بازگشت

يکي از حکمتهاي طولاني شدن غيبت


و لکن با کثرت دعاي ائمّه اطهار (عليهم السلام) مي بينيم باز امر ظهور ايشان و غيبتشان بطول انجاميده، پس يکي از حکمتهاي آن که از مجموع اخبار استفاده مي شود آنچيزي است که در باب تقوا ــ در عنوان پانزدهم ذکر شد ــ و خلاصه آن چنين است که:

از اعظم وسائل کامله الهيّه از براي نزول برکات و افاضه فيوضات، شفاعت و دعاي ائمّه اطهار(عليهم السلام) در قبولي اعمال و آمرزش گناهان است، که اگر نباشد بواسطه دعا و شفاعت آنان، پس اعمال بندگان في نفسها به ملاحظه کوتاهي و نقصان آنها در شرايط تأثير ــ هرچند درآنها سعي کامل بشود ــ وسيله قرب به درگاه الهي و سلب آثار گناهان براي فيوضات و رحمتهاي الهيه در جنان نمي شود.

و لکن بايد بندگان در مقام اطاعت الهي در واجبات، و اجتناب از کبائر چنان باشند که مسامحه و سهل انگاري چنان نشود که به حدّ استخفاف به امر الهي برسد، که به اين سبب از شمول دعاي ائمّه (عليهم السلام) و شفاعتشان در حقّ آنها، سلب قابليّت شود، و همين يک نوع اعانت و ياري امام (عليه السلام) است که مؤمنين به تقواي خود در مورد تأثير شفاعت آنها انجام دهند، چنانچه در عنوان تقوا ذکر شد.

پس امر فرج و ظهور حضرت حجّت صلوات الله عليه چنين است که وسيله همه رحمتهاي کامله است نسبت به عامّه انبياء و اولياء و مؤمنين از اولين و آخرين، و عمده وسيله در انجام اين تعجيل نيست مگر همان دعائي که ائمّه معصومين (عليهم السلام) مي فرموده اند.

و لکن چونکه عمده سبب وقوع اين غيبت سوء اعمال خود بندگان است که در فقراتي از توقيع مبارک هم به اين خصوصيت اشاره شده است:

«و لو أنّ أشياعنا ـ وفّقهم الله لطاعته ـ علي اجتماع من القلوب في الوفاء بالعهد عليهم لما تأخّر عنهم اليمن بلقائنا، و لتعجّلت لهم السعادة بمشاهدتنا علي حقّ المعرفة و صدقها منهم بنا، فما يحبسنا عنهم إلاّ ما يتّصل بنا ممّـا نکرهه و لا نؤثوه منهم». [1] .

پس سعي و کوشش مؤمنين در توبه و انابه و تضرّع به درگاه الهي، و طلب نمودن آنها اين فرج را وسيله رفع مانع از آنها مي شود، و آنها قابل مي شوند که مشمول آن دعاهاي اولياء معصومين (عليهم السلام) واقع شوند، و به سرعت معجّلا اثرش براي آنها ظاهر شود، و اگر در دعا و توبه مسامحه نمايد و اشتغال به غفلت و معصيت داشته باشد مانع مي شود از آنکه اثر آن دعاها به سرعت ظاهر گردد، و لکن با اين حال مسامحه در ترک دعا و توبه باز آثاري چند از دعاهاي ايشان(عليه السلام) شامل او مي شود.

يک نوع آنکه اگر دعاهاي آنهانبود، پس سوء اعمال بسا سبب مي شد که به روزگاران طويه طولاني شود، و لکن بواسطه آن دعاها تخفيف مي يابد، مثلا در واقع اگر بايد ده هزار سال يا بيشتر باشد، پس به نصف آن يا يک سوّم يا کمتر تقليل مي يابد، و تا مادامي که دعا وتوبه از خود بندگان عموماً واقع شود پس زمان طول غيبت بسيار کوتاه شود و بسا ده سال و کمتر مي شود.

نوع ديگر آنکه بواسطه آن دعاها تخفيف در شدائد زمان غيبت مي شود که اگر آن دعاها نباشد در اثر بدي اعمال شدائد دوران غيبت بسيار سخت خواهد شد، چنانچه در امّتهاي سابقه چنين بوده، خصوص در بني اسرائيل که زماني در غل و زنجير و به حال غلامي و کنيزي گرفتار فرعونيان بودند.

چنانچه به اين خصوصيت ــ يعني تخفيف شدائد بوسيله دعاي امام (عليه السلام) ــ در فقراتي از توقيع رفيع اشاره شده است:

«إنّا غير مهملين لمراعاتکم و لاناسين لذکرکم، و لولا ذلک لنزل بکم اللاواء واصطلمکم الأعداء». و اين توقيع را با ترجمه اش در کيفيّت اوّل بيان کرديم.

و در توقيع ديگر؛ ــ بعد از خبر از حال ظهور ظالم منافقي ــ مي فرمايد:

«و لايبلغ بذلک غرضه من الظلم لهم و العدوان، لأنّنا من وراء حفظهم بالدعاء الّذي لا يحجب عن ملک الأرض و السماء فلتطمئنّ بذلک من أوليائنا القلوب، و ليثقوا بالکفاية منه و إن راعتهم الخطوب، و العاقبة لجميل صنع الله سبحانه تکون حميدة لهم، ما اجتنبوا المنهي عنه من الذنوب». [2] .

و لکن هر گاه در حالي که عامّه مردم از اجتماع در توبه و دعا غافلند، پس بعضي از مؤمنين ــ بر حسب وسع حال خود ــ سعي در آن نمايند، و بر دعاي آنان فوائد مهم ديگري هم مترتّب مي شود که در کيفيّت يازدهم ذکر خواهد شد.


پاورقي

[1] ترجمه: اگر شيعيان ما ـ که خداوند توفيقشان دهد ـ دلهايشان در وفا به عهد و پيماني که باما دارند؛ گرد هم مي آمدند، از فيض ديدار ما محروم نمي شدند، و سعادت ديدار ما زودتر نصيبشان مي شد، ديداري راستين و از روي معرفت. ما را از آنان چيزي باز نمي دارد؛ جز اخبار ناخوش آيند و غيرمترقبه ايکه از آنهابه مامي رسد.(بحارالانوار ج53 ص177 حديث8.

[2] ترجمه: او با کارها به هدف خود که ظلم و ستم به شيعيان است نمي رسد، چرا که ما در پشت سر آنان با دعائي که از پروردگار زمين و آسمان پنهان نيست براي حفظ آنان دعا مي کنيم، و با اين دعا دلهاي دوستان ما مطمئن و به کفايت از آن محکم ميشود، گرچه سر و صداي آنها رعب آفرين باشد، و سرانجام نيکو براي آنان است ماداميکه از گناهاني که نهي شده است اجتناب ورزند. (بحارالانوار ج 53 ص 177 حديث 8).