بازگشت

نصرت و ياري حضرت قائم با دعا در تعجيل فرج


کيفيت هفتم؛ سعي و اهتمام در دعا نمودن در تعجيل فرج آنحضرت صلوات الله عليه است، و بيان آن بر وجه اجمال چنين است که:

چون بر حسب برخي از احاديث و اخبار قطعيّه بلکه به مقتضاي ضرورت مذهب حقّ ثابت و معلوم است که احقاق جميع حقوق الهيّهجلّ شأنه و حقوق جميع انبياء و اوصياء و اولياء از اوّلين و آخرين، چه نسبت به نفوس طيّبه و پاک آنها، و چه نسبت به حرمت آنها، يا اهل و اولاد آنها، يا مال آنها، و نيز ظهور جميع آثار دين و معالم حقّ موقوف به ظهور موفور السّرور حضرت بقية الله (عليه السلام) است آن را خداوند در قرآن وعده فرموده:

(هُوَ الّذي اَرسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدي وَ دينِ الحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَي الدّينِ کُلِّهِ وَلَو کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ). [1] .

و فرمود:(وَعَدَ الله الَّذينَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحات لَيَسْتَخْلفَنَّهُمْ في الأرْضِ کَما اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَُيمَکِّنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الّذي ارْتَضي لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوفِهِمْ اَمْناً يَعْبُدُونَني لايُشْرِکُونَ بي شَيْئاً). [2] .

و فرمود: (وَ نُريدُ اَنْ نَمُنَّ عَلَي الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا في الأرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ اَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَ). [3] .

و همچنين به مقتضاي بسياري از اخبار و فقرات شريفه ادعيه و زيارات؛ امر ظهور آنحضرت صلوات الله عليه و اصل وقوع آن؛ يک وعده الهي است که تخلّف پذير نيست، و لکن تأخير و تعجيل وقوع آن از امور بدائيّه است.

و همچنين بر حسب برخي از اخبار ثابت شده است که دعاي مؤمنين هرگاه با آدابش واقع شود، تأثير و مدخليّت تامّه در تعجيل آن دارد، پس بايد همّ مؤمن در امر ظهور آنحضرت (عليه السلام) کامل تر باشد، و انتظارش بيشتر باشد، و به سبب طولاني شدن آن و مخفي بودن آثار دين و خذلان مؤمنين محزون تر باشد، که اين حالات از جمله آداب اين دعا است.

پس با اين حال به قصد احقاق حقوق الهي و حقوق اولياء و ائمّه معصومين (عليهم السلام) و ظهور آثار دين مبين و خذلان کفّار و مشرکين تعجيل فرج و ظهور آنحضرت صلوات الله عليه دعا نمايد.

بنابراين؛ دعاء او در اين حال در تعجيل فرج؛ مدخليّت و سببيّت تامّه پيدا مي کند، و اين مدخليّت پيدا کردن به دو عنوان است:

عنوان اوّل؛ به ملاحظه آنچه در قصد و نيّت اوست از آرزوي قلبي بر وقوع فرج؛ و همّ آن را در دل داشتن، چنانچه شرح بيان اين عنوان در کيفيّت هشتم مي آيد.

عنوان دوّم؛ به ملاحظه تأثيري که در اين نحو دعاي بنده حاصل مي شود، بر حسب وعده الهي در استجابت آن در باب تعجيل شدن فرج، چنانچه اين هم بزودي بيان مي شود ان شاء الله تعالي.

و البته چنانچه در هر امري اگر فعل کسي در وقوع آن مدخليّت و سببيّت پيدا کند، از اعوان و انصار صاحب آن امر محسوب مي شود، پس در امر فرج اهلبيت اطهار (عليهم السلام) چنين است که افتتاحش به وجود حضرت صاحب الامر صلوات الله عليه مي باشد، هر گاه کسي به عنوان مزبور مدخليّت و سببيّت پيدا نمايد، پس او در واقع داخل در زمره اعوان و انصار ايشان است و به فضل جزيل آنها فائز مي شود.

پس در اينجا بيان دو امر به صورت اختصار ــ براي ياد آوري اهل عبرت ــ لازم و مهمّ است:

اوّل: در بيان برخي از رواياتي که وارد شده است در آنکه ظهور آثار حقّ موقوف است به ظهور امر آنحضرت صلوات الله عليه.

دوّم: در بيان اخباري که وارد شده در آنکه براي تعجيل ظهور؛ دعا اثر کامل دارد.


پاورقي

[1] ترجمه: اوست آنکه پيامبرش را براي هدايت و دين حقّ فرستاد تا بر همه دين پيروز و غالب گرداند و اگرچه مشرکين کراهت داشته باشند. (سوره توبه آيه33).

[2] کسانيکه ازشماايمان آورداند و کارهاي شايسته انجام دادند؛ خداوند وعده داده که آنان را در زمين خليفه قرار دهد، همچنانکه افرادي قبل از اينها بودند خليفه قرار داده بود، و متمکّن خواهد کرد بر ايشان دين ايشان را که براي آنها پسنديد، و خوف و ترس آنان را به امن و ايمن تبديل خواهدکرد، مرا پرستش نمائيد و چيزي را بر من شريک قرارندهيد.(سوره نور آيه55).

[3] ترجمه: و ما اراده کرديم بر آنانکه در زمين ضعيف داشته بودند؛ منّت گذاشته و آنان را پيشوايان و وارثان قرار دهيم. (سوره قصص آيه 5).