بازگشت

آزمايش مردم


چنانکه مي دانيم يکي از سنتهاي ثابت الهي، آزمايش بندگان و انتخاب صالحان و گزينش پاکان است. صحنه زندگي همواره صحنه آزمايش است تا بندگان از اين راه در پرتو ايمان و صبر و تسليم خويش در پيروي از اوامر خداوند تربيت يافته و به کمال برسند و استعدادهاي نهفته آنان شکوفا گردد.

در اثر غيبت حضرت مهدي، مردم آزمايش مي شوند: گروهي که ايمان استواري ندارند، باطنشان ظاهر مي شود و دستخوش شک و ترديد مي گردند و کساني که ايمان در اعماق قلبشان ريشه دوانده است، به سبب انتظار ظهور آن حضرت و ايستادگي در برابر شدائد، پخته تر و شايسته تر مي گردند و به درجات بلندي از اجرا و پاداش الهي نائل مي گردند.

امام موسي بن جعفر - عليه السلام - فرمود: هنگامي که پنجمين فرزندم غايب شد، مواظب دين خود باشيد، مبادا کسي شما را از دين خارج کند. او ناگزير غيبتي خواهد داشت، به طوري که گروهي از مؤمنان از عقيده خويش بر مي گردند. خداوند به وسيله غيبت، بندگان خويش را آزمايش مي کند... [1] .

از سخنان پيشوايان اسلام بر مي آيد که آزمايش به وسيله غيبت حضرت مهدي، از سخت ترين آزمايشهاي الهي است [2] و اين سختي از دو جهت است:

9 1 - از جهت اصل غيبت، که چون بسيار طولاني مي شود بسياري از مردم دستخوش شک و ترديد مي گردند. برخي در اصل تولد و برخي ديگر در دوام عمر آن حضرت شک مي کنند و جز افراد آزموده و مخلص و داراي شناخت عميق، کسي بر ايمان و عقيده به امامت آن حضرت باقي نمي ماند. پيامبر اسلام ضمن حديث مفصلي مي فرمايد: مهدي از ديده شيعيان و پيروانش غايب مي شود و جز کساني که خداوند دلهاي آنان را جهت ايمان، شايسته قرار داده، در اعتقاد به امامت او استوار نمي مانند [3] .

2 - از نظر سختيها و فشارها و پيشامدهاي ناگوار که در دوران غيبت رخ مي دهد و مردم را دگرگون مي سازد، به طوري که حفظ ايمان و استقامت در دين، کاري سخت دشوار مي گردد و ايمان مردم در معرض مخاطرات شديد قرار مي گيرد. [4] .


پاورقي

[1] شيخ طوسي، همان کتاب، ص 204 - نعماني، الغيبة، تهران، مکتبة الصدوق، ص 154 - مجلسي، بحار الأنوار، تهران، المکتبة الاسلامية، 1393 ه. ق، ج 51، ص 150 ور.ک به: اصول کافي، تهران، مکتبة الصدوق، 1381 ه. ق، ج 1، ص337.

[2] طوسي، همان کتاب، ص 203 - 207 - صافي، همان کتاب، باب 47، ص 314 و.315.

[3] صافي، همان کتاب، فصل 1، باب 8، ص 101، ح.4.

[4] (آيت الله) صافي، لطف الله، نويد امن و امان، تهران، دار الکتب الاسلامية، ص 177 و.178.