بازگشت

مراتب تقواي باطني


مراتب تقواي باطني نيز چند چيز است:

اوّل: تطهير قلب از کفر و شرک و نفاق به هر درجه ايکه باشد، و از جمله مراتب و درجات آن؛ اقسام شرک خفي است، و نيز تطهير نمودن آن را از حبّ دشمنان خداوند متعال، و حبّ اعداء اولياء الهي که بدترين آنها اعداء اهلبيت اطهارند، که با حبّ آنها قلب رجس و خبث مي شود، و هرگز حبّ خداوند و اولياء او در قلب استقرار پيدا نمي کند.

چنانچه در اخبار بسيار بخصوص درتفسير اين آيه شريفه (ما جَعَلَ الله لِرَجُل مِنْ قَلْبَيْنِ في جَوْفِهِ) [1] از حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) تصريح شده است به آنکه:

«هرکس در قلب او محبّت اعداء ما باشد، پس دوستي او با ما حقيقت ندارد، و در زمره اعداء ما مي باشد». [2] .

دوّم: تطهير قلب از جمله رزائل نفساني و صفات شيطاني است، که اعظم و سرمنشاء جميع آنها؛ حبّ دنيا است که: (قَدْ اَفْلَحَ مَنْ زَکّيها وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسّيها) [3] و عنوان جهاد اکبر، که اين فرمايش کريمه: (وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا) [4] اشاره به اين مرتبه دارد.

و لکن بايد دانست آنکه هريک از منهيّات ظاهري ــ به همه درجات آن ــ و رزائل باطني ــ به همه مراتبش ــ که پرهيز از آنها لازم است، و در تحصيل تقوي نسبت به يکديگر مدخليّت تامّه دارند، بر اين وجه که آن رزائل و صفات ذميمه باطنيّه که اصل آنها از لوازم قهريّه نفس امّاره است که بوسيله وساوس شيطانيّه در کمون قلب انسان سبب هيجان انسان مي شوند، که در ظاهر به هر وجهي مرتکب آن نواهي ظاهري شود، مثل انجام گناهان کبيره يا کوچک شمردن فرائض يا انجام گناهان صغيره يا مکروهات يا مطلق لغويات و لهويات.

و اصرار و زياده روي در منهيّات ظاهري؛ سبب تکميل و تشديد رذائل باطني و قلبي شده؛ و باعث رسوخ نمودن و استحکام آنها ميشود، مانند رسوخ و استحکام ريشه درخت در اعماق در زمين.

پس هر بنده مؤمن که در مقام تحصيل مرتبه يقين باشد؛ واقعاً لازم و مهمّ است که سعي داشته باشد:

اوّلا: در محافظت نفس خود با اجتناب و احتراز از آنچه ممکن است براي او از آن منهيّات ظاهري، ــ به هر درجه از درجات آنها ــ چون فعل و ترک آنها در اختيار او مي باشد، و سعي نمايد که آثار آن زمائم نفسانيه؛ از او ظاهر نشود.

ثانياً: متوسّل و متمسّک شود به آن وسائلي که وسيله قلع و قمع آن ذمايم از نفس است، که بزرگترين و اصلي ترين آن وسائل موالات و مودّت حقيقي با اهلبيت اطهار (عليهم السلام) است، که موالات با آنها را ــ به هر نوع که ميسّر شود چه ظاهري و چه باطني ــ به درگاه الهي شفيع نمايد و نزد او تضرّع و ابتهال نمايد، و مسئلت نمايد که او را به مراحم و الطاف ظاهري و غيبي خود در از بين بردن آن رزائل ياري فرمايد.

و در هنگام اين تضرّع و مسئلت؛ بهتر آن است که به ادعيه خاصّ که در اين مورد از ائمّه اطهار (عليهم السلام) وارد شده است؛ متوسّل شود، خصوصاً ادعيه مبارکه «صحيفه سجاديّه(عليه السلام)»

و همچنين بايد در حال توسّل و تضرّع و دعا؛ بعضي از اعمال خاصّه ايکه در تزکيّه نفس تأثير و مدخليّت تامّه و کامله دارند ــ بر حسب آنچه در اخبار وارد و تأثير آن در نزد اهل اعتبار و اختبار ثابت شد ــ انجام دهد، مانند روزه گرفتن، خصوصاً هرگاه مقرون شود با گرسنگي؛ بوجهي که از جهت افراط در آن ـ يعني در جوع ـ مذموم نباشد، که اين عمل شريف به اين نحو از کاملترين وسيله است، و در تهذيب نفس و قلع رذائل و زمائم از آن تأثير قهري دارد، و يا مانند بعضي از اذکار مخصوصه که کيفيّت و آداب آنها در کتب مبسوطه مذکور است.

و با اين بيان واضح گرديد؛ که توبه اوّلين مرتبه و اوّلين درجه تقوي در همه اقسام آن است چه از اقسام ظاهري و چه از اقسام باطني.

پس هر بنده مؤمن به هر وجه که سعي و اهتمام در تحصيل تقواي ظاهري و تقواي باطني نمود، پس به هر مرتبه اي از آن را که دارا شود؛ بر حسب اثرِ آن؛ همه اعمال و مطلق دعاهاي او، و خصوصا اين دعاءِ او ــ يعني طلب فرج حضرت صاحب الامر صلوات الله عليه ــ کامل مي شود، و بر آن فضائل جليله شريفه اش مترتّب مي شود.

و در اين مقام نکته شريفه ايست که تذکّر آن و التفات به آن لازم و مهمّ است، و آن اين است که: هر گاه بنده اي واقعاً در مقام تحصيل تقوا باشد، و لو به درجه کمال نرسيده باشد؛ بلکه در همان مرتبه اولي که توبه است واقع شود؛ و با اين حال سعي در دعا براي فرج آنحضرت (عليه السلام) نمايد، پس اين دعا براي او بزرگترين وسيله ايست که بوسيله آن؛ تقواي حقيقي براي دعا کننده حاصل مي شود، و مجاهده در تحصيل آن سهل و آسان مي شود، و بوسيله آن؛ خداوند متعال او را به وجه کمال ياري مي فرمايد، و بر حقيقت آن فائز مي شود.


پاورقي

[1] ترجمه: خداوند در درون مرد دو قلب قرار نداده است. (سوره احزاب آيه 4).

[2] تفسير برهان ج3 ص291.

[3] بتحقيق هرکس نفس خود را از گناه پاک سازد؛ رستگار خواهد بود، و هرکس نفسش را به کفر و گناه پليد گرداند؛ البتّه زيانکار خواهد گشت. (سوره شمس آيه 9).

[4] ترجمه: و آنانکه در راه ما مجاهده مي کنند؛ محقّقاً آنها را به راه خويش هدايت مي کنيم. (سوره عنکبوت آيه 69).