بازگشت

بيان روايات وارده در فضل تقيه


مقصد اوّل: در ذکر آنچه در مدح تقيّه وارد است، که به ذکر پنج حديث اکتفا مي شود:

حديث اوّل: در کتاب «کافي» از حبيب بن بشر از حضرت صادق (عليه السلام) روايت شده که حضرتش فرمود:

«از پدر بزرگوارم شنيدم که مي فرمود: به خدا قسم؛ بر روي زمين نزد من چيزي محبوب تر از تقيّه نيست، اي حبيب! هرکس تقيّه کند؛ خداوند او را بلند مرتبه مي فرمايد». [1] .

حديث دوّم: در همان کتاب روايت شده از ابوعمروکناسي از آنحضرت صلوات الله عليه که فرمود:

اي ابا عمرو! اگر چنانچه تو را حديث نمايم به حديثي، يا فتوا دهم به فتوائي، بعد از اين بيائي و از آن پرسش کني خبر دهم تو را به خلاف آنچه خبر داده بودم يا فتوا داده بودم، به کدام يک از آنها اخذ مي کني؟

عرض کردم: قول دوّم را گرفته و ديگري را کنار مي گذارم.

فرمود: در اين صورت راه درست را انتخاب کرده اي؛ اي ابا عمرو! خداوند ابا دارد جز آنکه در پنهاني عبادت شود، به خدا قسم؛ اگر چنانچه بر همين نحو عمل کنيد همانا براي من و شما بهتراست، و خداوند عزّوجلّ ابا دارد از براي من و شما در دين خود؛ جز تقيّه نمودن را». [2] .

حديث سوّم: و نيز در آن کتاب از واسطي روايت کرده که آنحضرت (عليه السلام) فرمودند:

«احدي به درجه تقيّه اصحاب کهف نرسيد، و آنان بر اين نحو بودند که در عيدهاي کفّار حاضر مي شدند و زنّارها را مي بستند، پس خداوند اجر آنها را دو برابر عطا فرمود». [3] .

حديث چهارم: و نيز عبدالاعلي از آنحضرت (عليه السلام) روايت نموده که گفت: شنيدم از امام صادق (عليه السلام) که مي فرمود:

«همانا تحمّل امر ما مجرّد تصديق و قبول نمودن آن نيست، از بلکه پنهان کردن و حفظ آن از غير اهلش مي باشد، پس سلام به شيعيان ما برسان، و به آنهابگو: خداوند رحمت کند آن بنده اي را که مردم را بسوي خود دوست نمايد، و مردم را به آنچه قبول و باور نمايند حديث کند، و آنچه را انکار مي کنند؛ از آنها پنهان کند.

پس فرمود: به خدا قسم حال کسيکه کلامي مي گويد که ما کراهت داريم (سر ما را فاش مي کند) کمتر از حال آن کسي نيست که در حال جنگ با ما است، پس اگر چنين شخصي را مشاهده کرديد بسوي او رفته و او را از آن عمل باز داريد، و اگر از شما نپذيرفت کسي را که از او مي ترسد بسوي او فرستاده تا او را وادار به ترک آن عمل کند، همانطور که اگر کسي از شما طلب حاجت کند؛ و با ملاطفت و نرمي حاجت او را روا کند، پس ملاطفت و نرمي نموده در حاجت من.

يعني: همچنانکه در رفع نيازهاي خود با مردم با ملاطفت و نرمي رفتار مي کنيد، در پذيرش امر ما نيز با مردم با نرمي و ملاطفت رفتار کنيد. [4] .

حديث پنجم: و نيز در کتاب «کافي» از عيسي بن ابي المنصور روايت شده که گفت: شنيدم که حضرت صادق (عليه السلام) فرمود:

«نفس کشيدن کسيکه از براي مامهموم و بخاطر خللي که به ما رسيده؛ غمگين باشد، به منزله تسبيح است، و همّ او براي امري که متعلّق به ما باشد به منزله عبادت است، و کتمان سرّ ما؛ به منزله جهاد در راه خدا است». [5] .


پاورقي

[1] کافي ج 2 ص 217 حديث 4.

[2] کافي ج 2 ص 218 حديث 7.

[3] کافي ج 2 ص 218 حديث 8.

[4] کافي ج2 ص222 حديث5.

[5] کافي ج2 ص226 حديث16.