!!

بعد از چند روز وقتي به کاظمين برگشتم، سراغ ورّام را از آشنايان گرفتم. آنها گفتند: او به حلّه برگشت. از آن تاريخ مدّتي نگذشته بود که سفر حلّه پيش آمد، در آنجا وقتي به ملاقات ورّام رفتم، او به من گفت: حاجتي را که در آن عريضه به محضر مبارک حضرت بقيةاللّه الاعظم عليه السلام نوشته و درخواست برآورده شدنش را نموده بودم، به عنايت آن حضرت، همان وقت برآورده شد ودر نتيجه زودتر برگشتم. [2] .


پاورقي

[1] ورام بن ابي فراس صاحب کتاب تنبيه الخواطر - که به آن مجموعه ورام هم مي گويند ميگويند _ يکي از فقها مشهور است به گفته ميرزا حسين نوري در نجم الثاقب نسب وي با چنيدين واسطه به مالک اشتر (رحمه الله) مي رسد.

[2] عبقري الحسان، چاپ رحلي، ج 2ص 190سطر 4.