بازگشت

غرض از تحرير اين رساله


بديهي است که اداي فرض نصرت الهي بر وجه مزبور و نيز اداي حقّ رسالت نبوي به عنوان مسطور مهمتر و بزرگتر از آن است که مثل اين بنده ضعيف حقير بتواند ــ بر آن وجهي که سزاوار باشد ــ از عهده آن بر آيد.

امّا به مقتضاي کلام الهي:(لايُکَلِّفُ الله نَفْساً اِلاّ وُسْعَها) [1] ، و همچنين به مضمون شريف:«ما لا يدرک کلّه لايترک کلّه» [2] و به فرموده اميرالمؤمنين (عليه السلام) در «نهج البلاغه»:

«فليس أحد و إن اشتدّ علي رضا الله حرصه، و طال في العمل اجتهاده ببالغ حقيقة ما الله أهله من الطاعة له، و لکن من واجب حقوق الله علي العباد النصيحة بمبلغ جهدهم، و التعاون علي إقامة الحقّ بينهم». [3] .

پس بنابراين؛ لازم و مهم است هر کس بر حسب امکانات خود ــ در حالي که اقرار و اعتراف به قصور و تقصير خود دارد ــ در اداء آن حقّ سعي و کوشش لازم را بنمايد، و هر چند سعي و کوشش او بزرگ جلوه کند، ولي بايد بداند که در کنار حقّ عظيم الهي جلّ شأنه؛ و حقّ جليل نبوي (صلي الله عليه وآله)؛ بسي حقير و اندک است.

و از بزرگترين نوع نصرت ايشان؛ احياء و ابقاء امر آنها و تحبيب قلوب دوستان، و دعوت و هدايت آنان بسوي امر اهل بيت(عليهم السلام) است و اين عنوان با نوشتن و تأليف فرمايشات آنها؛ خصوصاً آنچه مربوط به فضائل و مناقب و شئونات و خصائص آنها است؛ حاصل مي شود.

و بهمين جهت بوسيله الهام الهي جلّ شأنه و توفيق و ياري او در خاطر قاصر اين عبد ضعيف محمّد باقر الشريف «فقيه ايماني» غفر له الله اللطيف؛ چنين آمد که در اين چند ورقه کيفياتي که به آنها عنوان نصرت و مودّت مزبوره تحقّق پيدا مي کند ذکرشود ان شاء الله تعالي واز جهت تيمّن اين رساله شريفه را «لواء انتصار في کيفية نصرة الانصار لحجة الله الغائب عن الابصار» ناميدم.

و اينک با ياري خداوند متعال شروع در مقصود مي کنيم، و مقصود در ضمن دو باب [4] بيان مي شود:

باب اوّل:در بيان کيفيّت حصول نصرت الهي که بنده مؤمن بايد در امر دين نسبت به وجود مبارک حضرت صاحب الأمر (عليه السلام) نصرت و ياري نمايد.

باب اوّل:مشتمل بر سه فصل است:

فصل اوّل:در بيان احاديث وارده در فضل نصرت و ياري ائمّه أطهار (عليهم السلام).

فصل دوّم:دربيان روشهاي نصرت و ياري امام زمان (عليه السلام) در امر دين.

فصل سوّم:در بيان طريقه هاي نصرت و ياري حضرت صاحب الأمر(عليه السلام)، در آن جهت که راجع به خود ايشان است، گر چه در واقع برگشت آنهم به ياري در امر دين مي شود.

باب دوّم مشتمل بر دو فصل است:

فصل اوّل: در بيان روايات وارده در تفسير آيه شريفه: (قُلْ لا اَسئَلُکُم عَلَيهِ اَجراً اِلاّ المَوَدَّةَ فِي الْقُربي) از فضل محبّت و مودّت با ذوي القربي، و در بيان مصداق و مراد از ذوي القربي.

فصل دوّم: در بيان انواع و چگونگي مودّت با ذوي القربي و علي الخصوص به وجود مبارک آنحضرت (عليه السلام) و در بيان اسباب و وسائل تحقيق و تکميل مودّت.


پاورقي

[1] سوره بقره آيه 286.

[2] عوالي اللآلي:ج 2 ص 58 حديث 207.

[3] ترجمه:هيچ کس به حقيقت اطاعتي که شايسته مقام خداوند است نمي رسد، گرچه سخت در بدست آوردن خشنودي خداوند حريص باشد، و در اين راه آنچه مي تواند سعي و تلاش نمايد. ولي از حقوق واجب خداوند بر بندگانش اين است که به اندازه قدرت و توانائي خود در خيرخواهي و نصيحت کوشش کنند، و در راه بر قراري و اجراي حقّ در بين خودشان همکاري نمايند. (نهج البلاغه فيض:خطبه 207).

[4] لازم به توضيح است که متأسفانه در نسخه خطيّ موجود از مرحوم مؤلف؛ مطالب باب دوّم بيان نشده است. و فقط مطالب باب اوّل به رشته تحرير در آمده است.