بازگشت

دعا در بهترين حالات انسان


و امّا بهترين اوقاتي که نسبت به حالات خود انسان است چند مورد است:

اوّل: در حال قنوت.

دوّم: در حال سجده است.

اين دو حالت بهترين حالات بنده است؛ و نزديکترين اوقات او بسوي رحمت الهيه است، و مخصوص تذلّل بنده با خداوند و طلب رحمت از او براي هر حاجتي است و فضيلت هر کدام در اخبار بسيار است، و در هر يک هم دعاي مخصوصي براي طلب فرج آنحضرت (عليه السلام) از ائمّه اطهار (عليهم السلام) وارد شده است.

سوّم: در حالت همّ و حزني که براي انسان عارض مي شود، خصوصاً در آنچه سبب ظاهري براي حزن نباشد، بواسطه آنکه در «مراة العقول» مجلسي از «معاني الاخبار» روايت شده است که از حضرت صادق (عليه السلام) سئوال شد از سبب اين نوع حزني که سبب ظاهر براي آن نيست؟

حضرت فرمود: «هر گاه قلب مبارک امام (عليه السلام) محزون مي شود، پس تأثير مي کند در قلوب شيعيان، بواسطه شدّت اتّصال معنوي که ما بين آنها و امام(عليه السلام) چون اتصال شعاع خورشيد به خورشيد حاصل است، و هم چنين است در جهت سرور قهري». [1] .

پس بنابراين، لازم و مهم است که دوستان و اولياء آنحضرت (عليه السلام) در حال اين گونه احزان، بلکه در هر حزني بياد آنحضرت بوده که شايد اين؛ از جهت حزن قلب مبارک ايشان باشد، پس دعا نموده و فرج و کشف حزن ايشان را از خداوند متعال طلب نمايند.

چهارم: آنکه هر حاجتي و هر مطلبي که براي خود از خداوند مي خواهند، دعا براي ايشان و طلب فرجشان را از خداوند؛ مقدّم بدارند، بواسطه آنچه ذکر شد که اين؛ هم از نظر عقلي وهم ازنظر نقلي ثابت است، و از حضرت رسول(صلي الله عليه وآله) در روايتي نقل شده که فرمود:

«لازمه کمال ايمان مؤمن و مرتبه اخلاص در مودّت و دوستي او با آنحضرت (عليه السلام) اين است، که ايشان؛ و هر امري که راجع و متعلّق به ايشان باشد، بايد در نزد او اهمّ از امر خودش باشد، و بر آن مقدّم بدارد».

و ديگر اين تقدّم؛ يک نوع توسّل و استشفاع کامل به آنحضرت (عليه السلام) است، و آن از جمله آداب مهمّه دعا مي باشد.

و شاهد بر اين دو جهت، اين فقره شريفه از زيارت جامعه است:

«مستشفع إلي الله عزّوجلّ بکم، و متقرّب بکم إليه، و مقدّمکم أمام طلبتي و حوائجي و إرادتي في کلّ أحوالي و اُموري». [2] .

يعني: شما را بسوي خداوند عزّوجلّ شفيع مي نمايم، و به شما بسوي او تقرّب مي جويم، و شما را بر هر مطلب و بر همه حاجتهاي خود و بر هر اراده اي که داشته باشم، در همه احوال و امور خودم ــ يعني چه دنيوي چه اُخروي ــ مقدّم مي دارم.

پس بنده مؤمن دراين اقرار که دراين فقرات شريفه است؛ بايد صادق باشد، يعني: چنانچه به زبان اقرار مي کند پس در قلب و به حسب عمل هم چنين باشد، که امر مولاي او در نظرش و در نزد اراده قلبي او در هر امري از امور؛ از امر خودش اهمّ و اعظم باشد، و هر امري هم که تعلّق به ايشان داشته، سعي او در انجام دادن آن بيشتر از سعي در امر خودش باشد، و در هر مقامي از جمله در مقام دعا، امر آنحضرت (عليه السلام) را بر امر خود مقدّم بدارد، و توسّل به ايشان را وسيله تقرّب نزد خداوند بداند.

پس شفيع قرار دادن آنحضرت (عليه السلام) را نزد خداوند عزّوجلّ از براي مستجاب شدن دعاي او به هر نوعي که محبوب عند الله باشد؛ لازم بداند، و از آنجمله است آنکه قبل از طلب حاجت خود؛ از خداوند فرج ايشان را مسئلت نمايد، چنانچه وارد است در باب صلوات فرستادن، که قبل از دعا وسيله استجابت آن دعا مي باشد.

و محبوبيّت اين نوع توسّل به آنحضرت (عليه السلام)، و اين کيفيّت تقرّب جستن بوسيله ايشان بسوي خداوند نيز از فقرات دعاي حضرت امام زين العابدين (عليه السلام) در روز «عرفه» نقل شد؛ ظاهر مي شود.


پاورقي

[1] مرآة العقول ج9 ص10 و 11.

[2] مفاتيح الجنان.